خاطراتی از فعالیت خانواده ها برای رهایی فرزندانشان در جلوی کمپ اشرف

سال ۸۹ و ۹۰، فعالیت شبانه روزی خانواده ها به اوج خود رسید و با اولین فراری ازفرقه رجوی که دقیقا” شب عید فطر بود که آقای ایمان یگانه بعد از بیست و هفت سال، با شنیدن صدای خانواده ها، از فرقه تروریستی رجوی باهزاران مشکلات فرار کرد واین نقطه آغاز مبارزه خانواده ها شد برای نابودی مکانی به نام اشرف، که فرزندان اسیرشان هر روز به عناوین مختلفی شکنجه می شدند، فرار ایمان یگانه، قدرت و استقامت و ایمان پدران ومادران را به اثبات رساند.

بعد ازفرار ایمان از فرقه رجوی، فعالیتها رسمی تر و جدی تر شد، تمامی درب های از جمله: درب اسد – درب جنوب – درب شرق – درب بیست وپنج – درب شمال که فاصله دربها هم نزدیک به پنج الی ده کیلومتر می شد فعال شدند، فراری ها بیشتر وبیشتر شدند، روزی نبود که شاهد فرار نفرات بریده شده و جداشده از مجاهدین در اشرف را شاهد نباشیم، بلندگوها ثابت وسیار کارشان شبانه روزی شد و فراری از فرقه بیشتر.

نفرات اسیردر فرقه (زندان اشرف) پیغامهای خود را به صورت نوشته و در بطری آب های کوچک جا می دادند و مقداری هم شن و یا سنگ ریزه می ریختند که بتوانند راحتر با فاصله زیاد پرتاب کنند تا به دست خانواده ها برسد، البته ناگفته نماند این اتفاق بیشتر در مکان استقرار دائمی خانواده ها از جمله درب اسد و درب جنوب و درب شرق می افتاد و خانواده ها هم ساعتهای پرتاب بطری که در ساعات اولیه صبح که زمان تعویض نگهبانی بود،منتظر پیغام بودند،خانواده ها بیشتر اتفاقات درون فرقه رابه همین ترتیب از اسیران دریافت می کردند: ” شما را قسم میدهیم بخدا ما راتنها نگذارید، ما به شما امید داریم، سیم های خاردار را قیجی کنید در هرکجا که مقردارید سیمهای جلوی آن مقر را قیجی کنید تا ما فرار کنیم ماراببخشید که به شما سنگ میزنیم اگر فرمان بری نکنیم شکنجه خواهیم شد، خیلی از بچه ها می خواهند بیایند ولی نمی توانند اگر نامه را دریافت کردید این رمز را پشت بلندگوبخوانید “مارا نزنید ماخانواده ایم فقط فرار کنید راه باز است “

اکثر سیمهای خاردار با دکل سیمانی به آن وصل شده بود، کلا” از جا کندیم، البته شبها تا صبح مشغول کندن دکل و قیچی کردن سیم خاردارها بودیم وروزها هم فریاد می زدیم و با رمزی که دریافت کرده بودیم از طریق بلند گوها اعلام می کردیم که راه برای فرار آماده است.

دیگر کار به جای رسید که دختران هم فرار می کردند که ارتش مستقر در اشرف اعلام کرد ” این بی سابقه است در جائی که ارتش مستقر باشد دختر فرار کند”.

تبلیغات گسترده ودروغین گروه مجاهدین در سیمای به اصطلاح آزادی و پخش آن به اسیران فرقه مانند: تصاویر فتنه ی ۸۸، بمب گذاری در سنندج وتصاویرارسالی توسط برخی فریب خوردگان در داخل کشوربه نفاق باعث شد تا حدودی اسیران فریب تبلیغات این فرقه را بخورند و دست از فرار گسترده که خانواده ها باعث شده بودند بردارند، تا به بهای خون همین جوانها و ماندن آنها در کمپ این فرقه، مریم زیر تیغ عمل جراحی های زیبائی صورت واندام خود خفته و نفراتش در لیبرتی هر لحظه منتظر مرگ باشند.

ببینید شیطان ها چگونه عمل می کنند؟رجوی خود به شیطان درس داده است، برخی از عزیزان جداشده می گفتند رجوی درنشستها اعلام می کرد: من امام زمانم روزی ظهور خواهم کرد ولی خانواده ها به یقین اثبات کردند که رجوی پدرخوانده شیطان است که در این تاریخ زمان ظاهر شده است.

روزی در قرارگاه خانواده ها در عراق مشغول تماشای سیمای مجاهدین بودیم، خیابان ستارخان تهران را نشان می داد وصدای اصل فیلم قطع بود،گروهی را نشان می داد که با فریاد و گریه راه می رفتند، گوینده برنامه از اعضای فرقه رجوی می گفت ” امروز درتهران و خیابان ستارخان تظاهراتی برعلیه نظام ایران (رژیم)صورت گرفته و چندین نفر به حمایت از مریم دستگیر شدند ” در آخر صحنه نشان داد که در کیوسک تلفن همگانی، نفری با تلفن همراه خود که عکس مریم در دست راست و با دست چپ هم فیلم برداری می کرد،می گفت ” ملت ایران فقط رئیس جمهور برگزیده خودشان مریم رامیخواهندو دیگر هیچ..”، فیلم را تا آخر تماشا کردیم، یک لحظه ما اعلامیه کتبی مجلس ترحیمی را روی ماشینی دیدیم که همینجا فورا” فیلم قطع شد و سرود پخش شد، نتیجه می گیریم فرقه رجوی به طناب پوسیده و کف هم چنگ می زند که خفه نشود از مجلس ترحیم،مجلس عروسی،نماز جماعت که جمیعت گروهی حرکنند،ضبط و به نفع خود طراحی میکند ودر سیمای منفور با سانسورهایی چندین بار غربال شده برای اسیران بی خبر از همه اتفاقات دنیا و یا حتی درون فروقه، پخش می کند ومی گوید در ایران تظاهرات برعلیه نظام شده واین هم گوشه ای از جماعت ناراضی.

از انتقادات پخش شده از سیمای ایران، از زلزله و برنامه هسته ای، از تصاویر دادگاه ها در خصوص طلاقها وازدواجها، از فوت هنرمندان و خوانندگان مانند تشییع جنازه ی مرحوم پاشایی و غیره، خلاصه به هرنحوی در تمام امورات طوری توصیف می کنند که انگاری ملت هشتاد میلیونی ایران فقط فریاد مریم را می خواهند.

کار تبلیغات و شیادی، فریبکاری، دغلکاری، آرایش صحنه و تجمع فرقه رجوی،به قدری زیرکانه است که هر بیننده و شنونده،براحتی فریب می خورد، اگر قرنها از جنایت و حیله های شیادان رجوی بنویسند و بگویند،باز به عمق اندیشه و عمل کثیف و شیطانی این فرقه پی نخواهند برد!!!

ما خانواده های اسیران فرقه رجوی به جوانان غیور و آگاه ایرانی و مادران و پدران این مرز و بوم اعلام می داریم:

آگاه باشید گروه تروریستی رجوی به سرکردگی مریم قجر عضدانلو و ابریشمچی، چون شغالان و کرکسان در کمین نشسته اند تا بتوانند راهی برای کشتار سه هزار اسیر ایرانی در فرقه تروریستی خود در لیبرتی پیدا کند که به این طریق هم جوانان را درایران به گونه ای گرفتار اهداف شوم کند وهم از شر اسیران در لیبرتی راحت شود، این گروه همان جانی و جلادانی هستند که سرکرگان داعش را پرورش داده اند که چگونه سرببرند و سلاخی کنند، فرقه تروریستی رجوی شیاد تر و خطرناکتر از داعش است، به یاد داشته باشید: که گروه تروریستی داعش فرزندان نا خلف وناتنی مسعود رجوی و مریم قجرهستند.

فرقه تروریستی رجوی به خوبی می دانند خیلی راحت می توانند جوانان را فریب دهند چراکه قشر جوان قشر آسیب پذیر و احساساتی است و این بهترین نقطه عطف نفوذ و شکار صید است.

دشمنان ایران به هر قیمت که شده می خواهند این کشور را از طریق دوعنصر یعنی جوان واحساس به آشوب بکشانند، درخواست خانواده هائی که در این امور آگاهی دارند وتجربه را به بهای فنای جان جوانانشان کسب کرده اند را بپذیرید و آگاه باشید که دشمنانتان در کمین است، برای فرقه رجوی فرقی نمی کند چه کسی دستگیر و یا کشته می شوند، هدف فرقه فقط نابودی جوانان به بهانه آزادی ایران است، چندین هزار نفر در جنگ های به اصطلاح فروغ جاویدان و آفتاب کشته شدند ویا در اشرف به بهانه های مختلف کشته شدند، اکنون مریم کجاست؟مسعود کجاست؟

انجمن فراق

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا