چرا پول توجیبی داد و چرا قطع کرد؟ پول توجیبی رجوی به نیروها
نشست های شستشوی مغزی در تشکیلات رجوی تخریب روحی – روانی اعضا در مناسبات مجاهدین
مستمری ۱۰ دلاری اعضای مجاهدین خلق شواهد تازه از استثمار نیروها در مجاهدین خلق
بمناسبت فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی
مسعود رجوی علارغم ادعای زیادی که داشت٬بویی از امام حسین و فلسفه فدای حداکثری او نبرده است! او همیشه میگفت که یا آخرین نفر ما آخرین نفر رژیم را میکشد یا برعکس یا مثلا در دورانی که بوش پسر به عراق حمله کرد و صدام سرنگون شد٬قرار براین شد که عاشورا گونه از بالا تا پایین سازمان راهی ایران شویم ٬ ولی دیدیم که قبل از اینکه گلوله ای شلیک شود و جنگ آغاز شود٬ تمامی سران سازمان از جمله مریم رجوی و ارشدترین فرمانده هان سازمان بی خبر به فرانسه فرار کرده بودند.
محرم و قیام امام حسین (ع) و سوء استفاده هاى شیطانى رجوى
رجوی حتی کتاب راه حسین را که از تالیفات یکی از بنیانگذاران سازمان بود و بعد از انقلاب به نیروها آموزش داده می شد، را دراین اواخر ناقص می دانست چون به خودش ختم نمی شد. چون وی از سال ۶۴ که خود را بعنوان رهبر ایدئولوژیکی فرقه به اعضاء معرفی کرد و در راستای پیاده کردن تفکرات فرقه ای از آن تاریخ به بعد می بایست همه اعضاء او را رهبر عقیدتی و بعنوان واسط خود و خدا و ائمه اطهار، قرار می دادند.
الهه شکنجه نفس”مریم” و شکنجه”روح” مسعود رجوی
فرقه رجوی تحمل کوچکترین انتقاد را ندارد در خارج تشکیلات با فرهنگ لمپنی علیه جدا شده لغز خوانی می کند و افراد را تهدید می کنند و حتی علیه رسانه های بین المللی مثل بی بی سی هم با همین فرهنگ، توهین می کنند رهبران مفلوک فرقه با روش فرقه گرائی فکر می کنند می توانند با ترس و تهدید و کشتن افراد را خاموش کنند.
فرازی از کتاب یک نفر، یک روز و سی سال – قسمت دوم
یافته های اخیر مشخص می سازد که تنبیه برای مخالفت با سیاست های سازمان مجاهدین خلق از فشار برای اقرار کتبی به عدم وفاداری تا زندانی کردن در محل های مخصوص در اردوگاه اشرف را شامل می شود. اعضای سابق در خصوص شکنجه و حبس انفرادی طولانی مدت به عنوان تنبیه برای عدم وفاداری گزارش کرده اند. برای جلوگیری از خروج اعضای سازمان مجاهدین خلق از اردوگاه اشرف، تقریبا تمامی افراد سازمان مجبور بودند تا مدارک هویتی خود را برای «حفظ و نگهداری» به سازمان تحویل دهند. سازمان مجاهدین خلق حالا ادعا می کند که این مدارک تا زمانی که در جریان بمباران نیروهای ائتلاف از بین رفتند، به خوبی نگهداری شده بودند.
فرقه رجوی و القاب کشکی برای خرد کردن شخصیت افراد
همیشه افراد بعد از کشته شدن در مناسبات فرقه ای است که معروف می شوند بطور مثال مهدی افتخاری که زمانی به عنوان فرمانده فرار رجوی از تهران معروف و مطرح بود وقتی مورد غضب رجوی قرار گرفته است دیگر مانند دستمال مصرف شده به دور انداخته شد ولی بعد از مرگش، مریم قجر این زن داعشی و تکفیری به تعریف و تمجید از وی پرداخت. به واقع مریم قجر این تناقض گفتار را چگونه در خودش حل نمود و حاضر شد این گونه که همه شاهد توی سری زدنهای رجوی در نشست های طعمه در باقرزاده بودند این گونه از وی تعریف و تمجید کند!!!؟
چکیده بیانات مسعود خدابنده عضو ارشد سابق مجاهدین خلق
اولیه ترین و اصلی ترین قربانیان فرقه ها (از جمله این گروه) اعضای خود فرقه هستند. فرقه رجوی 25000 عراقی را به قتل رسانده است. خانواده های این قربانیان اکثرا از جگر گوشه های خود به عنوان”شهدای مبارزه علیه صدام” و”شهدای ملت و کشور عراق” یاد می کنند. کسانی که خونشان توسط دشمنان شان ریخته شده و کسانی که با شهادت شان سدی را شکسته و راهی را باز کرده اند. ولی خانواده اعضای مجاهدین خلق که توسط رهبران فرقه در ابوغریب شکنجه شده اند و بعد هم اعدام شده اند چه بگویند؟ به جز آن که بگویند”قربانیان مضاعف” یا”خونهای هدر رفته”.
هرکاری دلتان خواست با اسرا انجام دهید!!!
مسعود رجوی که همواره در توهم قدرت و داشتن جذابیت بالا بسر میبرد٬در نشستهای مختلف این جمله را بارها به زبان آورده بودکه بعد از سرنگونی تا قبل از آمدن من مجازید که هرچه خواستید با اسرا و کسانیکه با رژیم کارمیکردند انجام دهید. من چند روزبعداز این که پیروزی مسجل شد میآیم و فرمان عفو عمومی میدهم!
خون و نفس متعلق به رهبریست!!!
واقعیت این بود که تمامی نیروها به محض ورودشان به عراق٬بایستی که رهبری مسعود را بپذیرند و کسی حق نداشت که بگوید که مثلا من ایشان را قبول ندارم.طی نشستهای مختلف و بعضا شبانه روزی که از سوی مسئولین سازمان برگزار میشد٬ این موضوع در اذهان نیروها هک میشد که بایستی خدا را شکر کنند که توانسته اند با سازمان آشنا شوند وعمرشان را بجای اینکه در جامعه و با خانواده شان هدر بدهند٬ به پای برادر مسعود میریزند و این افتخار را دارند که زیر پرچم او کشته میشوند!
بن بست ایدئولوژیک با انقلاب ایدئولوژیک
انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین که در پی ازدواج سوم مسعود رجوی با همسر سومش مریم قجر عضدانلو پی ریزی و شروع شد و از همان ابتدا برای بسیاری از اعضای قدیمی و بسیاری از کادر ها واضح و آشکار بود که این مباحث برای مهار تشکیلات و روح و روان عاصی نیروهایی ست که پس از سالیان زندگی و فعالیت مختلط زن و مرد با هم، عده ای متاهل و دارای خانواده و زن و شوهر و عده کثیری مجرد بطور روزمره با این فشار ها دست و پنجه نرم میکنند صورت گرفته است
فرقه تروریستی مجاهدین٬ نسخه ایرانی داعش
به اعتقاد من٬ یکی از خطرناکترین پدیده های روی زمین فرقه های مذهبی مانند داعش و سازمان مجاهدین هستند. آنها با شستشوی مغزی افراد خود طی زمان معین٬ بلایی بر سر فکر و ذهن و اندیشه قربانی خود که در اصل نیروی خودشان است میآورند که آن شخص اینگونه فکر میکند که هرچه دشمن رهبر خودش را به طرز فجیع تری بکشد٬ به رهبری خود و نتیجتا به خدا و ائمه و… نزدیکتر میشود و پاداشش در آن دنیا بیشتر و بهتر خواهد بود!
رجوی و ماجرای سیلی رهبر عقیدتی
رجوی برای مهار و کنترل این اوضاع دست به خلق ترفند ها و تاکتیک های متعدد و رنگارنگی زد که یکی از آنها صدور فرمان”سیلی رهبرعقیدتی بربناگوش افراد مسئله دار” و تقابل کننده بود. که در اینجا به خاطره ای از آن که در قرارگاه معروف به انزلی (جلولای عراق) رخ داد می پردازیم.
در فرقه ی رجوی عشق ممنوع و موجب مجازات است
اعضایی که در بندهای فرقه ی رجوی گروگان گرفته شده اند، هیچ دسترسی به دنیای آزاد ندارند ؛ آن ها نمی توانند با خانواده هایشان در خارج از قرارگاه های سازمان تماس بگیرند و علی رغم همه ی تلاش های خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان درقرارگاه های فرقه ی رجوی سران فرقه از انواع تاکتیک ها و فریب ها استفاده می کنند تا اعضا را از خانواده هایشان دور نگه دارند و از همین روست که سران فرقه خانواده ها را مأموران وزارت اطلاعات ایران معرفی می کنند.

