یکشنبه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۴
گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین درباره ی ترفندهای سران مجاهدین – قسمت سیزدهم 12 دی 1390

گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین درباره ی ترفندهای سران مجاهدین – قسمت سیزدهم

مسعود رجوی استاد طرح وعده و وعیدهای الکی ست اینکه به بچه ها در اشرف مدام القاء می کنند آینده از آن ماست و در ارتباط با سرنگونی رژیم حرف های بی ربط می زنند که رنگی از واقعیت ندارد و بدینگونه سعی دارند به افراد در اشرف روحیه کاذب بدهند و با این شگرد بچه ها را فریب می دهند تا چند مدتی نیز آنها را وادار و تشویق کنند در اشرف بمانند. اخیراً مسعود و همسر سومش خانم مریم عضدانلو در پیام هایی که می دهند باز به موضوع تکراری و کلیشه ای سرنگونی رژیم اشاره کردند

سرنوشت سازمان فرقه شده رجوی، از دید یک جداشده 10 دی 1390

سرنوشت سازمان فرقه شده رجوی، از دید یک جداشده

خودشان یعنی رهبری این فرقه معتقدند که به لحاظ آزادی و دمکراسی از همه گروهها و دستجات دیگر جلوتر هستند!! ولی من به عنوان یک کادر سازمان با سابقه 25 سال می گویم خیر اساسا چنین نبود ونیست. در سازمانی که من در آن بودم و 25 سال در آن عمرم و جوانیم را گذاشتم همه روابط و مناسبات آلوده به اجبار بود، اجبار در پوشش، اجبار در دعا و نیایش، اجبار در شرکت در نشستهای تفتیش عقاید، اجبار در کشتن عاطفه، اجبار در… و سانسور و بی اطلاعی از دنیای بیرون و پیشرفت و تکنولوژی

فرار ۳۰ تن از اعضاء مجاهدین به یک نقطه ناشناخته 10 دی 1390

فرار ۳۰ تن از اعضاء مجاهدین به یک نقطه ناشناخته

یک منبع آگاه در استان دیالی از ترک تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین به یک نقطه نامعلوم خبرداد و اشاره کرد که اعضا سازمان بعد از تصمیم دولت عراق مبنی بر انتقال پادگان از یک حالت اضطراب و سردرگمی رنج می برند.این منبع آگاه که در وزارت کشور مشغول به کار است بدون اعلام هویت خود در یک تماس تلفنی به سرویس های امنیتی و بدون دادن اطلاعات بیشتر، از فرار 30 نفر از اعضا سازمان مجاهدین خبر داد.

اعضای پیشین مجاهدین و سازمان عفو بین الملل 08 دی 1390

اعضای پیشین مجاهدین و سازمان عفو بین الملل

ما اعضای پیشین این فرقۀ مخوف، که طی همین سالهای اخیر خود را به شیوه های مختلف از اشرف رها کرده ایم، در صورت نیاز می توانیم ترفندهای مختلف این فرقه را جهت هرچه طولانی تر کردن این پروسه افشا نماییم و شرح دهیم که چرا و به چه علت مریم رجوی تلاش می کرد اشرف را به هرقیمتی حفظ نماید و نگذارد سازمانهای بین المللی مسیر مسالمت آمیز تعطیل شدن اشرف را طی نمایند و چرا امروزه هم در این مسیر سنگ اندازی می کند.

پیگیری مسائل اشرف از طریق سفارت عراق در پاریس 04 دی 1390

پیگیری مسائل اشرف از طریق سفارت عراق در پاریس

روز جمعه 23 دسامبر 2011، هیئتی از جداشدگان سازمان مجاهدین که طی چند سال گذشته موفق به خروج از پادگان اشرف شده اند، ضمن مراجعه به سفارت عراق در فرانسه، با مقامات این سفارت دیدار و گفتگو نموده و شرح مبسوطی از وضعیت اشرف را به اطلاع آنان رسانیدند. مقامات ذیربط سفارتخانۀ عراق، به محض اطلاع از هویت هیئت ملاقات کننده، ضمن ابراز خوشحالی از این دیدار، به طور کامل به سخنان ایشان گوش داده و در پایان اطمینان دادند که خواسته های هیئت را به اطلاع مقامات مربوطه خواهند رسانید.

فرار ۱۰ عضو گروه تروریستی مجاهدین از اردوگاه اشرف 03 دی 1390

فرار ۱۰ عضو گروه تروریستی مجاهدین از اردوگاه اشرف

یک منبع امنیتی در استان دیاله اعلام کرد که 10 نفر از اعضای گروه تروریستی مجاهدین به دلیل ظلم و ستمی که از سوی سرکردگان این گروه به آنها روا شده بود از اردوگاه اشرف فرار کردند. به گفته این منبع، افراد مذکور به یکی از مراکز پلیس شمال بعقوبه فرار کرده اند.اردوگاه اشرف که اخیرا به”عراق جدید” تغییر نام داده است، در استان دیاله عراق حدود 3500 نفر از اعضای گروه تروریستی مجاهدین را در خود جای داده است.

شکنجه های تیف، دیوید فیلیپس و معامله با سازمان مجاهدین 30 آذر 1390

شکنجه های تیف، دیوید فیلیپس و معامله با سازمان مجاهدین

وی با ده نفر محافظ به آنجا آمده و برای ما! خط و نشان کشید. ما به وی گفتیم شما به سازمان تروریستی و افراد آن احترام فراوان میگذارید اما با ما که از دست آنها فرار کرده ایم و به شما پناهنده شده ایم این کارها را میکنید معنی این کارها چیست؟ وی گفت شما تروریست هستید! شما زندانی جنگی هستید! گفتیم عجب پس حتما معامله ای در کار است. جالب اینکه من در همان تاریخ با اف بی ای مصاحبه داشتم و در حال افشاگری و شکایت علیه سازمان بودم.

اعلام جدائی مهدی نادری و جلال فیضیان از فرقه رجوی 28 آذر 1390

اعلام جدائی مهدی نادری و جلال فیضیان از فرقه رجوی

جوانیم، روحم، احساسم، عواطفم، خانواده ام، آزادیم، خاکم و حتی انسانیتم را کشتند و فدای منافعشان کردند. تف به این منافع پست و حقیر که نخواستند بگویند به بن بست رسیده اند، که نخواستند بگویند خانه از پای بست ویران بوده است. صدها سوال بی پاسخ وجود دارد که جبر تاریخ روزی پاسخ آنها را خواهد گرفت. اما خوشحالم که در این سراب گم نشدم و آزاد و رها گشتم و با پشت کردن به گذشته سیاه و تلخ، به آینده ای زیبا و درخشان امیدوارم.

رهایی شجاعانه علی قزل قارشی از چنگال فرقه رجوی 28 آذر 1390

رهایی شجاعانه علی قزل قارشی از چنگال فرقه رجوی

باری در روزهای پایانی حضور خانواده های گلستانی در جلوی پادگان اشرف خبر رسید که 3 نفر از اسیران داخل قلعه مخوف رجوی توانستند خود را نجات دهند ولی تا لحظه ای که از مرز ایران نگذشتیم خبری از آن 3 نفر نشده بود که به یکباره تلفن به صدا در آمده و از آن طرف همسر کریم شیخی (رهایی یافته از فرقه مجاهدین) بود که با لحن شوق زده تبریک می گفت و خبر از آزادی علی قزل قازشی را به من داد

حضور و سخنرانی اعضای سابق مجاهدین در میان خانواده های متحصن – قسمت اول 26 آذر 1390

حضور و سخنرانی اعضای سابق مجاهدین در میان خانواده های متحصن – قسمت اول

من اعتقاد دارم همینکه شما اینجا باشید همدیگر را ببینید و هم فکری بکنید و آنکس که داخل زندان فرقه هست پشت این دیوار هست بداند که چند نفر آن پشت هستند که منتظرش هستند این حداقلی هست که همیشه پس وجود داره، می توانید شما این را هم فراهم کنید حالا در رابطه با خوب بلندگو و شعار دادن در هر صورت منتهی تمام اقداماتی که به نظر من البته به اصطلاح کوچکتر از آن هستم که چیزی بگم همه کارهای ما در راستای یک روشنگری هست

سفر به سرزمین اسیرکش – قسمت سوم 26 آذر 1390

سفر به سرزمین اسیرکش – قسمت سوم

از دوستان ما محمدحسین سبحانی به ایراد سخنرانی پرداخت و مواردی که در زندانهای مجاهدین بر او گذشته بود را شرح داد. از جمع خانواده ها نیز خانم ثریا عبداللهی به ایراد سخنرانی پر شور به همراه شعری در ارتباط با اسارت فرزندش اجرا نمود. از سخنرانان دیگر این کنفرانس هشدار و اعتراض، خانم مریم سنجانی بود و در همان حال مصطفی محمدی بدون رسیدن به سن سخنرانی و بی طاقت از آماده سازیهای دیگر، درد دل سوخته اش را عیان نموده

خاطرات سفر به اشرف – قسمت اول 26 آذر 1390

خاطرات سفر به اشرف – قسمت اول

وقتی شب فرا رسید در اطراف استراحتگاه قدم زدم اطراف قرارگاه را چک کردم مبادا تروریست های مجاهدین غافلگیرمان کنند هنوز باور نمی کردم اشرف چنین وضعیتی پیدا کرده است هیچ موقع اشرف را اینگونه در سکوت مرگبار ندیده بودم البته گاهی صدای بلندگو می آمد. ولی زمانی که من در اشرف بودم در واقع آنجا یک شهر به حساب می آمد زیرا رفت و آمد بسیاری در قرارگاه مشاهده می شد حتی درب اصلی همیشه شلوغ بود از کارگر تا متخصص در رفت و آمد بودند و کسی در اشرف جرئت نداشت

blank
blank
blank