ثمره جاه طلبی های مسعود رجوی
عموماً در فرهنگ های فرقه گرا، رهبران فرقه با بهره کشی از افرادی که زندگی عادی خود را ترک کرده اند، در پی جاه طلبی های خود هستند. در فرقه رجوی، جاه طلبی شدید مسعود رجوی برای دستیابی به قدرت تاکنون جان افراد بسیاری را گرفته است مانند اعضای خود سازمان، شهروندان عراقی و شهروندان و مقامات ایرانی. نکته شرم آور ماجرا این است که سران فرقه رجوی همواره فهرست قربانیان خود را سند افتخار خود تلقی می کنند.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت شانزدهم
وقتی به کسی شک می کردند، دزدکی کمد فردی اش را چک می کردند تا از مجموعه وسایلی که فرد در کمدش دارد بفهمند آیا قصد فرار دارد یا نه؟ مثلاً در کمد کسی اگر نقشه و قطب نما یا پول یا وسایل این چنینی باشد می فهمیدند که این نفر تدارک فرار می بیند و او را بیشتر تحت نظر می گرفتند.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت پانزدهم
از جمله جرائم در مجاهدین استفاده از عطر یا ادکلن خارجی و خوشبو بود. البته نه برای زنانشان. برای مردان ان هم در لایه های پایین تر؛ چند بار سر ادکلن زدن و بوی عطر به من گیر دادند. من هر از گاهی که به بغداد یا شهر برای خرید می رفتیم و من اسکورت شان بودم به طریقی پول گیر می آوردم و عطری برای خودم یا بعضی بچه ها می خریدم. بعد چند بار گیر دادند که: چرا با زدن ادکلن خودنمایی می کنی؟ و چه قصد و هدفی را از این کارت در مناسبات دنبال می کنی؟ آیا می خواهی فضای بورژوازی را ترویج بدهی؟
خشونت نهادینه شده در اشرف
اما فرهنگ خشونت نه تنها در خشونت فیزیکی بلکه در خشونت شفاهی نیز نهادینه شده است. در میان فعالان سیاسی، بیان سیاسی باید مؤدبانه باشد. هنگامی که فعالان به اصطلاح سیاسی سازمان مجاهدین به ویژه مریم و مسعود رجوی در سخنرانی ها و پیام های خود علیه جمهوری اسلامی سالهاست از کلمات زشت و رکیک استفاده می کنند، تنها در حال اشاعه فرهنگ کثیف سیاسی شان در جامعه خود هستند: فرهنگی که کاملاً مبتنی بر خشونت است.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت چهاردهم
به دلیل اعتماد کاذب مطلق و به دلیل سرسپردگی بی قید و شرطی که به رجوی داشتیم، تا سالیان سال به خودمان اجازه نمی دادیم که حتی لحظه ای فکر کنیم آن چه رجوی انجام می دهد نادرست و مزخرف باشد. همیشه بر این باور بودیم که او درست می گوید و این که ما درک نمی کنیم از ضعف ماست.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت دهم
خلاصه داستان محفل و رابطه های قرارگاه 7 فاش شد و به همین دلیل مرا از سازماندهی قرارگاه 7 خارج کردند و به قرارگاه 3 فرستادند. خودم خیلی مخالف این سازمان دهی بودم و چندین بار هم به وجیهه کربلایی گفتم مرا جابجا نکنید ولی قبول نکرد. آخر سر وقتی داشتم از اتاقش بیرون می رفتم با او گفتم من می روم ولی قرارگاه 7 برای شما قرارگاه نمی شود.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت یازدهم
شروع به داد و فریاد کرد و ما را به باد فحش گرفت: بی شعور، الاغ، احمق، من دارم صحبت می کنم. من هم گفتم ما هم داریم گوش می دهیم. گفت: خفه شو دهان باز می کنید بوی مستراح می شنوم. همه تان مایه ننگ و سرشکستگی هستید.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت دوازدهم
ماموریت های عملیاتی، شناسایی و یا باز کردن میدان مین، وسیله ای برای گذراندن زمان و مشغول نگه داشتن افراد بود وگرنه پر واضح بود که به این طریق دولت ایران سرنگون نمیشه.
خاطرات کامبیز باقر زاده – قسمت سیزدهم
یکی از بچه ها به نام فرشاد اخوان که بعدها نفربر BMP او روی مین رفت و خود او هم دراثر جراحت و خون ریزی از بین رفت، من می گفت: آرزو دارم یک روز در خیابان های بغداد قدم بزنم و پشت ویترین مغازه ها را نگاه کنم.
پیام تبریک به آقای سید اسماعیل شمس الدین
مطلع شدیم که آقای سید اسماعیل شمس الدین با عمل به سنت حسنه رسول اکرم (ص)، شریک زندگی خود را انتخاب نموده و در کنار حوض لاجوردی رمضان المبارک دسته گلی به همراه حلقه های نامزدی به هم هدیه داده اند و برآنند که در روز عید فطر این پیوند مبارک را جشن گرفته و زندگی شیرین خود را از سر گیرند. انجمن نجات شیراز با آرزوی آزادی تمامی افراد در بند فرقه رجوی و شروع زندگی دوباره برای آنان، این پیوند فرخنده را به آقای سید اسماعیل شمس الدین تبریک گفته و برای ایشان آرزوی خوشبختی دارد.
مجاهدین و فرار از واقعیت
مسلماً برای ذهن افراد باقیمانده در مکانهای مختلف فرقه رجوی در گوشه و کنار عراق یا اروپا نیز این مسئله و یا به زبان خود فرقه این تناقض ایجاد شده که چرا برای اعضاء پایین هیچ رابطه ای با نظام ایران که سهل است با ارگانهای حقوق بشری نباید وجود داشته باشد که هیچ حتی با خانواده های خود نیز نباید ارتباط داشته باشند و حتی با خودشان هم نباید ارتباط درونی داشته باشند ولی برای سطوح بالای این فرقه هیچ اشکالی ندارد
عقب ماندن فرقه مجاهدین از تحولات
بعد از انتخابات ایران نیز که همه چیز تعیین تکلیف شد و کاندید اول انتخاب شد سناریوی دیگری آغاز شد اینبار با رویکردی دیگر. تعدادی که معترض بودند به خیابانها آمدند و موضوعاتی مطرح شد و حوادث تلخی هم بوجود آمد اما برای فرقه رجوی انگار که وضعیت مطلوب باشد ابنبار به تحریک و تشویق برای ناآرامی روی آورد گویا مواضع قبلی خود را فراموش کرده بود…