
در دنیای سرد و تاریک فرقه رجوی منفور، جایی که ارتباط انسانی سرکوب و عواطف طبیعی نابود میشود، هنوز چراغ امید خانوادهها روشن است. فرقه رجوی سالهاست که اعضای خود را در زندانی بیصدا و بیارتباط با دنیای بیرون محبوس کرده، اما تلاش بیوقفه خانوادهها، به ویژه مادران، در برخی موارد توانسته این دیوار سکوت را بشکند.
این مقاله، نگاهی دارد به نمونههایی از موفقیت انجمن نجات و خانوادهها در بازگرداندن عزیزانشان به آغوش زندگی.
وقتی در اشرف، صدای مادر شنیده شد
در سالهای حضور فرقه در کمپ اشرف عراق، صدها خانواده ایرانی با امیدی راسخ، خود را به پشت سیمخاردارهای سیاج اشرف رساندند. با در دست داشتن عکس فرزندانشان، فریاد میزدند: با من حرف بزن، هنوز منتظرتم.
همان فریادها بودند که در ذهن برخی از اعضای اسیر جرقه ایجاد کردند. بسیاری از اعضاء ناامید فرقه با شنیدن صدای مادرانشان در بلندگو، دچار انقلاب روحی شدند و پس از مدت کوتاهی، خود را به نیروهای صلیب سرخ رساندند.
نجات از اشرف ۳
یقیناً آلبانی هم قلعه شکستناپذیر نیست
با انتقال اعضای فرقه به اردوگاه اشرف ۳ در آلبانی، رجوی تصور میکرد که خانوادهها از پا میافتند. اما انجمن نجات و خانوادهها، با ارسال نامه، پیام صوتی، کلیپ تصویری و تلاش رسانهای روند جدیدی از فشار انسانی را آغاز کردند.
در این مسیر، چندین عضو موفق به فرار شدند که بین این عزیزان افرادی هستند که پس از سه دهه اسارت ذهنی، موفق به رهایی شدند و اکنون صدای رسای حقیقتگویی علیه فرقه رجوی اند.
نقش کلیدی انجمن نجات
انجمن نجات به عنوان پل میان خانوادهها و واقعیت پنهان درون فرقه، با مستندسازی، حمایت حقوقی، پیگیری رسانهای و ارتباط با نهادهای بینالمللی، بستر مناسبی برای احیای امید فراهم کرده است.
– حضور مستمر این انجمن در حمایت از خانوادهها باعث شده:
– اعضای درون فرقه احساس فراموششدگی نکنند،
– فشار اجتماعی بر سران فرقه بیشتر شود،
– و انگیزه جدایی در میان برخی از اعضا تقویت گردد.
شاید راه سخت باشد و دیوارها بلند، اما صدای یک مادر، اشکهای یک پدر و دست یاری انجمن نجات، میتواند نوری باشد در تاریکی.
اگر یک نفر توانسته آزاد شود، پس دیگران نیز میتوانند.
امید هنوز زنده است
سالاری