نامه مادری به فرزندش که اسیر فرقه رجوی است

به نام خدا
با عرض سلام و خسته نباشید به شما فرزند عزیزم آقای غلامرضا غلامی خیرآبادی، امیدوارم که حالت خوب باشد و در پناه ایزد منان به سلامت بوده باشی عرض می شود که اگر جویای احوال اینجانب و مادر گرامی(درجان قاینی) خود را خواسته باشید ملالی نیست آن هم به جز دوری شما که آن هم خداوند منان و به همت شما فرزند عزیزم که هرچه زودتر دیدارها تازه گردد. فرزند عزیزم من و برادر کوچک شما علی اکبر از مورخه 14/3/1368 که در اردوگاه رمادی عراق بوده ای تاکنون هیچگونه خبری از شما نداریم و تنها خبری که از شما داریم آن است که به ما گفته اند شما در عراق به دست مسعود رجوی اسیر می باشید و برادر شما در اسفند 1389 و مرداد 1390 و همچنین دی 1390 به امید ملاقات به دیدار شما آمد ولی متاسفانه با ناامیدی برگشت، فرزند عزیزم شما که تا حالا به مدت سی سال که در عراق به غربت و تنهایی بسر برده ای از زندگی خود چه فهمیده ای که از این به بعد ببینی؟ فرزند عزیزم آیا این درست است که شما در غربت و دوری بسر ببری و من و برادرت و فرزندان برادرت و فامیل و وابسته و همه دوستان و آشنایان چشم به راه شما باشیم؟ فرزند عزیزم برادر شما در شهریور سال 1390جشن ازدواج دو تن از فرزندانش به نامهای محمد و مهدی را گرفت ولی متاسفانه جای شما خالی بود و امیدوارم از خداوند متعال و با همت شما که برای جشن ازدواج فرزندان دیگرش شما حضور داشته باشی، انشااله.
امضا:  برادرت علی اکبر غلامی                                              
اثر انگشت: درجان قاینی


 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا