نمونه ای از ستمهای فرقه رجوی در حق خانواده ها
برادرجان تمام غم و غصه خانواده تنها شما می باشید بطوریکه هر سال با فرا رسیدن روز پدر و یا روز مادر ما از این می ترسیم که پدر و یا مادر بعد از گرفتن کادوهایشان از ما به یاد شما غمگین می شوند و از چشمانی که کم سو و خشک شده اشک بریزند و با وجود آنکه تمامی فرزندانشان دور و برشان می باشند ولی می دانم که جای خالی شما را احساس می کنند. آنها می خواهند که شما با دستان خودتان هدیه های انها را تحویل دهید و پیشانی آنها را به پاس رنجهایی که کشیده اند ببوسید و به انها احترام بگذارید.
نامه خانواده گلچین، به علی نقی گلچین اسیر در فرقه رجوی
بابا الان من کلاس سوم هستم و محمد حسین کلاس اول دبستان دو تایی نوشتن را یاد گرفته ایم این آرزو در دلمان مانده که شبها تو به ما املاء بگویی و به سئوالات بی شمار ما پاسخ بگویی. بعضی وقتها توی کوچه و یا مدرسه وقتی پسری را می بینم که دستش تو دست پدرش است ناگهان بغض گلویم را می گیرد و ناغافل شروع به گریه می کنم
چه کسی پاسخگوی سئوالات ما خانواده ها است؟
پدر، من یک انسان هستم یک بشر هستم که 25 سال انتظار تو را می کشم این چه سازمانی است که اجازه دیدن از راه دور را به من نمی دهد که ببینمت که به من بگویند که این پدرت است، چرا؟ پدر عزیزم ما آمدیم تا درب قرارگاه ولی مسئولین اجازه دیدن شما را به ما ندادند؟
نامه فرزندی به پدرش که ۲۳ سال در اشرف اسیر است
پدر جان آنقدر دلتنگم که اسم پسرم را عبدالحسین گذاشتم تا با صدا زدن او با نام تو قدری تسلی قلبم را فراهم سازم. البته این بی مهری و غیر مسئولانه بودن آنهایی است که در ظاهر خود را آزادی خواه می دانند و می نامند ولی در عمل هیچ چیزی از آزادی خواهی نمی دانند. این چه آزادی خواهی است که بین پدر و خانواده اش 23 سال فاصله انداخته اند و هنوزم که هنوزه نمی گذارند به اندازه لحظه ای این دیدارها تازه شود؟
نامه خانواده عبدی به فرزندشان سعید عبدی اسیر در فرقه رجوی
پس تکلیف دل شکسته مادرت، دستان پینه بسته پدرت، خستگی همسرت و دل تنگی دخترت سپینود چی می شود؟ دوری تو وجودمان را خورده به چه دلیل عمرت را در آن اُردوگاه برای هیچ و پوچ داری از بین می بری و دل ما خانواده ات را خون کردی؟ سعید جان خانواده ات خیلی نگران تو هستند آغوش وطن و آغوش خانواده ات برای تو باز است دخترت و همسرت خیلی دلشان برای تو تنگ شده است
نامه ای به زهرا میر باقری
با سلام و عرض تبریک به شما که توانستید جسورانه خودتان را از فرقه تباهی انسانها نجات دهید و یک تو دهنی به رهبران فرقه و سرانش بزنید. من هم مثل شما قرباتی این فرقه شدم برادر شما علی رضا و کبری را از نزدیک می شناختم. چند سالی با علی رضا در یک مقر با هم بودیم علاقه زیادی به ورزش های فردی داشت در این رابطه مستمر زیر تیغ بود و به آن مارک جمع گریز و غرق در دوران می زدند ولی با این وجود بر سر موضع فردی که داشت ایستاده بود.
دادخواهی خانواده های اسرای پادگان اشرف از نماینده محترم سازمان ملل در عراق
، رجوی فریب کار با وقاحت تمام ما خانواده ها را متهم نموده که عامل قتل فرزندان مان در عراق شدیم ما ضمن نفی هر گونه خشونت و کشتار که رجوی از هم اکنون با گستاخی و عدم تعامل با دولت عراق و مجامع بین المللی و تحریک و مغز شویی فرزندان مان آن را زمینه سازی می کند تا مانع جمع شدن قرارگاه اشرف که به منزله پایان عمر فرقه اوست، خواهان پیش گیری از کشتارهای بیشتر در اشرف هستیم
نامه سرگشاده به خانم کاترین اشتون
در ابتدا باید بگویم که تمامی مطالبی را که از سوی مجاهدین در مورد اشرف دریافت می نمائید از هیچگونه صحت و نرم ها و ارزش های خبری و ژورنالیستی برخوردار نیستند و در بسیاری مواقع اساسا کل خبر ساخته و پرداخته ذهن خود انان می باشد. برای مثال ترجمه سخنرانی های شما را که مجاهدین در سایت های خبریشان پخش نموده اند برایتان ارسال می نمایم تا شخصا آن را به عنوان نمونه ملاحظه و بررسی نمائید.
تبریک خانم سلطانی به خانم زهرا میرباقری به مناسبت رهایی وی از مجاهدین
من در دلم صد آفرین به تو گفتم به شجاعتت چرا که علی رغم اینکه می دانم که در این تشکیلات چه فشارها و شکنجه ها به تو وارد آوردند تا تو را در هم بشکنند اما تو جسورانه مقابله کردی و بالاخره خودت را به دنیای آزاد رساندی امید که دیگر برادر و خواهرانت هم بتوانند اراده کنند و از این تارهای تشکیلاتی خود را برهانند. و به امید آزادی همه اسیران.
نامه ای به حسن نجفی از اسیران اشرف
کم و بیش در جریان وضعیت اُردوگاهی که در آن زندگی می کنی هستم. واقعا برای چه هدفی عمرت را در آن بیابان تلف کرده ای؟ آیا تا به حال به نتیجه ای هم رسیده ای؟ کارت شده چاله بکن و چاله پُرکن؟ و خودت را قربانی یک سری آدمهای قدرت طلب کرده ای؟ آدمهایی که در ایران وجود خارجی ندارند. سر شما و امثال شما را در آن اُردوگاه حصار بسته شیره می مالند و دارند شما را به تباهی می کشند.
نامه تشکر آمیز انجمن نجات شاخه خوزستان به ریاست محترم رسانه ملی
ما اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان به مثابه اعضای جداشده از فرقه مجاهدین خلق از اقدام شبکه دو سیما در روز جمعه مورخه 3/4/90 مبنی بر دعوت از آقای ابراهیم خدابنده دربرنامه «صندلی داغ» صمیمانه متشکریم. بی شک حضور و بیان واقعیتهای درونی این فرقه توسط آقای خدابنده انعکاس بغضهای درگلو شکسته شده نسلی است که به دلیل پیچیدگی ذهنی و قلبی پاک و البته عدم تجربه سیاسی به دام این فرقه جهنمی افتاده
نامه خانواده های انجمن نجات استان مرکزی به سفیر کشور عراق در تهران
ما خانواده های رنج کشیده استان مرکزی چندین سال است که از دوری فرزندانمان رنج می کشیم بارها با کلی مشکلات امنیتی و مالی به کشور شما عراق جهت دیدار با فرزندانمان سفر کرده ایم و خودمان را به درب پادگان اشرف رسانده ایم که شاید بعد از چندین سال بتوانیم فرزندانمان را ملاقات کنیم. ولی متاسفانه با سازمانی ضد بشری مواجه شدیم ملاقات ما را با فرزندانمان منع کرده اند گویی که در این دنیا به این بزرگی کسی نیست که به حرف دلمان گوش دهد