دروغی دیگر از رجوی فریبکار

اخیراً تلویزیون فرقه قسمتی از صحبت های فسیل شده و چندین سال قبل رجوی را پخش نمود که وی در آن «جمع گرا» بودن را یک ویژگی مثبت بیان کرده و «فردیت» را باعث اخلال در کار تشکیلات برشمرد. عطف به همین صحبت وی، می خواهیم ببینیم آیا عمل او با این گفته هایش مطابقت دارد یا خیر؟
آنچه رجوی به آن عمل می کند نشان دهنده این واقعیت است که رجوی نه تنها برای جمع اهمیتی قائل نیست بلکه همواره خودش و نظرات شخصی اش در اولویت نخست قرار دارند.
او با اعطای انواع و اقسام عناوین به خود تلاش نموده تا جاه طلبی هایش را با این القاب تسکین بدهد. القابی پر طمطراقی همچون:
رهبر انقلاب        مسئول اول فرقه        مسئول شورا        فرمانده ارتش باصطلاح آزادیبخش        رهبر خاص الخاص مجاهدین        رهبر تنها آلترناتیو        و…!!!
وی از همان روزهای  اول پیروزی انقلاب نه تنها به خواسته مردم ایران به عنوان بززگترین «جمع» احترام نگذاشت، بلکه در تمامی سرفصل های مهم، رودرروی مردم ایران ایستاد و به اوهام شیطانی خود برای رسیدن به جاه و مقام میدان داد و در این مسیر خون های بسیاری را ریخته است.
او در مسیر دشمنی با ملت ایران که بزرگترین جمع کشورمان محسوب می شود، با عده ای از مخالفان جمهوری اسلامی ایران همراه شد. اما از آنجا که تنها هدف او از این اتحاد رسیدن به قدرت بود، به همان «جمع» ها هم پایپند نماند و نتوانست با دیگران تعامل داشته باشد. تا زمانی که این افراد یا گروهک ها از او اطلاعات مطلق داشتند و حرف، فقط حرف او بود، رجوی با آنها کاری نداشت اما به محض اینکه آنان از او انتقادی می کردند و نظرات او را نمی پذیرفتند، با با روش های مختلف سعی بر حذف همان همراهانش نمود و اتحاد با آنها را منتفی می کرد. بنی صدر و حزب دمکرات کردستان از جمله این نمونه ها هستند.
در درون تشکیلات فرقه نیز حرف می بایست حرف او باشد و به محض اینکه افراد به او و سیاست های او انتقاد می کردند با سوء استفاده از موقعیت خود در فرقه، اقدام به تخریب منتقدین در داخل تشکیلات میکرد تا از این طریق آنها را خنثی کند. اگر منتقدین به این ترتیب خنثی نمی شدند، آنها را به صورت فیزیکی حذف می کرد. افرادی همچون علی زرکش و مهدی افتخاری، نمونه هایی از مسئولین فرقه هستند که توسط رجوی به این سرنوشت دچار شدند.
جمع نه یک اعتقاد بلکه حربه ای در دست رجوی بود تا بوسیله آن مخالفان و منتقدان خود در فرقه و یا شورا را سرکوب و ساکت نماید.
تنها جمعی که رجوی آن را قبول داشت، جمعی بود که نشستی بر علیه  افراد منتقد برگزار نماید و در آن نشست هویت و شخصیت افراد منتقد توسط این جمع له شود.
او از جمع استفاده ابزری می کرد و به مرور از جمع یک ابزار برای کنترل تشکیلات و اعضای فرقه ساخت، طوری که کلیه اعضا در مناسبات فرقه، از نشست های جمعی می ترسیدند. نشست های جمعی با عناوین مختلف در فرقه راه اندازی شد. وبا اختراع وابداع نشست هایی با نام «دیگ»، «حوض»، «عملیات جاری»، «غسل هفتگی» و… در واقع این موارد تنها جاهایی بودند که رجوی به جمع امکان ابراز وجود می داد، چرا که با مغزشویی های انجام شده و روش های فاشیستی، آن جمع وسیله ای شده بودند برای سرکوب اعضا و کنترل و حفظ فرقه در جهت منافع شخص رجوی.
رجوی با سوء استفاده از عنوان جمع، از مخالفان و منتقدانش نسق می کشید و از سوی دیگر با بکارگیری اینگونه جمع های سرکوبگر، هم در دل اعضا نسبت به هم هراس ایجاد کرده و هم با به جان هم انداختن اعضا، آنها را رودرروی هم قرار می داد تا به این ترتیب آنها با هم دشمن شده و امکان ایجاد اتحادی بر علیه او منتفی شود.
جمع به جز برگزاری نشست برای سرکوب منتقدین برای او ارزش دیگری نداشت. منظور او از جمع گرا بودن این است که دیگران باید اسیر و برده او در تشکیلات فرقه یا در به اصطلاح شورا باشند. او به رای دیگران احترامی نمی گذاشت و فقط می خواست از دیگران برای رسیدن به اوهام شیطانی خود سوء استفاده کند.
برای نمونه اگر دو یا چند نفر از اعضا بدون اطلاع تشکیلات با هم شروع به صحبت کرده و یا ارتباطی خارج از آنچه که تشکیلات مشخص کرده با هم می داشتند حتی اگر این رابطه در حد تعریف یک خاطره از گذشته یا صحبت درباره فوتبال و… بود، تحت عنوان «محفل» با این افراد به شدت برخورد تشکیلاتی می شد. بنابراین جمع فقط در همان نشست ها برای رجوی کارآیی داشت.
در مناسبات فرقه فضایی ایجاد کرده بود که گویی او هیچگاه اشتباه نمی کند و هیچ کس نباید روی حرف او حرفی بزند. او با فریبکاری و به عنوان یک بخشن نامه تشکیلاتی به همه  اعضا ابلاغ کرده بود که:
اگر هر یک از اعضای فرقه که به ایدئولوژی، استراتژی، سیاست و تشکیلات سازمان (اسم مستعار رجوی) انتقاد داشته باشند، نشانه این است که آن فرد در انقلابِ طلاق رجوی همراهی درستی نکرده است و به همین خاطر مشکلات جنسی بر او غلبه کرده و این انتقادات نه از روی واقعیات بلکه واکنش مشکلات جنسی اوست!!! و به این صورت در فرد بارز می شوند. بنابراین باید آن فرد را به جمع (همان ابزار سرکوب) سپرد تا جمع او را اصلاح و هدایت کند.
فردیت رجوی به حدی است که در تشکیلات فرقه هیچ کدام از مسئولین اعم از بلاترین تا پایین ترین آنها، هیچ کاری حتی برنامه ریزی روزانه برای ساعت خاموشی و بیدارباش اعضا را بدون اجازه او نمی‌توانند تعیین کنند.
او ادعا می کرد که فراتر و بالاتر از همه است و با این ترفند که هر کس بر علیه او انتقادی مطرح کند «از مبارزه بریده است» پیشاپیش راه سرکوب هر صدای مخالف خود را باز نمود.
کلمات «جمع» و «جمع گرا» بودن نیز همچون کلماتی مثل «اسلام»، «مبارزه»، «انقلابی گری»، «استقلال»، «خانواده»، «عاطفه»، «وطن پرستی»، «مردم دوستی» و دیگر کلماتی که توسط رجوی مورد سوء استفاده قرار می گیرند، کمترین حرمتی در افکار شیطانی او نداشته و تنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به خواسته های خود به آنها می نگرد. هرگاه به نفعش بود بکارشان می گیرد و هرگاه به ضررش بود آنها را زیر پا له می کند.
صالحی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا