فعالیت های فرقه رجوی در اشرف بعد از سقوط صدام – قسمت اول

شیوه های جذب و بکارگیری  افراد خارجی

مطالبی که در ادامه این نوشته خواهم نوشت بر اساس واقعیت هایی است که طی بیست سال در اشرف دیدم و یا شنیدم و این چیزی نیست جز روشنگری در باره گروهی که یک روز دم از آزادی خلق می زد و حالا شما با گوشه هایی از واقعیت های درونی این گروه آشنا خواهید شد که شاید برای شما باور کردنی نباشد. اما آنچه خواهم نوشت همانطور که در بالا گفتم تجربیات و مشاهدات خودم از زمانی که در اشرف بود خواهد بود و شما خواهید فهمید چطور رجوی برای کسب قدرت دست به هر کاری زده و می زند.  
بعد از سقوط صدام رجوی به دنبال راهی بود که به نیروهایش روحیه بدهد. چون دیگه صدامی نبود که رجوی را حمایت کند. و در واقع رجوی بلحاظ سیاسی و نظامی مرده ای بیش نبود.
ما از روی پیامهایی که رجوی می فرستاد. ومسئولین برای ما می خواندند دریافتیم.  که او به دنبال مشغول کردن و روحیه دادن به ما است و از طرف دیگر برای خودش یک پشتیبانی از گروه های منطقه پیدا کند. در پیام های نوشتاری یا صوتی و یا به شکل کال کنفرانس برای ما می آمد رجوی می گفت: برای حفظ اشرف باید دست به هر کاری زد. و این مرحله را (درب بازکنی) نام گذاری کرد.رجوی این طور گفت: شاید شما با همه گروه هایی که خوشتان نیاید باید اعلام همبستگی کنیم. رجوی می خواست با یک تیر دو نشان بزند. چون نیروهایش بعداز سقوط صدام و گرفتن سلاح ها بیکار و روحیه باخته شده بودند.
دلیل دوم هم این بود که 30 سال شعارهایی می داد بزرگتر از دهانش.
مثل شعار سرنگونی؛ یا ارتش آزادیبخش و جامعه بی طبقه توحیدی!!!!!!!
ولی بعد ازسقوط صدام فهمید که این آرزوها را باید با خودش به گور ببرد.
رجوی برای اینکه نیروهایش دچار انفعال و بریده گی نشوند.طرح ارتباط اجتماعی را برای نیروها داد. مسئولین بالا که از افراد اصلی خودش بود را توجیه کرده بود و برای آنها اتاق های اجتماعی راه اندازی کرد.  این اتاق ها طوری طراحی شده بود که حتی ذره ای اطلاعات به بیرون درز نکند. این طرح به این صورت بود که از یک خط اینترنت به تمام کشورها وصل می شدند وسازماندهی آن را طوری چیده بودند که کسی از تیمهایی که برای این کار انتخاب شده بود نتوانند به جای دیگری غیراز آن فردی که خودشان مشخص می کردند وصل شود چون رجوی  به افراد خودش هم اعتماد نداشت..مراحل کار عبارت بود از:
1 – سه نفر با یک کامپیوتر کار می کردند!
الف:یک نفر تماس گیرنده.(کسی که مستقیماً با کامپیوتر کار می کرد)
ب:یک نفر کاتب.  کسی که تمام مکالمه ها را می نوشت و پایان کار به فرمانده تیم می داد تا او به فرمانده بخش اجتماعی بدهد.
ج:یک نفر فرماند وکنترل کننده آن دو نفر. این نفر به عنوان فرمانده و مسئول این تیم سه نفر بود که از فرماندهان بالای سازمان منصوب می شد.
ادامه دارد…

علی محمد خاتمی عضو جدا شده از فرقه رجوی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا