جوابیه ای به پیام خواهرعزیزتر از جانم صدیقه کریمی در آلبانی

خواهر قشنگم
باعرض سلام و آرزوی سلامتی برای تو نازنین خواهر، از این  که صدایم را از لیبرتی زندان مریم لجن شنیدی بسیار خوشحالم.آخر تو عضو خانواده من، از گوشت و استخوان من، و هم خون من هستی. من یک تار موی تو را به هزاران مریم قجر نخواهم داد.این فرقه کذایی در مانده است که تو را به خودش می چسباند، چون نه اصالتی دارد و نه رگ و ریشه ای، نه اصل و نسبی، آنها بی کس و کارند برای همین هم خودشان را به شما می چسبانند.آنها سایه پدر و مادر را هیچگاه بر سر خود ندیده اند و حس نکرده اند.لذا کمبود محبت و حقارت را اینگونه نمایش می دهند
خواهرم تو از سرنگونی از گردهمایی بزرگ مقاومت و شخصیت مهمی مثل آقای ترکی فیصل  (پدر طالبان و داعش)گفتی و… به  چه نکات خوبی اشاره کردی آیا همین نکاتی که خودت گفتی نشانه سقوط و انحطاط رجوی و فرقه اش نیست سازمانی که حنیف نژاد بنیان گذاشته بود کجا و این سازمانی که رجوی فرقه اش کرده کجا!!! نگاه کن خواهرم تو و سازمانت به کجا رسیده اید؟!  آیا همانجایست که حنیف نژاد می خواست؟!.  مگر نمی بینی که حامیان شما چه کسانی هستند؟! آیا حمایت جنگ طلبان امریکایی و اروپایی از شما افتخار دارد؟ آیا حمایت عناصر ضد ایرانی که از تیکه پاره شدن ایران حمایت می کنند از شما افتخار است؟! مگر نمی بینی که رجوی شما را در جبهه اسرائیل و عربستان سعودی و در یک کلام در جبهه ارتجاع و استعمار رهنمون شده است آن همه شعار ضد امپریالیستی در سال های 58 و 59 چه شد؟! خوبست به راهی که رجوی از زندان رفته تا حالا کمی تامل کنی، آیا مدارک همکاری رجوی با ساواک را دیده ای؟ بدون شک نه.  چرا که رجوی خودش را مبرا از گناه و اشتباه می داند. آیا برای یک بار هم رجوی شجاعت این را داشته که بگوید من اشتباه کردم رجوی از سال 60 وعده سرنگونی در 6ماه و بعد هم یک سال را داد ولی الان 35 سال شده آنکس که سقوط کرده صدام هم مسلک و هم خون رجوی و خود رجوی با تئوری جنگ نوین آزادیبخشش و ارتش مفلوک و مسخره اش است رجوی می گفت کوه بجنبد اشرف نمی جنبد راست می گفت اشرف هست ولی خودش به کجا جنبیده که توان ظاهر شدن ندارد؟!
رجوی درمانده و از همه جا رانده خودش را گاهی به عربستان می چسبانند گاهی به اسراییل و گاهی به امریکا تا شاید بتوانند از مرداب و منجلابی که برای خود و فرقه اش درست کرده است نجات یابد.
همانطور که اشاره کرده ای معلوم است که مقاله هایم را می خوانی، بسیار خوشحال شدم. ای کاش به جای جواب منطقی و اصولی عقده گشایی و پرخاشگری نمی کردی.
مورد دیگری که اشاره کرده ای اخراج از لیبرتی است که رجوی آن را برای خود یک پیروزی و یک نقطه عطف در تاریخ سراسر مزخرف فرقه اش می دانند. در حالی که این بزرگترین ضربه و ضعف در تاریخ فرقه کذایی رجوی است. تا زمانی که در اشرف و لیبرتی بودند که نزدیکترین مسیر به خاک ایران بود هیچ غلطی نتوانستند بکنند چه رسد به آلبانی که در آن سر دنیا واقع است. این جابجایی یعنی نابودی یعنی با دست خود گور کندن و دفن شدن برای همیشه در تاریخ منحوس رجوی ها،فقط تنها دعایی که می توانم بکنم این است که خداوند جان بهترین فرزندانی چون تو را در این فرقه حفظ کند تا بتوانند به سلامتی از دام این فرقه رهایی یافته و هر چه زودتر به جمع خانواده های خود بپیوندند.
 خواهر نازنینم،
تو به این اشاره کردی که ما می دانستیم  تو در آلبانی هستی پس چرا رفتیم لیبرتی؟ خواهر خوبم تو فقط از طریق فیسبوک آنهم بدون عکس یا فیلمی از خودت با ما در تماس بودی ما تجربه ترفندها و دروغ ها سازمانت را داریم که به دروغ کسی دیگر به جای تو با ما از طریق اینترنت تماس می گرفت و خود را صدیقه کریمی معرفی می کرد به همین دلیل ما مطمئن نبودیم واقعااین فردی که با ما از طریق اینترنت در تماس است تو باشی. بخصوص از خودت نه عکسی می فرستادی و نه حتی صدایی. خودم نمی دانم فرقه به شما چه می گوید که هنوز در همان دهه 60 سیر می کنید! چرا این قدر مخفی کاری می کنید مگر شما برای خلق مبارزه نمی کنید پس چرا خودتان  نه تنها را از خلق که از خانواده هایتان مخفی می کنید. نکند باز بدنبال تئوری جنگ شهری هستید!!! که خلق کوچه و بازار را می کشتید و شاید هم کار درستی می کنید که سر و صورتتان را می پوشانید، چرا که در بین مردم ایران زمین جایی ندارید.
 خواهرم با سنی که تو و دیگر دوستانت دارند فکر نکنم کاری از شما بر بیاد و حامیان استعماریتان برای دوران بازنشستگی شما آلبانی را در نظر گرفته اند که در آنجا  طی حیات کنید و…
 راستی عزیزم چرا عکس جدیدی (منظورم عکسی از این روزهایت درآلبانی)از خودت برای ما با نوشته ات نگذاشتی تا حداقل از عکست بفهمیم حال و روزت چگونه است. حقیقتا گاهاً خیلی نگران تو می شویم بخصوص پدر و مادر می گویند نکند ما از دنیا برویم و صدیقه را نبینیم. عکست را دیدیم خیلی خوشحال شدیم هرچند که متعلق به دوران شکوفایی ارتش آزادی رجوی در پناه  هم مسلک رجوی صدام معدوم است که تو را با لباس نظامی نشان می دهد. امیدوارم که مثل عکست همین طوری همیشه سرحال و خندان باشی ما هم خوشبختی تو را می خواهیم  و لاغیر.
خواهرم باز تو از مشکلات ایران گفتی  و این که با این مشکلات رژیم این  سرنگون می شود. در هر کشوری مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وجود دارد من نمی دانم رجوی چطور به شما قبولانده که این مشکلات انگار فقط مخصوص ایران است. آیا در فرقه رجوی هیچ مشکلی وجود ندارد؟! پس این جدا شده ها از فرقه رجوی چه می گویند. چرا شما به جای جواب به آنها مارک می زنید. شما این همه پدر و مادر پیر را اطلاعی و مامور جمهوری اسلامی می دانید!. مگر آنها چه می گویند و چه می خواهند؟ جز دیدار با عزیزانشان و حتی یک تماس! چرا از نظر رجوی خانواده کانون فساد است؟! چرا حتی نباید فکر خانواده در شما وجود داشته باشد چه رسد مهر و محبت خانواده، خواهرم از نوشته هایت می فهمیم که بی عاطفه گی و خشونت را چطور رجوی در شما نهادینه کرده است.
راستی من یک سئوال از تو دارم که اگر می توانی از فرقه رجوی بپرس. در این 35 سال که رجوی فرمان جنگ مسلحانه را داد. آیا اشتباهی کرده؟ و اگر کرده کجا بوده؟ و چه بوده؟  بگذریم که رجوی شهامت و شجاعت چنین کاری نداشته و ندارد چرا که او از زندان شاه مامور به خیانت و مزدوری علیه آرمان های سازمانی شد که حنیف نژاد بینان گذاشت و با این کار به منافع ملت ایران ضربه زد و آبروی سازمانی که سرلوحش صداقت و فدا بود را از بین برد.
بد نیست این را هم بدانی، چونکه تو که قصد آمدن نداری الا با ارتش آزادی این هم که فعلاً 35 سالی است رجوی تکرار می کند. بعد هم چنان ظاهرا اشکال اول متوجه شما می داند و بعد خلق قهرمان که از اواستقبال نمی کنند، پس حالا تو که توان آمدن نداری  انشالله  ما تصمیم داریم در اولین فرصت به دیدنت به آلبانی بیاییم .
 حال عزیزم،
 باید این را یادآور شوم که در آلبانی شرایط تو  با اشرف و لیبرتی فرق کرده و تو با همه محدویت هایی که داری ولی امکان ارتباط با دنیای آزاد را هم داری. تو باید این را قبول کنی که دیگر ارتشی ندارید و درنتیجه باید بپذیرید که رجوی این را حداقل به شما بگوید که جام زهر پایان تئوری جنگ نوین آزادیبخش را نوشیده است به همین دلیل  ظاهرا ترکی فیصل پدر طالبان و داعش مامورشده بود رجوی را مرحوم اعلام کند که در اصل مرحوم شدن  استراتژی رجوی است چرا که شخص رجوی  زنده یا مرده بودنش زیاد تفاوتی نمی کند همانطور که زنده یا مرده بن لادن و یا ملاعمر و یا ابوبکربغدادی چندان فرقی نمی کند اینها مامور به خدمتی هایی هستند که تاریخ مصرف دارند. و تاریخ مصرف رجوی تمام شده است
پس مواظب اعمالت باش،  که از مرده پیروی نکنی که اگر چنین باشی تو  خسر دنیا و آخرت خواهی شد
خواهرم، این که تو داری زندگی نیست،مثل مرده متحرکی می ماند که از خود هیچ اراده ای ندارد و ماشین کنترلیست که کنترلش در دست مسعود و مریم روانیست و بس آنها به هر طرف که بخواهند شما را می کشانند.
خواهر دلبندم،
از سال 65 که رجوی ها تو را از ما گرفتند تا کنون حدود سی سال است اصلا همدیگر را ندیده ایم چرا دروغ می گویی؟ همین سه باری هم که به عراق آمده ایم به جز خاکریزهای بلند اشرف و دیوارهای سیمانی و بتونی سر به فلک کشیده لیبرتی و دیدن قیافه های نیروهای ارتش عراقی کس دیگری را ندیده ایم چه رسد به شما.در ثانی چرا گناه مریم رجوی را به گردن ارتش عراق می اندازی.تا سران فرقه اجازه ندهند مگر ارتش عراق می تواند برنامه ملاقات خانواده ها با اسرای لیبرتی را صادر کند؟ اینها را خودت خوب می دانی ولی در تعجبم که چرا اینگونه می نویسی .مگر ما مثل مریم قجر هستیم  همه چیز را بدانیم  وسرمان را مانند کبک زیر برف کنیم و فکر کنیم هیچکس مارا نمی بیند
رجوی ها از حضور خانواده ها می ترسند که دلایل آنرا در مقالات قبلی ام نوشته ام. حتما آنها رامطالعه کرده ای. مهمترین آنها همان احساسات و عواطف خانوادگی است که تا چشم اسرای رجوی به خانواده هایشان بیفتد زنجیر رجوی ها گسسته شده و هزاران اسیر آنها آزاد می شوند واین همان ریزش نیروها و در نتیجه فرو پاشی فرقه رجویست.
تو از سال 73 که چندین بار تلفن زدی آیا با ما تماس دیگری داشته ای؟ ناگفته نماند آنهم به خاطر فشارهای فرقه کذاییت بود که پول می خواستی یا به عبارتی گدایی ازخانواده ها برای پیشبرد اهداف کثیف فرقه نجاست رجوی که ما هم هرگز چنین نکرده و نخواهیم کرد.(اگرچه حالا دیگر مثل روز روشن است که این کار سازمان یک نوع مظلوم نمایی بود تا بگوید من به کمک های شما نیازمندم درحالیکه در ازای فروش اطلاعات به دشمن ایران میلیونی پول می گرفت و می گیرد کیست که نداند که فرقه رجوی تحت حمایت مالی  عربستان و دیگر دشمنان ایران ) از سال 73 دیگر هیچ خبری از تو نداشتیم نمی دانستیم که مرده ای یا زنده تا سال90 که از طرف صلیب سرخ به ما اطلاع دادند که بحمدلله زنده هستی و در کمپ اشرف به سر می بری بسیار خوشحال شدیم و امیدوار که بالاخره دوباره یکدیگر را خواهیم دید. با خوشحالی تمام عزم سفر به عراق و دیدار با تو را کردیم و با گروهی از خانواده ها راهی دیار عراق شدیم که متاسفانه با خاکریزهای بلند سیمهای خاردار مواجه شدیم و همچنین سنگ پرانی از طرف دوستانت که در این میان نیز حمید بی نصیب نماند و دستش زخمی شد و متاسفانه بعد هم تو از این کار دوستانت نه تنها حمایت کردی که گفتی اگر من بودم شدیدتر برخورد می کردم. این روحیه ی پرخاشگر و عصبانی را چطور در تو رجوی ایجاد کرده که حتی به برادرت که برای دیدارت آمده آن هم بعداز 35 سال این طوری برخورد می کنی و رحم نمی کنی این همه بی رحمی و قصاوت را چرا نثار دشمنان ایران نمی کنید چرا این قدر مهربانانه با جنگ طلبان امریکایی و اسرائیلی و دشمنانان تاریخی ایران  رفتار می کنید؟ چطور در داخل اشرف سربازان امریکایی بداخل مجموعه زنانتان چندین بار هجوم آوردند ولی یکی از شما جرات اعتراضی هم نداشتید تا چه رسد به مقابله.  این چه تفکری است به خانواده با سنگ و پاره آهن حمله می کند و خانواده را "الدنگ" می دانید ولی با کسی که بداخل حریم زنانش هجوم آورده از او با لبخند و گل  استقبال می کند. خواهرم آیا این دردناک و تاسف بار نیست؟!  
خواهر عزیز و بهتر جانم،
اکنون بهتراست منطقی تر فکر کنی، در خلوت خودت به عاقبت کارت بعداز 35 بیندیشی وتامل کنی
شما از تف برکسانی گفتی… براستی تف برچه کسانی باد؟ تف بر مسعود رجوی که خود را در زندان فروخت و سازمان مجاهدین را در مسیری قرار داد که امروز از او حتی پوسته خالی هم نمانده بلکه او را تبدیل به فرقه کرده است. تف بر رجوی که با فرار از ایران در سال 60 خیانت به سازمان و اعضای سازمان را به انتها رساند و در دامن دشمنان ایران پناه گرفت تف بر رجوی که با پرواز تاریخ سازش و فرود در باتلاق صدام در مشت قصی ترین دشمن تاریخی ایران و ایران جا گرفت و هر خیانت و جنایتی که از او بر می آمد انجام داد تف بر رجوی که به اسم انقلاب ایدئولوژیک پیوند قدرت و هواسرانی را به اوج بی شرفی و رذالت رساند و با زنان شورای رهبریش هم بستر شد و در یک کلام تف بر مریم قجر که عروسکی در دست دشمنان ایران و ایرانی امثال امیر فیصل و…  تبدیل شد
 اما خواهرم بازهم تف و لعنت بر رجوی و انصارش  که بهترین جوانان وطن را از خانواده ها ربودند آنهم بخاطر خواسته و امیال پلید خود شان و حتی به آنها  بعد از 35 سال اجازه دیدار و ملاقات با خانواده هایشان را نمی دهند. که این کار رجوی باعث شد خوشبختانه برای همیشه درِ قلعه اشرف و لیبرتی بسته شود و هم چنین درِ تنور ارتش آزادیش که سوزاننده عمر بهترین فرزندان ایران زمین بود برای همیشه گل گرفته شود و انشالله این خانواده ها به سراغ فرزندانشان در هرکجا دنیا باشند خواهند آمد
آنروز نزدیک است
زیرا آنها خوب می دانند که جاذبه وکشش عاطفه و محبت خانوادگی بسیار قوی تر از ریسمان بندگی است که رجوی بر گردن اسرای خود انداخته است.

خواهر نازم، تو از مبارزه میگویی.آخر کدام مبارزه؟
سی سال در بیابانهای گرم وسوزان 50درجه عراق و تحت حمایت صدام معدوم دشمن ایران و ایرانی، با چه و با کی مبارزه می کردید؟ جز با گرما و مار و مور های بیابانهای عراق مبارزه دیگری هم داشتید؟ مبارز به چه کسی می گویند؟ به کسی که در راه رسیدن به هدفش مبارزه کند آنهم در خاک وطنش نه در خاک بیگانه و دامنه دشمن ایران و دور از وطنش این که نشد مبارزه. در ثانی مبارزه برای چه؟ اگر آزادی می خواهید که بحمدلله در ایران وجود دارد  اگر امنیت می خواهید همچنین.خیلی واضح است و با چشمان خود می بینید که در کشورهایی مانند ترکیه، عراق، یمن، فرانسه و آلمان و سایر کشورها ناامنی بیداد می کند ولی در ایران اینطور نیست. و این بدست نیامده و نمی یاید الا با هوشیاری و بصیرت ملت شریف و صبور ایران زمین که اجازه هرگونه سواستفاده از شرایط داخلی ایران را از بدخواهان ایران و ایرانی گرفته است. و باز متاسفم برای تو خواهر و دیگر خواهران و برادرانم که در دام هوس های رجوی گیر کردید.
 در مورد انتقال افراد لیبرتی به آلبانی گناه را بر گردن حکومت ایران می اندازی. در حالیکه خود رجوی نمی خواهد از همجواری با خاک ایران دور شود.آنها می خواهند تا می توانند به لیبرتی بچسبند مگر رجوی شعار ما را در لیبرتی مسلح کنید را نمی داد. مگر تا همین الان رجوی تلاش نمی کند که لیبرتی را کمپ دائمی کند؟ تا  شاید بتوانند مانند اشرف برای خود پایگاهی دیگر بسازند. چرا؟چون لیبرتی به خاک ایران نزدیکتر است و رجوی هنوز خیال حکومت بر ایران را در سر می پروراند و شبها خواب حکومت بر آنرا می بینند برای همین است که نمی خواهد آنرا از دست بدهد. بد نیست این را هم بدانی که ملت و دولت عراق بیشتر مایل به بیرون راندن شما هستند.مردم آنجا با کمترین امکانات یعنی آب و برق زندگی خود را می گذرانند در حالی که برای لیبرتی نشینان بهترین امکانات را فراهم می کنند اکنون خودت جواب بده این حق کیست که از امکانات کشورش استفاده کند؟ درثانی این سوال را از مسعود و مریم قجر دارم که دایم دم از خداو پیامبر وقران و تفاسیر آن می زنند.آیا در زمین غصبی که مالک آن راضی نباشد می شوداعمال واجب چون نماز خواند و یا روزه گرفت البته خودت بهتر از همه می دانی.  تا به حال این سوال را از خودت کرده ای اکنون بعد از سی سال اگر صاحبان آن زمینها راضی نبوده باشند تو چه جوابی  به خدای خودت داری؟
 در پایان، ما خانواده ها این را تعهد خود می دانیم که تا آخرین نفس تا انتقام ربوده شدن فرزندان عزیز وطن مان چون تو را از این فرقه نگیریم از پای نخواهیم نشست.باشدکه با چشمان باز شاهد برچیده شدن فرقه رجوی و نابودی همه اعوان و انصارش باشیم وآزادی ورهایی شمارا در سراسر ایران بزرگ جشن بگیریم. سلامتی تو خواهر قشنگم و سایر دوستانت را و همچنین نابودی کسانی که تو و امثال تورا در بند امیال پلید خود گرفته اند را هر چه سریعتراز خداوند متعال خواهانم.
زهرا کریمی – خواهر صدیقه کریمی در البانی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا