نامه ای به دوست قدیمی ام آقای سعید جمالی
اگریادتان باشد درطی سالهای 67 تا 73 به اتفاق یکدیگردربخش روابط خارجی سازمان دربغداد بودیم ودرآنجا با دهها مورد ملاقات رجوی و دیگرسران ازجمله مهدی ابریشمچی – عباس داوری با فرماندهان واستخبارات و مخابرات برخورد داشتیم. ملاقاتهایی که درطی آن کلیه اطلاعات بدست آمده ازایران که بعد ازجمعبندی توسط مسئولین بالای امنیتی عراق جهت طراحی وانجام عملیات نظامی دراختیار فرماندهان نظامی قرارمی گرفت وموشک باران شهرها وتصحیح گرای موشکها وبه کشته دادن دهها نفرازمردم بیگناه یکی ازمحصولات همکاری مشترک بود.
چنین تصوری از مناسبات درونی ضد انسانی رجوی نداشتیم
خانم رامش رضایی نژاد که تحت تاثیر صحبت های اعضای انجمن قرارگرفته بود مشتاق شد که بیشتر ازفرقه رجوی بداند وبا دقت به نکاتی که تک تک اعضای انجمن بعنوان شاهدان زنده خیانت وجنایات رجوی می گفتند گوش می کرد وی گفت واقعا من خودم چنین تصوری به این روشنی که شما توضیح دادید ازفرقه رجوی نداشتم.چطور یک سازمانی که این همه ادعای مسلمانی ویا ادعای مبارزه برای آزادی خلق داشت با آن شعارهای به ظاهر قشنگ ویترینی می تواند در درون اینقدر شیاد باشد
ملاقات انجمن نجات خوزستان با آقای علی اکبر محمد رضایی
دراین دیدارکه به مدت 5/1 ساعت طول کشید اعضای انجمن نجات با صبر و حوصله به سئوالات و ابهاماتی که آقای محمدرضایی داشتند پاسخ گفتند و باهم ابراز امیدواری کردند که با ادامه همین تلاش هایی که درجهت نجات افراد دربند می شود با انتقال آنها به کشورهای ثالث هرچه زودترشر رجوی از سرآنها کوتاه شود و از طرف دیگر همه خانواده های آنها هم از تشویش و نگرانی سالیان بیرون بیآیند.
لعنت بر رجوی که چه استعدادهایی را نابود کرد
پدرم خیلی زحمت کشید تا توانست مخارج دانشگاه برادرم حفیظ را تهیه کند و او را به دانشگاه صنعتی شریف درتهران فرستاد تا دررشته دندانپزشکی تحصیل کند چون فرد با استعدادی بود اما متاسفانه قدر موقعیت بوجود آمده را ندانست وفریب شعارهای پوچ رجوی را خورد
فروپاشی و اضمحلال تنها تابلوی پیش روی رجوی
این روزها شاهد هستیم که بعد از استقرار کشتی طوفان زده و شکسته رجوی در کمپ لیبرتی، و کارشکنی در امر انتقال اعضا به کشور ثالث، نیروهای باقیمانده خود را وادار به اعتصاب غذای اجباری برای آزادی به زعم خود هفت گروگانی که از پادگان اشرف ربوده شده اند، می کند! باز هم، باید این عناصر مفلوک، قیمت و بهای ندانم کاری وکارشکنی های رهبر غیر پاسخگویشان باشند.
رجویها رجس مجسم دوران
کسی که حتی برای بالاترین افراد رده تشکیلاتی هم حق اظهارنظر و حتی خواندن یک نشریه قائل نیست رجسی است که عدم پذیرش انقلاب ایدئولوژیک که در بطن منحوسش طلاق اجباری و ازهم پاشیدن کانون گرم خانواده مستتراست را به منزله اعدام تلقی کرده وبا ریختن خون اعضای خود آن هم در دیار غربت قصد تطهیر انقلابش را دارد.
خاصه خرجی مریم رجوی از کیسه دیگران
خانم رجوی در ابتکار اخیرش این اموال بادآورده را به صندوق ملل متحد پیشکش کرده است. این اموال دردوران حاکمیت صدام درشرایطی به کام رجویها ریخته می شد که مردم عراق به دلیل صدمات و خسارات ناشی از جنگ تجاوزکارانه برعلیه ایران و کویت دروضعیت وخیم اقتصادی به سرمی بردند وعمدتا از تامین مایحتاج روزمره خود عاجز بودند. دولت جدید عراق کرارا اعلام کرده است که این اموال مربوط به مردم عراق بوده است
فرقه رجوی سمبل دوگانگی با مکتب امام حسین (ع)
کسی که اول به ملت خود خیانت کرد و بعد دست در دست دشمنی گذاشت که برای مردم شیعه کشور خود هرگونه برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین را ممنوع کرده و یا آنها را سرکوب و زندانی می کرد، می تواند ادعای پیروی راه امام حسین را داشته باشد؟ وآیا کسی که با اعضای خواهان جدایی از فرقه اش برای رفتن پی زندگی خود بدترین رفتارممکن را دارد می تواند مدعی حسینی بودن را داشته باشد.
فرافکنی های فرقه رجوی درمقابل سیل افشاگریهای جداشدگان
به تمامی این افراد ازهمان لحظه ورود به تیف (کمپ امریکاییها) مارک مزدور وزارت اطلاعات زده شد. درحالیکه در اسارت سربازان امریکایی بودند؟! خوب از سرکردگان این فرقه باید پرسید که خواهشا انبوه انتقادات مربوط به اعضای جداشده را به کنار بگذارید فرض کنیم همه انتقادات مغرضانه و ناشی از بریدگی و کم آوردن در امرشرایط سخت مبارزه است.
تاملی بر پیام مریم قجر به مجلسین عوام و اعیان انگلیس
خانم قجر؛ شماهم نیاز نیست با مظلوم نمایی و گلو دریدن و اشک تمساح ریختن برای قربانیان، در این مجلس و آن کنفرانس و جلسه های کذایی تان و با سفید سازی از چهره سیاه و دستان تا به مفرق آلوده به خون اعضای اسیرتان دراشرف بخواهید دنبال مقصر و بانی این کشتار بگردند.
چرا بعضی از شخصیتهای فسیلی غرب از فرقه حمایت می کنند؟
اگر خوب به برنامه هایی که از سیمای فرقه پخش می شود واقدام به معرفی سخنرانان می نماید توجه نمایید مشاهده می کنید که بعد از نام ونشانی فرد سخنران سمت او به عنوان سابق مشاهده می شود!! یعنی این فرد دیگر در آن سمت و موضع نیست وهرموضعگیری که به نفع فرقه می گیرد نظر و موضع شخصی او می باشد!! و بازتاب سیاستهای کشورش نیست. زیرا قبل از آن سیاستهای کلان کشورش اجازه موضعگیری به سود این فرقه را به اونمی داد
سخنی با دوست خوبم امیر صیاحی
همه ما زمانی درسازمان نمی توانستیم ازحق خود دفاع کنیم و محکوم به سکوت و نشستن به انتظار سرنوشت بودیم پس آیا بنظر تو الان که آزاد هستیم سزاوار است که باز سکوت کنیم و از حق خودمان بگذریم وشرح جنایاتی که رجوی درحق ما روا داشته برای ثبت درسینه تاریخ به قضاوت همگان نگذاریم؟ وچرا باید افشای جنایات رجوی را برای بعد بگذاریم؟ آیا باید بگذاریم تا نسل دیگری باز فریب شیادی های رجوی را بخورد و باز مثل ما پروسه ی اسارت ذهنی را تجربه کنند؟