مجاهدین و شانزدهم آذر

شانزدهم آذر٬بنام دانشجو نامگذاری شده است! روزی که سه دانشجوی دانشگاه فنی مهندسی تهران بشهادت رسیدند.انگیزه مبارزه آن دانشجویان شهید٬ مخالفت با حضور امریکایی ها  و مشخصا سفر معاون رییس جمهور امریکا به ایران و اساسا ماهیتی ضد امپریالیستی داشت!سازمان مجاهدین که زمانی ادعای مبارزه ضد امپریالیستی و ماهیتی ضد استثماری داشت٬این روزها بمانند پاندول ساعت٬ بصورت معلق بین زمین و آسمان٬ این شاخه و آن شاخه میرود.از یک سو مانده است که از شعارهای چپ گرایانه و بظاهر ضد امپریالیستی خود در دهه های گذشته چطور دفاع کند و از سویی دیگر افتادن به دامان غرب و مشخصا امریکا را در این روزها چطور توجیه نماید! روزگاری سرودهای انقلابی نبرد با امریکا و ترانه  سروده  امریکایی بیرون شو خونت روی زمینه٬ تا این روزها که چه دلارها برای جلب حمایت سناتورهای ریز و درشت همان امپریالیست جهانخوار که هزینه نمیشود؟! بواقع" تحلیل مشخص در شرایط مشخص" وضع این روزهای سیاست گذاری مجاهدین است! دیگر نه خبری از اصول سازمان است و نه مرزسرخ های جدی! بر همگان پر واضح است که امریکا نه فقط از مجاهدین که از هر نیرو و حتی دولتی٬تا آنجا که بتواند بنفع رسیدن به منافع و اهداف خود استفاده ابزاری میکند. اکنون سالیان سال است که امریکایی ها همان استفاده ای که صدام از مجاهدین طی سالیان متمادی میکرند را میکنند.ابتدا بلافاصله بعد از جنگ٬آنهارا به زور خلع سلاح کردند و بعد از اینکه مطمئن شدند که دیگر خطری ندارند٬ از آنها بعنوان برگی علیه حکومت ایران استفاده میکنند. حدود ده روز پیش  هم رییس جمهور امریکا البته تحت فشار کنگره حکمی را امضاء کرد که بر اساس آن  لایحه حفاظت از مقر مجاهدین در عراق به یک قانون تبدیل شد!
واقعیت اینست که سازمان مجاهدین با صرف هزینه های زیاد و با حمایت مالی از سناتورهای جمهوریخواه مانند مک کین و دیگر سیاسیونی که تحت حمایت آنها هستند٬توانستند لایحه حفاظت ازمقر آنها در عراق را در مجلس سنا تصویب کنند. خیلی واضح است که شخصی مانند مک کین بآن همه سابقه و اسم و رسمی که دارد٬وقتی برای یک سخنرانی 5 دقیقه ای مبلغی نزدیک به 10 هزار دلار دریافت میکند٬حتما پیشنهاد به سرانجام رساندن لایحه حفاظت مجاهدین در عراق بایستی خیلی قابل توجه تر از این مبالغ باشد!
 بغیراز مواضع بی خردانه مجاهدین٬ سردرگمی خاصی در مواضع  و رفتار امریکا هم مشاهده میشود. برای مثال درست در زمانی که چند روزبیشتر به سالروز کشته شدن سه دانشجو در اعتراض به سفر معاون رییس جمهور امریکا  به ایران  نمانده است و درست در زمانی که پرونده هسته ای ایران علارغم تمامی مشکلات و پیچیدگی هایی که داشت اکنون عملا به حالت کاملا عادی و مانند همه کشورهای دیگر درآمده است و وزیر خزانه داری امریکا هم  رسما اعلام میکند که در ماه ژانویه تحریمهای هسته ایران لغو خواهد شد٬رییس جمهور امریکا حکمی را امضاء میکند که طی آن حفاظت از اصلی ترین دشمن مردم ایران در امریکا به یک قانون تبدیل میشود!  این مواضع متناقض نشان دهنده اینست که رییس جمهور امریکا خیلی بیشتر از آنچه که ما میبینیم تحت فشارهای مختلف و مشخصا فشار از سوی صهیونیست هاست. چرا که وقتی پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت بسته میشود و تحریمهای ظالمانه چندین ساله علیه کشور ما لغو میشود٬امریکا ناچار است که به گونه ای رفتارکند که صدای صهیونیستهای مجلس و کنگره امریکا هم خیلی بلند نشود.چرا که برداشته شدن فشار از روی ایران بیش از هرکس٬اسراییلی ها را نگران و دلواپس میکند.  کما اینکه در خبرها هم داشتیم که وزیر دفاع اسراییل گفته بود که استقرار موشکهای اس 400 در خاک سوریه٬اساسا برای اسراییل خوشآیند نخواهد بود.
به اعتقاد من٬این حرکت اوباما یک بازی سیاسی بیش نیست! از این حرکات در مواردی دیگر هم دیده بودیم. آنها نه دل خوشی از مجاهدین دارندو نه سابقه و ماهیت فرقه رجوی را فراموش کرده اند. بعید میدانم که دولتمران امریکا دچار بیماری فراموشی شده باشند که ندانند که آنکه (مجاهدین) اکنون مورد حمایتشان قرار گرفته و بدلیل جبر زمانه خودش را به غربی ها و مشخصا امریکایی ها  نزدیک کرده٬همان کسانی هستند که نظامیان امریکایی را در تهران ترور کردند و آنها هیچ تغییری در ماهیت و محتوا نکرده اند. مجاهدین یک گروه خشن و با تعصبات مذهبی عقب افتاده ای هستند که جز رسیدن به قدرت٬هیچ فکر دیگری ندارند و برای رسیدن باین هدف دست به هرجنایت و خیانت دیگری هم میزنند. واقعیت اینست که امریکا از مجاهدین فقط بازی میگیرد و بس! خود امریکایی ها بهتر از هرکس میدانندکه کسانی که به وطنشان و مردمشان و حتی به نیروها و کادرهای قسم خورده خود رحم نکردند و اینگونه بآنها رفتار کردند که اعضاء 20 و 30 ساله آنها با چه تنفری از آنها جدا شدند٬هرگز قابل اعتماد نیستند!
بهرحال 16 آذر دیگر هم رسید. اما تفاوتی که سالروز دانشجوی امسال با سالیان پیش دارد در اینست که مجاهدین دیگر آنطور با حرارت و دو آتیشه از این روز یاد نمیکنند. چرا که منافعشان را در فراموشی این روز میدانند واین ذات فرقه رجوی است! به راحتی فراموش میکند. اصول خود را بنیانگذاران خود مراسم ها و شعار خود را و حتی کادرها و نیروهای قسم خورده خود را…
مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا