چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
نامه خواهر چشم انتظار به برادراش یوسف خوب زمانی (اسیر درکمپ تیرانا) 27 مهر 1396

نامه خواهر چشم انتظار به برادراش یوسف خوب زمانی (اسیر درکمپ تیرانا)

سلام برادر اسیرم یوسف جان حالت چطور است امیدوارم خوب بوده باشی و در هر شرایطی با شادی و خرمی روزگار بگذارنی. من انتظار داشتم که اگر به آلبانی بروی از غل و زنجیر اسیری ات آزاد خواهی شد تا بتوانی با من تنها خواهرت درارتباط باشی ولی الان متوجه شدم که واقعاً اسیر آن […]

نامه سراسر احساس خانم نرگس بهشتی به برادرش مصطفی بهشتی 24 مهر 1396

نامه سراسر احساس خانم نرگس بهشتی به برادرش مصطفی بهشتی

سلام مصطفای عزیزم، برادر نازنینم، قربانت بروم که فقط خدا می داند تو این سال ها به تو چه گذشته از غم دوری از رنج و اسارت. نازنینم، یگانه برادرم سال هاست با غم دوریت داریم می سوزیم، هر بار زنگ تلفن به صدا در می آید می گویم برادرم است مصطفای عزیزم است، وقتی […]

نامه خانم حبیبی به دخترش پروانه ربیعی در آلبانی 19 مهر 1396

نامه خانم حبیبی به دخترش پروانه ربیعی در آلبانی

سلام! این چندمین نامه ایست که برای شما ارسال می کنم که شاید به من مادر دل شکسته جوابی بدهی نا سلامتی من مادرت هستم و به گردنت حق دارم این چه ظلمیست که نصیب من شده تاوان چه کسی را دارم پس می دهم حق ندارم با دخترم صحبتی داشته باشم زمانی که در […]

نامه خواهر چشم انتظار مولود طاهری نژاد 14 شهریور 1396

نامه خواهر چشم انتظار مولود طاهری نژاد

خدمت خواهرم مولود طاهری نژاد سلام: امیدوارم حالت خوب باشد و البته خبردار شدم که سالم وسلامت ازعراق خارج شدید وبه کشور آلبانی رفتید. ازاین رو درخواست دارم با این خواهر خودت شهین تماس برقرار کرده ویا نامه ای بنویسی تا از سلامتی خواهر عزیزم اطمینان پیدا کنم. قربانت- خواهرت شهین طاهری نژاد

نامه ی پدر و مادر چشم انتظار ابوالفضل شیخبگلو 21 مرداد 1396

نامه ی پدر و مادر چشم انتظار ابوالفضل شیخبگلو

بسمه تعالی فرزندعزیزم ابوالفضل شیخبگلو با سلام: ضمن تقدیم ارادت واعلام نگرانی از اینکه از اردودگاه عراق نقل مکان کرده ای وشنیده ایم درکشور آلبانی هستی برای ترمیم بیماری مادر مریضت و رفع نگرانی اینجانب پدرت واعضاءخانواده حداقل با پیام وتماس سلامتی خود را برای ما اعلام نمائید. با دعای برای سلامتی شما پدرت فرامرز […]

دلنوشته خانم مرضیه قلیزاده خواهر بزرگ علی قلیزاده عضو اسیر در آلبانی 18 مرداد 1396

دلنوشته خانم مرضیه قلیزاده خواهر بزرگ علی قلیزاده عضو اسیر در آلبانی

سلام برادرعزیزم علی جان امیدوارم حالت خوب باشد خانواده ات پدر، برادرهایت (حجت وحسین)وخواهرانت(بتول، شهربانو، کفایت فاطمه و زهرا) و برادرزادهایت و خواهرزاده هایت وهمه فامیل حالشان خوب است. نازنینم داداشی خوبم منم مرضیه خواهربزرگت چندسال قبل تو عراق به اتفاق مامان وحسین اومدم پیشت  یادته داداشی به مادرمون چه قول داده بودی، گفتی میام .مرد […]

نامه ای به پدرم محمد هادی یونسی در آلبانی 15 مرداد 1396

نامه ای به پدرم محمد هادی یونسی در آلبانی

پدر جان سلام! من محسن هستم امیدوارم حال شما خوب باشد این چندمین نامه ایست که برای شما ارسال می کنم که شاید جوابی به من بدهید از زمانی که بچه بودم شما را ندیدم و حتی نمی دانم چه شکلی هستید از کودکی زمانی که خودم را شناختم از فامیل های نزدیک سئوال می […]

نامه خواهرانی دل نگران و چشم براه 14 مرداد 1396

نامه خواهرانی دل نگران و چشم براه

به برادر اسیر خود محمد زارع زاده بغدادآبادی نامه خانم ها صدیقه و بی بی گل زارع زاده بغداد آبادی دو تن از خواهران محمد زارع زاده بغداد آبادی که برادرشان بیش از سی سال است در اسارت فرقه بسر می برد. خدمت برادر عزیزتر از جانمان محمد سلام امیدواریم این نامه یا به دستت […]

دل نوشته یک پدر به فرزندش حسین قهرمانی تحت اسارت فرقه ستیزه جوی رجوی درآلبانی 25 تیر 1396

دل نوشته یک پدر به فرزندش حسین قهرمانی تحت اسارت فرقه ستیزه جوی رجوی درآلبانی

سلام دلبندم حسین جان امیدوارم حالت خوب بوده و سلامت باشی عزیزم وقتی خبر انتقالت را از اسارتگاه عراق به کشور آلبانی شنیدیم بسیار خوشحال شدیم امیدوارم بعد از سالها اسارت وحضور در آن تشکیلات دروغ پرداز وخیانت پیشه که جوانی وسلامتی وآینده ات را به تباهی کشید به خودت بیایی. پسرم ما دیگر پیر […]

نامه مادری درانتظار تماس فرزنداش مجید اشگ خونی دراسارت فرقه رجوی 25 تیر 1396

نامه مادری درانتظار تماس فرزنداش مجید اشگ خونی دراسارت فرقه رجوی

بسمه تعالی سلام فرزندم مجید جان (مجید اشگ خونی) من مدارت سریه ملک لی هستم. خیلی نگرانت شدم. قبلا برای دیدار به جلو پادگان اشرف در عراق می آمدم و بوی تو را می گرفتم. شنیدم الان دریک کشور دیگر هستی. ازیک طرف پیر شدم چندان حرکتی ندارم وازطرف دیگر آنجا دور است. اگر امکان […]

عاشق به دیدار یار رفته بود، اما یار درقفس بود! 11 تیر 1396

عاشق به دیدار یار رفته بود، اما یار درقفس بود!

پسرم محمد رضا صدیق چند سال پیش برای دیدار باتو به عراق سفر کردم که تورا یکبار دیگر ازنزدیک ببینم  ولی تنها حصاری دیدم که درب آن بسته بود. بهمین خاطر  9ماه درعراق جلو حصار سیم خاردار ماندم اما کسی تورا برای دیدار با من نیآورد وبرای کسی اهمیت نداشت که من عاشق فرزندم هستم. […]

نامه ای به شکوه قاسمی در آلبانی! 25 خرداد 1396

نامه ای به شکوه قاسمی در آلبانی!

چرا اجازه می دهی یک سری که از انسانیت بویی نبردند برای شما تصمیم بگیرند لااقل مابقی عمرت را آزاد زندگی کن و از زندگی لذت ببر تا آنجایِی که من خبر دارم خیلی از اعضاء جدا شدند و به دنبال زندگی خودشان رفتند شما هم می توانی.

blank
blank
blank