فریب، نیرنگ و دروغ تاکتیک فرقه رجوی برای جذب نیرو

یادداشت هایی ازدوران اسارت
یکی از مهمترین شاخصه های فرقه های مخرب برای جذب، بکارگیری و حفظ نیرو دروغ گویی وفریبکاری است، فرقه تروریستی رجوی درادامه تحولات و دگردیسی ضدانقلابی اش درنهایت، امروز به جایی رسیده است که ازتمامی مشخصه های یک فرقه بطور کامل برخوردار است.دراین فرقه مرام،عقیده وایدئولوژی وجودندارد بلکه یک متدلوژی با روش های القایی برای تاثیر گذاری روانی بر روی فریب خوردگان فرقه ازسوی یک رهبرشیاد وخود کامه مورد استفاده قرارمی گیرد.ایدئولوژی فرقه رجوی دریک کلام این است که: "هدف وسیله را توجیه می کند ".
دراواخر سال 80 پس ازاتمام یک دوره آموزشی دراشرف برای جذب نیرو در ستاد موسوم به داخله  سازماندهی شدم که بلافاصله بعد ازآن مرا برای کسب آموزش های جذب نیرو به پایگاه فرقه در بغداد متنقل کردند. بعد ازاتمام دوره آموزش، برای جذب نیرو به کشور امارات اعزام شدم.درشهر دوبی ابتدا یکی از کارهای ما ایجاد سرپل تلفنی با آشنایان،اقوام ویا هرمورد دیگری که مسئولین مشخص می کردند بود.تا ما  با آنها تماس گرفته وبا دادن وعده کار،اقامت ویا تحصیل درکشورهای اروپایی!! هرطورشده  آنها را به امارات بکشانیم،.درادامه  نفراتی که  فریب خورده وبرای جذب به امارات می آمدند را به مقر فرقه که یک هتل بود می بردیم. درهمان ابتدای ورود به مقربرای اینکه ازتور فرقه خارج نشوند طبق توجیهات مسئولین فرقه پاسپورت وتمامی مدارک شخصی آنها را به بهانه های مختلف می گرفتیم!! بدینوسیله این افراد کاملا خلع سلاح شده وبدلیل ترس از دستگیری توسط پلیس امارات ازمقر فرقه  خارج نمی شدند!! بعد ازاین ریل آموزش ومغزشویی همراه با دادن وعده های دروغ به آنها شروع می شد وقبل ازاینکه منصرف شوند، بعد ازمدت خیلی کوتاهی این افراد به کشورعراق وکمپ اشرف اعزام می شدند وبه آنها هم گفته می شد که حضور شما درعراق کوتاه مدت بوده وفقط بخاطر اینکه پروسه سیاسی  که لازمه اخذ پناهندگی درکشورهای اروپایی است را بگذرانید!!.
یکی دیگر ازمسئولیت های ما در دوبی فعالیت درملاء ایرانیان مقیم دوبی بود،ویا درمیادین عمومی شهر ایرانی هایی که بیکار بودند را شناسایی می کردیم،در مرحله اول ضمن برخورد مناسب همراه با احساس همدردی بعنوان یک هموطن به آنها وعده های دروغین ایجاد کار وتجارت،تورهای تفریحی واقامت درکشورهای اروپایی را می دادیم!! بازنفراتی که دراین مرحله هم فریب خورده وجذب می شدند ابتدا به مقر منتقل می کردیم که مسئولین انتقال بعد ازتوجیهات اولیه سریعا آنها را به عراق وکمپ اشرف می فرستادند.درواقع به جایی وارد می شدند که دیگرخروجی ازآن متصور نبود.درکمپ اشرف نفرات جدید الورود علیرغم میل خود وبدون اینکه بفهمند موضوع چیست درقسمت پذیرش فرقه تحت آموزش های مختلف اعم ازنظامی،تشکیلاتی،سیاسی وایدئولوژیک قرار می گرفتند یا با انجام کارهای پوشالی آنها را  مشغول می کردند!! بعد ازگذشت مدتی تازه این افراد متوجه می شدند که انگارخبری از کار ویا رفتن به اروپا نیست واحساس می کردند که فریب خوردند به همین دلیل کم کم با مراجعه به مسئولین عملا به آنها می گفتند که شما به ما کلک زدید وبهتراست که ما را به همان کشور مبداء برگردانید که ابتدا مسئولین اعتنایی نمی کردند، درادامه وقتی آنها پیگیر و روی جدایی خود اصرارمی کردند،مسئولین فرقه  هم چون آنها را بطور کامل درچنگ مناسبات فرقه می دیدند، ازاین نقطه به بعد ماهیت واقعی وشیادانه خود را بروز داده وبا بکارگیری شیوه های تهدید سعی می کردند فرد را از درخواست جدایی خود منصرف کنند مثلا به آنها گفته می شد چون شما به فرقه پیوستید اگر از ما جدا شوید رژیم به شما رحم نخواهد کرد!ویا اینکه اگر خواستید جدا شوید چون اطلاعات ما را دارید باید به مدت 2 سال درخروجی فرقه حبس شوید، و تازه بعد ازاین به زندان ابوغریب فرستاده خواهید شد تا به جرم ورود غیرقانونی به عراق 8 سال زندانی شوید!!به همین خاطر سران فرقه افراد فریب خورده را درهماهنگی با استخبارات (اطلاعات)عراق با پاس جعلی وبدون زدن مهر ورود وارد عراق می کردند!! با اینحال در ورودی پذیرش فرقه تمامی مدارک افراد هم از انها گرفته می شد! درادامه اگرآنها بازروی مسئله جدایی خود اصرارمی کردند برایشان نشست های سرکوب و هراس انگیزجمعی تحت عنوان "عملیان جاری " می گذاشتند که معمولا درچنین نشست هایی زدن هرمارک وتهمت وافترایی به چنین افرادی جایز واجباری بود، تا علاوه بر سرکوب کردن افراد خواهان جدایی بقیه را هم به این شیوه بترسانند که مباداهوس جدایی به سرشان بزند!! بنابراین اکثراعضای نگون بخت خواهان جدایی وقتی با چنین تهدید هایی ازجانب سران فرقه روبرو می شدند چاره ای جز سکوت ونشستن به امید اینکه فرجی برای نجاتشان پیدا شود نداشتند،که متاسفانه اکثرا هم به همین دلیل دچار افسردگی روحی می شدند!.مسخره تراینکه سران فرقه با آوردن تحلیل های کشکی که معمولا با نشست های مغزشویی همراه بود هرساله به اجبار از تمامی اعضا برای ماندنشان درمناسبات فرقه تعهد می گرفتند وکسانی هم که پای امضا کردن تعهدنامه نمی آمدند وسازجدایی سرمی دادند به خیانت و مزدور وجاسوس رژیم بودن متهم شده وبه همین بهانه سران فرقه آنها را مورد بدترین رفتارها قرارمی دادند!!متاسفانه شدت فشارها به حدی بود که بعضا چنین افرادی به مرز جنون ودست به خودکشی می زدند تا شاید ازاین طریق خود را از زیرفشارهای روحی و روانی خلاص کنند و یا اینکه بطور کلی گوشه گیر ومایوس می شدند!!.
بنابراین سنت وشیوه فرقه مخرب رجوی معطوف به فریبکاری است سران فرقه درظاهر الگوهای زیبا وفریبنده ای را ارائه می دهند. ولی دراساس هرگز به آنچه که وعده داده ومی دهند اعتقادی نداشته وندارند،  تجربه بیش از 12 سال حضور و اسارتم درفرقه رجوی به من آموخت که ازاساس رجوی ودیگر سران خیانتکارش مشتی دروغگو که به هیچ اصول و ارزش های اخلاقی وانسانی پایبند نبوده وبه راحتی تمامی اصولها را با فریب ونیرنگ قربانی منافع حقیر وقدرت طلبانه رهبرفرقه می کنند ودراین مسیرتنها مسئله ای که ارزش ندارد جان وآینده صدها انسانی است که سالهاست درمناسبات فرقه درتوهمات ذهنی فرقه رجوی بسر می برند.
 اما امیدوارم که با افشاگری هایی که درباره ماهیت ضدانسانی وعقب مانده رجوی صورت می گیرد هرچه زودترهم اسیران نگون بخت فرقه نجات پیدا کنند وهم اینکه برای همیشه بساط شیادی این فرقه جمع و از صحنه تاریخ محو و نابود شود.
قربانعلی رفیعی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا