فروردین خونین

فروردین سال 1370 بود که ارتش باصطلاح آزادیبخش فرقه که نام درست ترش ارتش سرکوب و خفقان است دست به جنایتی فراموش ناشدنی زد. آنها بعد از اتمام جنگ اول امریکا و عراق و در شرایطی که حکومت و ارتش صدام بشدت ضعیف شده بود زمام امور عراق را بدست گرفتند و برای کمک به تنها دوست و متحد مسعود، یعنی صدام و برای جلوگیری از سرنگونی اش، از چند محور مواصلاتی، با توپ و تانک و کاتیوشا وارد عمل شدند! چند لشکر بسمت جلولا و خانقین و چند لشکر بسمت مناطق کردنشین مانند کفری و سلیمان بک و چند لشکر هم برای حفاظت بغداد راهی شدند. هر محور دارای سه لشکر عملیاتی بود. محور سه به فرماندهی حمیده شاهرخی یا همان افسانه بسمت سلیمان بک و کفری براه افتاد. آنها ظرف مدت حدود سه هفته ای که بر ارتفاعات و راه های کفری تسلط داشتند، تعداد قابل توجهی از عراقی های کرد را به خاک و خون کشیدند و حتی از روی جنازه آنها با تانک رد میشدند! یگانهای آتشبار سر قبضه های کاتیوشای خود را کاملا پایین داده بودند و بقول معروف بصورت افق و مستیقم داخل شهر کفری را مورد هدف قرار میدادند! چه سمت کفری و چه سمت جلولا صدها تن از عراقی ها کشته شدند که قطعا تعداد قابل توجهی از آنها غیر نظامی بودند! این خوش خدمتی رجوی برای صدام بی پاسخ نبود و بعد از اتمام درگیری ها و سرکوب مخالفان صدام،هم حقوق ماهانه مجاهدین که از فروش نفت عراق پرداخت میشد بیشتر شد و هم تعداد زیادی دیگری از جنگ افزارهای ارتش عراق، بسوی قرارگاه های سازمان روانه شد. همچنین استاندار دیالی که قرارگاه اشرف آنجا واقع شده بود در تلوزیون رسمی و در هنگام بازدید صدام از آن استان رسما از مسعود رجوی قدردانی کرد!
در تمامی سالیانی که مجاهدین در عراق حضور داشتند مورد حمایت مستقیم صدام قرار داشتند و مسعود همیشه از او بعنوان تنها دوست خود در جهان نام میبرد! اما درست بعد از سرنگونی صدام و در هنگام مصاحبه های ارتش امریکا با نیروهای مجاهدین از بالا خط داده شد که به امریکایی ها بگویید که ما از ابتدا با صدام مخالف بودیم و اورا یک دیکتاتور میدانیم وبا امریکا دوست و متحد استراتژیک هستیم!
بی ریشگی مجاهدین در تمامی سرفصل ها خودش را نشان میدهد. آنها و خصوصا شخص مسعود رجوی هرکجا که لازم باشد و خطری برای خود احساس کند، به سرعت برق و باد تغییر موضع میداد و از اصول و حرف های اولیه خود کوتاه و اساسا همه آنها را انکار میکرد. اینرا حتی دورانی که در زندانهای شاه بود هم میتوان دید. تنها عضو زنده مانده از مرکزیت سازمان مسعود رجوی بود. او که فهمید حکم اعدام برایش صادر شده است، شروع به همکاری با ساواک کرد و در ازاء آن حکم اعدامش به ابد تخفیف خورد.
خاطره کردکشی در عراق و بین مردم این کشور هرگز فراموش نخواهد شد و کینه ای که از مجاهدین بدل گرفتند باین سادگی ها پاک شدنی نیست!
الف عباسی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا