روزسه شنبه مورخ 26/6/92 اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان درمنزل خانم طلعت عظیمی مادر فرخ نامدارمسجدی از اسیران دربند فرقه رجوی حاضر شدند. در این دیدار ابتدا اعضای انجمن نجات ضمن تشکر از خانم عظیمی بخاطر دعوت از آنها گزارش مختصری از درگیریهای 10 شهریور و خروج اعضای فرقه رجوی از پادگان اشرف و نقش سرکردگان این فرقه در قربانی کردن اعضای تحت اسارت را به اطلاع خانم عظیمی رساندند. اعضای انجمن تاکید کردند که متاسفانه در صورتیکه تلاش جدی برای خروج اعضا ازعراق صورت نگیرد و سرکردگان فرقه رجوی تحت فشارهای بین المللی برای پذیرش خروج نیروها قرار نگیرند ما شاهد قربانیان بیشتری ازاعضای اسیر و گرفتار در چنگال رجوی خواهیم بود. فرقه رجوی از ریخته شدن خون قربانیان استقبال میکند، زیرا مقاصد سیاسی و مطامع قدرت طلبانه آنها چنین ایجاب میکند و در این میان نقش و تلاش خانواده ها تعیین کننده است.
خانم عظیمی ضمن تشکر از حضور اعضای انجمن در منزلش گفت: من با دیدن شما احساس میکنم که پسرم فرخ را ملاقات کرده ام. من به شدت بیمارم و تنها زندگی میکنم. من از رجوی وطن فروش سئوال میکنم تو که ادعای حمایت از خلق میکنی آیا من جزیی از خلقی که مدعی حمایت از آنی، نیستم؟ خدا لعنت کند رجوی را که فرخ، پسرم را از من گرفت. من 80 سال سن دارم و نیاز مبرم به حضور فرزندم را احساس می کنم. کسی، که او را با مشقت و سختی بزرگ کردم و برایش آرزو میکردم که روزی خوشبختی اش را ببینم اکنون رجوی پیدا شده و ثمره عمر و جانم را از من دزدیده و میخواهد از خونش برای خودش کاخ بسازد. باور کنید طی این سالیان رجویها حتی یکبار به فرزندم اجازه ندادند با من تماس بگیرد، آیا اینها انسان هستند؟ کسانی که فرزندان را از خا نواده هایشان جدا میکنند و برای منافع خودشان قربانی کنند،انسان هستند؟ نه.شما انسان هستید که دراین شرایط سخت و بیماری به ملاقات من آمدید، به خدا امروز به قدری خوشحال شدم که گویی بعد ازسالها فرخ را دیده ام. من ازشما میخواهم که صدای مادر پیر و بیماری که از فراق فرزند اسیرش درچنگال رجوی به تنگ آمده را به گوش تمام سازمانهای بشردوست برسانید. من هرگز رجوی را نمی بخشم. چون اوعاطفه و احساس ندارد. وخودش را در یک محل امن درخارجه پنهان کرده و زندگی میکند. و فرزندان ما را در عراق به کشتن می دهد. من ازشما تمنا دارم که مستمرا با من درتماس باشید و به من سر بزنید. شرمنده ام که بیمارم و نمی توانم بخوبی از شما پذیرایی کنم.
اعضای انجمن نجات ضمن ابراز همدردی با خانم عظیمی و تشکر از محبتهای این مادر دلسوخته از فراق فرزندش و آرزوی سلامتی برای وی، اطمینان دادند که تمامی تلاشهای خود را برای آزادی اسیران دربند رجوی به کار خواهند گرفت و بی شک آه و نفرین مادران به زودی گریبان رجوی را خواهد گرفت.