
در قسمت های قبلی توضیح دادم که رجوی برای رسیدن به اوهامی که در سر دارد از اعضای مجاهدین خلق به عنوان ابزار سوء استفاده می کند و با آنان مثل برده رفتار می نماید. رجوی اعضا را در یک محیط بسته و محدود قرار داده و آنها را از پایه ای ترین حقوق انسانی شان محروم نموده است. در قسمتهای گذشته به ممنوع بودن ازدواج، ممنوع بودن تماس و دیدار با خانواده و ممنوع بودن دسترسی اعضا به وسایل ارتباطی و وسایل ارتباط جمعی، ممنوع بودن ارتباط اعضا با دنیای خارج از تشکیلات و ممنوع بودن دسترسی آزادانه به پزشک و امکانات پزشکی اشاره کردم. در این قسمت به چند محدودیت دیگر اشاره می کنم.
– خروج از فرقه ممنوع
در اواسط سال 1373 رجوی تمام پرده ها را کنار زد و فرمان خروج ممنوع را صادر کرد و از آن پس خروج از تشکیلات مجاهدین خلق ممنوع شد. رجوی و مسئولین تشکیلات همیشه برای فریب اعضا ادعای شان این بود که درب ورودی سازمان به راحتی باز نمی شود اما درب خروجی آن همیشه باز است. ولی آنچه که در عمل اجرا شد این بود که از سال 1373 درهای خروجی سازمان کاملاً بسته شد و از آن پس کلیه اعضا در قرارگاه های مجاهدین تحت کنترل نامرئی یا مرئی قرار گرفتند و با مغزشویی، فشار و اجبار مانع از جدایی اعضا می شدند. هرچه زمان به جلو می رفت مناسبات تشکیلاتی مجاهدین خلق روز به روز بسته تر و فشار بر روی اعضا بیشتر و بیشتر می شد.
از آن پس با کسانی که قصد جدایی داشته و این درخواست را مطرح می کردند بسیار شدیدتر از قبل برخورد می شد. برای این اعضا جلسات محاکمه جمعی برگزار می کردند تا آن فرد را در هم بشکنند و مجبورش کنند که بماند. از این تاریخ تا زمان سرنگونی صدام تعداد زیادی از اعضا وقتی می دیدند راهی برای خروج نیست و فشارها هم هر روز بیشتر می شود اقدام به خودکشی کردند. تعدادی نیز اقدام به فرار نمودند که البته بیشتر این افراد بدلیل دشتی بودن قرارگاه اشرف و اطراف آن و کنترل های فوق العاده زیاد و همچنین حضور نیروهای ارتش عراق در پیرامون قرارگاه اشرف، موفق نشدند و تحت برخوردهای شدید قرار می گرفتند.
– فکر کردن ممنوع
در پاییز سال 1375 و بعد از برگشت مریم رجوی از پاریس به عراق، رجوی ها یک نشست عمومی در یکی از قرارگاه های مجاهدین خلق به نام باقرزاده برگزار کردند. در آن نشست مریم رجوی گفت “در نشست های انقلاب که با برادران شما در فرانسه داشتم، آنها تجربه جدیدی کسب کرده بودند و می گفتند وقتی زیاد کار می کردند و خسته می شدند، دیگر هنگام خواب فرصتی برای فکر کردن به مسائل ضد انقلابی (انقلاب ایدئولوژیک یا همان انقلاب طلاق) و مسائل جیم (به مسائل جنسی به صورت مخفف جیم گفته می شد) نداشتند. من بلافاصله بعد از بازگشت به عراق به فرماندهان تان ابلاغ کردم که ساعات «در اختیار خود» شما را منتفی کنند (در آن زمان از ساعت 6 عصر پنجشنبه تا ساعت 9 صبح جمعه در اختیار خود داشتیم تا به کارهای فردی مان از قبیل لباس شویی، استحمام و . . . برسیم) و آنقدر از شما کار بشکند که شب مثل جنازه بیافتید روی تخت های تان تا فرصت فکر کردن نداشته باشید، چرا که اگر فکر کنید به چیزهای ضد انقلابی (ضد انقلاب ایدئولوژیک) فکر می کنید”.
به این ترتیب از آن روز رسماً فکر کردن در تشکیلات مجاهدین خلق، یک اقدام ضد انقلابی محسوب می شد و برای اعضا ممنوع گردید.
ادامه دارد…
ایرج صالحی