عاشق به دیدار یار رفته بود، اما یار درقفس بود!
پسرم محمد رضا صدیق چند سال پیش برای دیدار باتو به عراق سفر کردم که تورا یکبار دیگر ازنزدیک ببینم ولی تنها حصاری دیدم که درب آن بسته بود. بهمین خاطر 9ماه درعراق جلو حصار سیم خاردار ماندم اما کسی تورا برای دیدار با من نیآورد وبرای کسی اهمیت نداشت که من عاشق فرزندم هستم. […]
نامه ای به شکوه قاسمی در آلبانی!
چرا اجازه می دهی یک سری که از انسانیت بویی نبردند برای شما تصمیم بگیرند لااقل مابقی عمرت را آزاد زندگی کن و از زندگی لذت ببر تا آنجایِی که من خبر دارم خیلی از اعضاء جدا شدند و به دنبال زندگی خودشان رفتند شما هم می توانی.
نامه خانم زهرا خاتونی اصطهبانی به فرزندش عباس تیربخش ساکن درآلبانی
عزیزدلم خوشحالم که از عراق خارج شدی منتظر بودیم حال که به کشوری دیگر رفتی بتوانی با ما تماس بگیری ولی هنوزخبری ازتو نداریم که این مسئله بیشتر مرا نگران کرده است شنیدم عده ای مثل تو با خانواده هایشان تماس گرفتند و لااقل خبر سلامتی خودشان را دادند.
دلنوشته کوتاه ابوذر موسی پور به عموی اسیرش در تشکیلات سیاه رجوی در آلبانی
ماهمگی خوبیم فقط فراق دوری تو را داریم. عمو جان ما همه چشم براهت هستیم که روزی برگردی آنروز روز شادی و نشاط ما خواهد بود. عمو جان دلمون برایت تنگ شده بیا تو رو خدا سعیت رو بکن.
پوران مبرهن با درایت تحسین برانگیزی تمامیت فرقه رجوی را به چالش کشیده است
خانم مبرهن به مجرد ورود به دفترانجمن با شادمانی وخوشحالی وصف ناپذیرخطاب به مسول انجمن گفتند:” قبل ازهمه ممنون ومتشکرازاینکه خوشحال مون کردین واطلاع دادین که برادرنازنینم یوسف ضمن نجات ازلیبرتی ناامن به کشورآلبانی منتقل شده است. نمی دانم چرا ولیکن یک احساس خیلی خوب ومسرت بخشی دارم ویک جورهایی بوی خوش برادرم یوسف به مشامم رسیده. انشاء الله که به تازگی درهمین دفترانجمن یوسف را تحویل من وخانواده ام بدهید.”
دیداربا خانواده مجید رجبی شهرستانی دردفتر انجمن نجات گیلان
امروزآقای صمد رجبی شهرستانی ازبرادران مجید با دردست داشتن نامه ای برای برادراسیرش به دفترانجمن مراجعه کرد وضمن یک ملاقات صمیمانه با مسول انجمن گفت” خیلی خوشحال وشادمان شدیم ازاینکه شنیدیم برادرمان به تازگی به آلبانی منتقل شده است ودریک قدمی رهایی ازچنگال رجوی قرارگرفته است. خانواده ما ازمجامع حقوق بشری درخصوص روند رهایی برادرم وسایراسرا ازتشکیلات سیاه رجویها وبازگشت شان به دنیای آزاد خاصه وطن عزیزمان ایران استمداد می طلبد.”
نامه خانم اقدس رضائی به فرزند اسیرش در فرقه رجوی
چطوری جویای احوالی باشم که دراین مدت طولانی، بی خبری ودوری تمام نشده ونمی شود. با این حال ازپسرم، نوردیده ام خواهش میکنم دراین آخر عمر ی لااقل با صحبت کردن تلفنی امتناع نکرده ودلم را شاد کند. چندین بار شماره تلفن ها عوض شده ولی من هنوز تلفن قدیم را دارم وچگونه ازحالم ترا باخبر کنم که رسم نامه نگاری را بجا آورده باشم. نمی دانم. واین چندمین نامه است که مینویسم وازتو خبری نیست. نمیدانم.
نامه فواد بصری به مریم نقدی اسیر در کمپ لیبرتی
تازگی پسرت مسعود موفق شده است که از آلبانی پناهندگی آمریکا را بگیرد و به آمریکا سفر کند. و اما شما تا کی می خواهید عمر خودتان را در لیبرتی فدای قدرت طلبی رجوی و دارودسته اش بکنید دنیا در زندان لیبرتی خلاصه نمی شود بیرون از مناسبات جهل و فریب رجوی زندگی شیرین است رجوی دیکتاتور زندگی غار نشینی برای شما در زندان لیبرتی درست کرده رجوی در فریبکاری و شیادی استاد است دست شیطان را از پشت بسته است واقعیت این است که رجوی به شما اجازه نمی دهد با واقعیت های بیرون از خودتان آشنا شوید چون به آن پشت پا می زنید.
نامه ای به دخترم شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی
در دام کسانی افتاده ای که حتی به تو اجازه نمی دهند برای خودت تصمیم بگیری آنقدر شما را شستشوی مغزی داده اند عواطف در شما خشک شده است شما را تبدیل کرده اند به چوب خشک. خدا لعنت کند کسانی که شما را به اسارت گرفته اند و ما پدر و مادران را داغ دار کردند شما از زندانی هم بد تر هستید زندانی حق و حقوقی برای خودش دارد حق تماس دارد حق مرخصی دارد و… شما در دام کسانی افتاده اید که شما را از انسانیت بدور کرده اند و برای منافع خودشان فقط از شما سوء استفاده می کنند امیدوارم روزی این را فهم کنی که بهترین دوران زندگی خودت را برای هیچ و پوچ به باد دادی یک مقدار به خودت بیا و چشمانت را باز کن ببین در چه دامی خودت را اسیر کردی
نامه یک خواهر چشم انتظار به برادراش یوسف خوب زمانی در کمپ لیبرتی
برادرجان نمی دانم این نامه هم مثل بقیه نامه ها بدستت می رسد یا نه ولی حداقل کاری که از دستمان برمیآد همین نامه نگاری است که امیدوارم سازمان ملل وکسانی که دم از حقوق بشر میزنند صدای ما را به گوش شما برسانند. برادرعزیزم تمام خانواده وفامیل نگرانت هستند واگر فکر می کنی سالهای زیادی گذشته وما فراموشت میکنیم سخت در اشتباهی، شما همان برادرعزیز دل تمام خانواده ای. تعجب می کنیم رجوی با شما چکار کرده؟ کسی که تا مادرش کنارش نبود لب به غذا نمیبرد وقتی به خاطرات گذشته برمی گردم قلبم به درد میاید.
دل نوشته محمدجواد یکتا به برادر اسیرش در آلبانی
آقای یکتا درادامه افزودند” خیلی نگران برادرنازنینم هستم که نکند که درکشورآلبانی نیزکمافی السابق دراسارت رجوی باقی بماند ونتواند به زندگی آرام ولذت بخش خود به دورازتشکیلات مافیایی رجوی برسد وشخصا ازاین جور و جفای رجوی نسبت به برادرم وخانواده ام ازتمام وجدانهای بیداربشری استمداد می طلبم وخود نیز ولو ضروری باشد با اعزام به آلبانی درخصوص رهایی برادرم ازهیچ کوششی فروگزار نخواهم کرد.”
نامه محمد سلامی نیا به خواهرش که در اسارت فرقه رجوی است
ماننـد پـــرنده بـاش که روی شاخه می نشینـد و احســاس می کند که شـــاخه می لــرزد ولی به آواز خود ادامه می دهـد… چـرا که مطمئن هست بــال وپـر دارد.