سه شنبه, ۱۸ آذر , ۱۴۰۴
نمونه ای از ستمهای فرقه رجوی در حق خانواده ها 18 مرداد 1390

نمونه ای از ستمهای فرقه رجوی در حق خانواده ها

برادرجان تمام غم و غصه خانواده تنها شما می باشید بطوریکه هر سال با فرا رسیدن روز پدر و یا روز مادر ما از این می ترسیم که پدر و یا مادر بعد از گرفتن کادوهایشان از ما به یاد شما غمگین می شوند و از چشمانی که کم سو و خشک شده اشک بریزند و با وجود آنکه تمامی فرزندانشان دور و برشان می باشند ولی می دانم که جای خالی شما را احساس می کنند. آنها می خواهند که شما با دستان خودتان هدیه های انها را تحویل دهید و پیشانی آنها را به پاس رنجهایی که کشیده اند ببوسید و به انها احترام بگذارید.

نامه خانواده گلچین، به علی نقی گلچین اسیر در فرقه رجوی 18 مرداد 1390

نامه خانواده گلچین، به علی نقی گلچین اسیر در فرقه رجوی

بابا الان من کلاس سوم هستم و محمد حسین کلاس اول دبستان دو تایی نوشتن را یاد گرفته ایم این آرزو در دلمان مانده که شبها تو به ما املاء بگویی و به سئوالات بی شمار ما پاسخ بگویی. بعضی وقتها توی کوچه و یا مدرسه وقتی پسری را می بینم که دستش تو دست پدرش است ناگهان بغض گلویم را می گیرد و ناغافل شروع به گریه می کنم

چه کسی پاسخگوی سئوالات ما خانواده ها است؟ 16 مرداد 1390

چه کسی پاسخگوی سئوالات ما خانواده ها است؟

پدر، من یک انسان هستم یک بشر هستم که 25 سال انتظار تو را می کشم این چه سازمانی است که اجازه دیدن از راه دور را به من نمی دهد که ببینمت که به من بگویند که این پدرت است، چرا؟ پدر عزیزم ما آمدیم تا درب قرارگاه ولی مسئولین اجازه دیدن شما را به ما ندادند؟

نامه فرزندی به پدرش که ۲۳ سال در اشرف اسیر است 12 مرداد 1390

نامه فرزندی به پدرش که ۲۳ سال در اشرف اسیر است

پدر جان آنقدر دلتنگم که اسم پسرم را عبدالحسین گذاشتم تا با صدا زدن او با نام تو قدری تسلی قلبم را فراهم سازم. البته این بی مهری و غیر مسئولانه بودن آنهایی است که در ظاهر خود را آزادی خواه می دانند و می نامند ولی در عمل هیچ چیزی از آزادی خواهی نمی دانند. این چه آزادی خواهی است که بین پدر و خانواده اش 23 سال فاصله انداخته اند و هنوزم که هنوزه نمی گذارند به اندازه لحظه ای این دیدارها تازه شود؟

نامه خانواده عبدی به فرزندشان سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی 09 مرداد 1390

نامه خانواده عبدی به فرزندشان سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی

پس تکلیف دل شکسته مادرت، دستان پینه بسته پدرت، خستگی همسرت و دل تنگی دخترت سپینود چی می شود؟ دوری تو وجودمان را خورده به چه دلیل عمرت را در آن اُردوگاه برای هیچ و پوچ داری از بین می بری و دل ما خانواده ات را خون کردی؟ سعید جان خانواده ات خیلی نگران تو هستند آغوش وطن و آغوش خانواده ات برای تو باز است دخترت و همسرت خیلی دلشان برای تو تنگ شده است

نامه ای به زهرا میر باقری 29 تیر 1390

نامه ای به زهرا میر باقری

با سلام و عرض تبریک به شما که توانستید جسورانه خودتان را از فرقه تباهی انسانها نجات دهید و یک تو دهنی به رهبران فرقه و سرانش بزنید. من هم مثل شما قرباتی این فرقه شدم برادر شما علی رضا و کبری را از نزدیک می شناختم. چند سالی با علی رضا در یک مقر با هم بودیم علاقه زیادی به ورزش های فردی داشت در این رابطه مستمر زیر تیغ بود و به آن مارک جمع گریز و غرق در دوران می زدند ولی با این وجود بر سر موضع فردی که داشت ایستاده بود.

دادخواهی خانواده های اسرای پادگان اشرف از نماینده محترم سازمان ملل در عراق 29 تیر 1390

دادخواهی خانواده های اسرای پادگان اشرف از نماینده محترم سازمان ملل در عراق

، رجوی فریب کار با وقاحت تمام ما خانواده ها را متهم نموده که عامل قتل فرزندان مان در عراق شدیم ما ضمن نفی هر گونه خشونت و کشتار که رجوی از هم اکنون با گستاخی و عدم تعامل با دولت عراق و مجامع بین المللی و تحریک و مغز شویی فرزندان مان آن را زمینه سازی می کند تا مانع جمع شدن قرارگاه اشرف که به منزله پایان عمر فرقه اوست، خواهان پیش گیری از کشتارهای بیشتر در اشرف هستیم

نامه سرگشاده به خانم کاترین اشتون 28 تیر 1390

نامه سرگشاده به خانم کاترین اشتون

در ابتدا باید بگویم که تمامی مطالبی را که از سوی مجاهدین در مورد اشرف دریافت می نمائید از هیچگونه صحت و نرم ها و ارزش های خبری و ژورنالیستی برخوردار نیستند و در بسیاری مواقع اساسا کل خبر ساخته و پرداخته ذهن خود انان می باشد. برای مثال ترجمه سخنرانی های شما را که مجاهدین در سایت های خبریشان پخش نموده اند برایتان ارسال می نمایم تا شخصا آن را به عنوان نمونه ملاحظه و بررسی نمائید.

تبریک خانم سلطانی به خانم زهرا میرباقری به مناسبت رهایی وی از مجاهدین 15 تیر 1390

تبریک خانم سلطانی به خانم زهرا میرباقری به مناسبت رهایی وی از مجاهدین

من در دلم صد آفرین به تو گفتم به شجاعتت چرا که علی رغم اینکه می دانم که در این تشکیلات چه فشارها و شکنجه ها به تو وارد آوردند تا تو را در هم بشکنند اما تو جسورانه مقابله کردی و بالاخره خودت را به دنیای آزاد رساندی امید که دیگر برادر و خواهرانت هم بتوانند اراده کنند و از این تارهای تشکیلاتی خود را برهانند. و به امید آزادی همه اسیران.

نامه ای به حسن نجفی از اسیران اشرف 12 تیر 1390

نامه ای به حسن نجفی از اسیران اشرف

کم و بیش در جریان وضعیت اُردوگاهی که در آن زندگی می کنی هستم. واقعا برای چه هدفی عمرت را در آن بیابان تلف کرده ای؟ آیا تا به حال به نتیجه ای هم رسیده ای؟ کارت شده چاله بکن و چاله پُرکن؟ و خودت را قربانی یک سری آدمهای قدرت طلب کرده ای؟ آدمهایی که در ایران وجود خارجی ندارند. سر شما و امثال شما را در آن اُردوگاه حصار بسته شیره می مالند و دارند شما را به تباهی می کشند.

نامه تشکر آمیز انجمن نجات شاخه خوزستان به ریاست محترم رسانه ملی 12 تیر 1390

نامه تشکر آمیز انجمن نجات شاخه خوزستان به ریاست محترم رسانه ملی

ما اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان به مثابه اعضای جداشده از فرقه مجاهدین خلق از اقدام شبکه دو سیما در روز جمعه مورخه 3/4/90 مبنی بر دعوت از آقای ابراهیم خدابنده دربرنامه «صندلی داغ» صمیمانه متشکریم. بی شک حضور و بیان واقعیتهای درونی این فرقه توسط آقای خدابنده انعکاس بغضهای درگلو شکسته شده نسلی است که به دلیل پیچیدگی ذهنی و قلبی پاک و البته عدم تجربه سیاسی به دام این فرقه جهنمی افتاده

نامه خانواده های انجمن نجات استان مرکزی به سفیر کشور عراق در تهران 08 تیر 1390

نامه خانواده های انجمن نجات استان مرکزی به سفیر کشور عراق در تهران

ما خانواده های رنج کشیده استان مرکزی چندین سال است که از دوری فرزندانمان رنج می کشیم بارها با کلی مشکلات امنیتی و مالی به کشور شما عراق جهت دیدار با فرزندانمان سفر کرده ایم و خودمان را به درب پادگان اشرف رسانده ایم که شاید بعد از چندین سال بتوانیم فرزندانمان را ملاقات کنیم. ولی متاسفانه با سازمانی ضد بشری مواجه شدیم ملاقات ما را با فرزندانمان منع کرده اند گویی که در این دنیا به این بزرگی کسی نیست که به حرف دلمان گوش دهد

blank
blank
blank