نجات در هفته ای که گذشت – قسمت ۱۹۷

*شنبه 10 خرداد در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود: تلاش برای رساندن نامه ها … روز پنجشنبه هشتم و شنبه دهم خرداد با مراجعه نمایندگان انجمن نجات به مقر صلیب سرخ آلبانی و تقدیم نامه های تعدادی […]

*شنبه 10 خرداد

در روز شنبه جمعاً 8 مطلب در سایت نجات درج گردید که در زیر مروری اجمالی بر تعدادی از آن ها انجام می شود:

تلاش برای رساندن نامه ها

… روز پنجشنبه هشتم و شنبه دهم خرداد با مراجعه نمایندگان انجمن نجات به مقر صلیب سرخ آلبانی و تقدیم نامه های تعدادی از خانواده ها به این ارگان بین المللی از آنها خواستند برای تحویلگیری و انتقال نامه های خانواده ها به اعضای گرفتار اقدام کنند چرا که وظیفه اخلاقی و انسانی و کاری آنهاست .
همچنین صلیب سرخ در هر دو مورد نامه های تعدادی از خانواده ها را که خطاب به این ارگان نوشته شده بود و آنها را در مقابل وظیفه خود قرار داده بودند تحویل گرفت…

برخی از پایه ای ترین حقوق انسانی که در مجاهدین خلق ممنوع است – قسمت چهارم

… از سال 1373 درهای خروجی سازمان کاملاً بسته شد و از آن پس کلیه اعضا در قرارگاه های مجاهدین تحت کنترل نامرئی یا مرئی قرار گرفتند و با مغزشویی، فشار و اجبار مانع از جدایی اعضا می شدند. هرچه زمان به جلو می رفت مناسبات تشکیلاتی مجاهدین خلق روز به روز بسته تر و فشار بر روی اعضا بیشتر و بیشتر می شد.
… در پاییز سال 1375 و بعد از برگشت مریم رجوی از پاریس به عراق، رجوی ها یک نشست عمومی در یکی از قرارگاه های مجاهدین خلق به نام باقرزاده برگزار کردند. در آن نشست مریم رجوی گفت “در نشست های انقلاب که با برادران شما در فرانسه داشتم، آنها تجربه جدیدی کسب کرده بودند و می گفتند وقتی زیاد کار می کردند و خسته می شدند، دیگر هنگام خواب فرصتی برای فکر کردن به مسائل ضد انقلابی (انقلاب ایدئولوژیک یا همان انقلاب طلاق) و مسائل جیم (به مسائل جنسی به صورت مخفف جیم گفته می شد) نداشتند. من بلافاصله بعد از بازگشت به عراق به فرماندهان تان ابلاغ کردم که ساعات «در اختیار خود» شما را منتفی کنند…

*یکشنبه 11 خرداد

ده مطلب جدید حاصل کار روز یکشنبه سایت نجات می باشد. مروری مختصر بر تعدادی از آن ها به قرار زیر است:

روایت خانواده‌هایی که موفق به نجات عزیزان‌شان شدند

امید هنوز زنده است

… با انتقال اعضای فرقه به اردوگاه اشرف ۳ در آلبانی، رجوی تصور می‌کرد که خانواده‌ها از پا می‌افتند. اما انجمن نجات و خانواده‌ها، با ارسال نامه، پیام صوتی، کلیپ تصویری و تلاش رسانه‌ای روند جدیدی از فشار انسانی را آغاز کردند.
در این مسیر، چندین عضو موفق به فرار شدند که بین این عزیزان افرادی هستند که پس از سه دهه اسارت ذهنی، موفق به رهایی شدند و اکنون صدای رسای حقیقت‌گویی علیه فرقه رجوی اند.
… انجمن نجات به عنوان پل میان خانواده‌ها و واقعیت پنهان درون فرقه، با مستندسازی، حمایت حقوقی، پیگیری رسانه‌ای و ارتباط با نهادهای بین‌المللی، بستر مناسبی برای احیای امید فراهم کرده است.
– حضور مستمر این انجمن در حمایت از خانواده‌ها باعث شده:
– اعضای درون فرقه احساس فراموش‌شدگی نکنند،
– فشار اجتماعی بر سران فرقه بیشتر شود،
– و انگیزه جدایی در میان برخی از اعضا تقویت گردد…

انجمن نجات، نوید بخش امید و آزادی

قریب به 22 سال است تشکلی به نام انجمن نجات به عنوان یک سازمان مردم نهاد و غیر دولتی (NGO) متشکل از اعضای نجات یافته از مجاهدین خلق و خانواده های رنج دیده، رسالتی عظیم و انسانی را با هدف نجات اعضای گرفتار و آگاهی بخشی از اقدامات ضد انسانی مجاهدین خلق در سطح کشور و جهان بر دوش می کشد.
صداقت و بیان حقایق، رسالت اصلی انجمن نجات است. تمامی بیانات و حقایق افشا شده از جانب اعضای انجمن نجات متکی بر مستندات انکار ناپذیر می باشد.
… انجمن نجات در طول 22 سال فعالیت خالصانه و با استقلال عمل و با تبیین والا با هدف ضد بندگی و رهایی تمامی اعضای گرفتار در مناسبات مجاهدین خلق با مجموعه ای از حقایق کتمان ناپذیر ماهیت فرقه رجوی را توصیف می کند.
… راستی چرا مجاهدین به این میزان از حضور و فعالیت این نهاد وحشت دارد؟
پاسخ این سئوال بسیار ساده است چون هدف اصلی انجمن نجات ایجاد امید و رهایی تک تک اعضای اسیر و آشکار کردن ماهیت و چهره خون ریز رجوی را پیش می برد…

درباره موضعگیری سخنگوی مجاهدین در قبال حضور جدا شده ها در دادگاه

… اگر به گذشته نگاهی بیندازیم مجاهدین هر زمان که در مقابل منتقدین کم می آورد طرف مقابل را به وزارت اطلاعات منسوب می نمود. این تاکتیک سازمان هم در رابطه با شخصیت ها صادق است و هم در رابطه با گروهها و سازمان های سیاسی،
… رهبری سازمان ظرفیت یک انتقاد ساده را در درون خودش نداشته و ندارد، این را نه من بلکه همه جدا شده ها می گویند، حال چه رسد به این که یکی بیاید مستقیم در مطبوعات به سازمان انتقاد کند.
… سازمانی که با شعار ضد امپریالیستی در فاز سیاسی هوادار جذب می کرد در شرایط کنونی به همگان ثابت کرد همه آن شعارها جز فریب چیزی نبود چرا که می بینیم به قول رجوی، گفته خط موازی با آمریکا را باید در پیش بگیریم نتیجه این خط همان استقبال دیدنی و فرش قرمز پهن کردن برای عناصر افراطی است که نمونه اش را در اشرف 3 دیدیم، دیگر برای کسی پوشیده نیست مزدور کیست؟…

*دوشنبه 12 خرداد

در این روز کلاً 8 مطلب جدید بر روی سایت نجات داشتیم که در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آنان را مشاهده می کنید:

تحلیلی بر اعتیاد مسعود رجوی به قدرت

بر اساس دیدگاه‌های گابور ماته در مورد اعتیاد

… مسعود رجوی … مرد کوتاه قدی که در شهری کوچک، به دور از پایتخت و در خانواده‌ای از طبقه شهرستانی متولد شده بود! او در سالهای پایانی دهه پنجاه شمسی، خود را در شرایطی می‌بیند که همه بنیانگذاران اولیه مجاهدین خلق از بین رفته‌اند. سازمان را به دست می‌گیرد و با سودای رهبری تشکیلاتی که از حنیف و دیگران به جای مانده است، به دنبال کسب جایگاهی در حکومت نوپای ایران پس از انقلاب است. اما، بر خلاف انتظاراتش پس از انقلاب ایران، او و گروهش نمی‌توانند هیچ موقعیتی در دولت اسلامی تازه تأسیس پیدا کنند. بنابراین، رجوی برای جنگی خونین با دولت ایران کمر همت می‌بندد.
چنانکه گابور درباره دیکتاتورهای بدنام دنیا می‌گوید آنها برای احساس خوب نسبت به خود، برای اینکه احساس بزرگی کنند، به قدرت نیاز داشتند، به هر جنایتی دست زدند. این کاری است که رجوی در طول نیم قرن حکمرانی بر مجاهدین خلق انجام داده است. اعتیاد او به قدرت او را به ساختن کیش شخصیتی خود سوق داد که در آن حقوق اعضای خود را نقض می‌کند، از زنان سوءاستفاده می‌کند و کودکان را به خدمت نظامی می‌گیرد … طلاق‌های اجباری، گرفتن امضای محرمیت از صدها زن، اعتراف‌های جنسی هفتگی، غسل‌های اجباری موسوم به «”غسل طهارت ایدئولوژیک”… هیچ‌کدام از این‌ها نشانی از ایمان، معنویت یا رهایی نداشتند. بلکه همه ابزارهایی بودند برای تسلط بر انسان‌ها، از درون و بیرون…

اعدام یکی از روش های مورد تایید و دلخواه رجوی در مقاطع مختلف – قسمت پایانی

… یکی از ترفندهایی که رجوی برای مقابله با موج ریزش نیروها بخصوص بعد از شکست در عملیات فروغ (مرصاد) و بکار برد تهدید به اعدام برای جدا شدن از تشکیلات بود. به این منظور وی در چند نشست عمومی بحث های کشافی درباره جداشدن از مجاهدین و افراد خواهان جدایی کرد و در انتهای این بحث ها گفت که افراد خواهان جدایی که وی آنها را «بریده» خطاب می کرد برای سازمان «تف سر بالا» هستند. سپس بر اساس تفسیر به رای خودش از قرآن، می گفت حکم این افراد که میدان جهاد را ترک می کنند «اعدام» است. در این نشست ها رجوی بعد از آن که حکم افراد خواهان جدایی را تعیین نمود، برای همراه کردن بقیه و همچنین برای اینکه بگوید این خواست همه نیروهاست، طوری برنامه ریزی می کرد که نفرات را وادار به بیان این حکم بکند. او نیروها را تحریک می کرد و بعد از مدتی مغزشویی و فضاسازی در حالی که خودش قبلاً حکم جدا شدن از مجاهدین را اعلام کرده بود، از حاضرین در نشست می پرسید “با بریده چه باید کرد؟” آنگاه حاضرین با صدای بلند و با مشت گره کرده فریاد می زدند «اعدام – اعدام» و این کلمه را با فریاد بارها تکرار می کردند.
… رجوی در سال 1380 و در جریان سلسه نشست هایی با نام «نشست طعمه» که به منظور سرکوب وحشیانه و محاکمه اعضای خواهان جدایی و همچنین ایجاد فضای رعب و وحشت در دل بقیه اعضا برگزار می شد، با وقاحت تمام و با تفسیر به رای درباره قرآن می گفت “ما از سال 60 در جنگ و جهاد با جمهوری اسلامی هستیم و طبق نص قرآن کسی که میدان جهاد را ترک کند حکمش مرگ است. بنابراین حکم درخواست جدایی از سازمان اعدام است.”
… یکی دیگر از مواردی که رجوی در نشست های مختلف اعضا را به اعدام تهدید می کرد، این بود که می گفت حکم «زنا» در تشکیلات مجاهدین «اعدام» است. تا به این ترتیب فضای رعب وحشت ایجاد کند…

پرده‌برداری از تناقض‌های اجلاس ایران آزاد ۱۴۰۴

ایران آزاد یا اسارت فرقه‌ای؟

… سازمان تروریستی مجاهدین خلق ایران، به سرکردگی مریم رجوی، سال‌هاست با استفاده از شعارهایی چون “دموکراسی”، “حقوق بشر” و “آزادی زنان” در سطح بین‌المللی ظاهر می‌شود، اما در درون خود ساختاری سختگیرانه، کنترل‌گر و فرقه‌وار را حفظ کرده است که با ابتدایی‌ترین معیارهای آزادی و کرامت انسانی در تضاد است.
… بسیاری از اعضای این سازمان تروریستی در سال‌های گذشته در اردوگاه‌هایی نظیر اشرف در عراق و پس از آن در کمپ آلبانی، تحت یک نوع کنترل شدید ذهنی و فیزیکی قرار داشته‌اند. گزارش‌های متعدد از سوی جداشدگان سازمان، از جمله گزارش‌های منتشرشده توسط دیده‌بان حقوق بشر و سازمان‌های حقوق بشری مستقل، نشان می‌دهند:
– افراد از تماس با دنیای بیرون محرومند؛
– استفاده از اینترنت، تلفن همراه یا شبکه‌های اجتماعی به‌کلی ممنوع است؛
– ارتباط با خانواده، حتی در سطح نامه‌نگاری، جرم تلقی می‌شود؛
– جلسات روزانه شست‌وشوی مغزی با عنوان «عملیات جاری» برای کنترل ذهنی افراد برگزار می‌شود؛
– هرگونه تمایل به خروج از سازمان با مجازات‌های روانی و اجتماعی شدید روبه‌رو می‌شود.
… پشت نقاب «ایران آزاد»، واقعیتی تلخ نهفته است: اعضایی اسیر، زنانی عقیم و محروم، خانواده‌هایی جداافتاده، و نسلی که با سانسور ذهنی و تهی‌سازی از هویت انسانی پرورش یافته‌اند. این تشکیلات نه‌تنها نماد آزادی نیست، بلکه خود نمونه‌ای مدرن از یک فرقه بسته و سرکوب‌گر است…

*سه شنبه 13 خرداد

در این روز 10 مطلب جدید در سایت نجات درج گردید. در زیر مروری مختصر بر تعدادی از آن ها ارائه می گردد:

رجوی آزادی را به سخره گرفته است

“اجلاس ایران آزاد” واژه ای که ضمن خنده دار بودن بسیار پرسش برانگیز و پر ابهام است. برای کسانی مثل ما که مناسبات سازمان را خودمان لمس کرده ایم و از نزدیک شاهد قواعد و قوانین حاکم بوده ایم و عملکردهای سران را از نزدیک مشاهده کرده ایم و تجربه نموده ایم، این واژه مضحک به نظر می رسد و لبخندی تلخ به لبانمان می نشاند. آنها که در مورد این فرقه مطالعه و تحقیق داشته اند هم قطعاً در ذهن دچار تناقض می شوند که اگر این جماعت رجوی به آزادی اعتقاد دارند پس چگونه است که ردی از آزادی هم در مناسبات شان دیده نمی شود. چرا اعضا را در کمپی بسته محصور کرده اند و از آن بدتر ذهن این افراد را هم در غل و زنجیر کرده اند و اجازه هیچ حرکتی نمی دهند؟!
… آیا شرکت کنندگان در این جلسات از میزبان خود نمی پرسند که شما چه کار کرده اید که این همه شکوه و شکایت علیه شما وجود دارد؟ شرکت کنندگان در این جلسه ها واقعا چقدر به آزادی اعتقاد دارند و با چه رویکردی در این جلسه ها سخن از آزادی به میان می آورند؟…

سبد بدهکاری به برادر؛ روایت یک ابزار سرکوب ذهنی در سازمان مجاهدین خلق

… در فرقه‌ها، یکی از کلیدی‌ترین ابزارها برای تسلط کامل بر ذهن و رفتار افراد، القای احساس گناه، بدهکاری و بی‌لیاقتی دائمی است. سازمان مجاهدین خلق نیز از این الگو به خوبی استفاده کرده و آن را بومی‌سازی فرقه‌ای کرده بود.
… از منظر روانشناسی فرقه‌ای، این روش‌ها سه کارکرد اساسی دارند:
1. کنترل کامل ذهنی و رفتاری اعضا
2. سرکوب هرگونه فکر انتقادی یا احساس استحقاق
3. تبدیل رهبر به خدای بی‌چون و چرای ذهن و روان فرد
در فضای فرقه رجوی، “برادر مسعود” به جای آنکه یک رهبر سیاسی باشد، در قامت یک قدیس خون‌داده‌ی فدایی مطلق ظاهر می‌شد؛ و اعضا، باید دائماً با احساس گناه و بدهکاری، خود را فدای او می‌کردیم.
… بزرگ‌ترین مانع برای رهایی، نه زنجیرهای فیزیکی، بلکه زنجیرهای ذهنی بدهکاری القایی بود.
… فرقه رجوی از اعضا خواست “طلبکار” نباشند، چون می‌دانست طلبکار بودن یعنی شروع تفکر، شروع اعتراض، و آغاز رهایی…

سوزش بی درمان رجوی از افشای حقایق توسط اعضای جداشده

حالا دیگر بر همگان واضح شده که رجوی تحمل کوچکترین انتقاد را ندارد چه رسد به اینکه علیه او و خیانت هایش افشاگری صورت بگیرد. به همین دلیل بعد از حضور ما اعضای جداشده در دادگاه محاکمه خودش و سران مجاهدین خلق و بیان حقایقی از خیانت های او و افشای مناسبات درون تشکیلات مجاهدین، رجوی طاقت نیاورد و تحت عنوان سخنگوی مجاهدین واکنش نشان داد و طبق معمول برای سرپوش گذاشتن بر موضوع اصلی و به انحراف بردن افکار عمومی، بجای پرداختن به حقایقی که از سوی ما جداشدگان افشا شد، با لودگی و فرافکنی که البته همگی آن کلمات شایسته خودش می باشند، ما را مزدور خواند تا شاید به این ترتیب از درد بی درمانی که بر اثر افشای حقایق به آن مبتلا شده کمی بکاهد.
… جداشدگان که حقایق را درباره تشکیلات مجاهدین خلق و مناسبات ضد انسانی آن افشا می کنند مزدور نیستند، مزدور رجوی است که برای رسیدن به قدرت، سال ها نوکری صدام را کرد و برای خوش خدمتی به او و دریافت امتیاز بیشتر، نه تنها دستور کشتار سربازان ایرانی در مرز های ایران و عراق را داد بلکه کردهای مخالف صدام را نیز کشتار نمود…

*پنجشنبه 15 خرداد

1 مطلب حاصل آخرین روز کاری هفته در سایت نجات است. مروری کوتاه بر برخی از آن ها به قرار زیر است:

حضور خانم عبداللهی در برنامه عصر خانواده شبکه 2

چهارشنبه ۱۴ خرداد، برنامه تلویزیونی «عصر خانواده» از شبکه دوم سیما با حضور خانم ثریا عبداللهی، مادر امیراصلان حسن‌زاده پخش شد و توانست با واکنش گسترده و استقبال گرم مخاطبان همراه شود.
… این سخنان صریح و دردآلود بازتاب وسیعی در فضای رسانه‌ای و اجتماعی داشته و بار دیگر توجه افکار عمومی را به سرنوشت نامعلوم بسیاری از ایرانیان گرفتار در کمپ‌های فرقه‌ای جلب کرده است.