مزار اشرف یا دکان شهید سازی!!؟
قبرستان در سازمان مجاهدین دکانی هست که زنده ها را تبدیل به مرده میکند و مرده ها را به گروگان میگیرد که بتواند از زنده های جدید بهره برداری کند و انها را مجاب به ماندن در فرقه کند، بعد بدل به همین دستگاه شهید سازی خودش بکند و النهایه همه جا را تبدیل به مزار شهدای خودش بکند که به کارنامه شیطانی خودش بیفزاید و بتواند به مردم القا کند که این مزار و شهید و اینها نتیجه مبارزات بر حق ماست. در صورتی که شهید تلفاتی بوده، ضایعاتی بوده و خساراتی بوده که این میداده ولی معکوس جلوه می داده
دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده های میرعالی و کله جویی
آقای جان مراد میرعالی ضمن تشکر از اعضای انجمن گفتند ازاینکه می بینیم شما اینقدر به فکرنجات فرزندان ما هستید خوشحالیم که حداقل تنها نیستیم واین به ما امید میدهد. وی درادامه گفت: برادرمن سالیان پیش فریب دروغهای عوامل رجوی راخورد و به عراق برده شد. وازآن زمان به بعد از او خبری نداشتیم و نمی دانم به چه دلیل این بچه ها حتی یک تماسی با خانواده خود نگرفته اند؟ آخه کدام زندان و اردوگاه اسرا در دنیا اینطور بوده که اشرف اینجوریه؟
استاندار دیالی: حقوق بشر، اخراج مجاهدین خلق و حکومت قانون غیر قابل مذاکره
روز دوشنبه بیست و یکم نوامبر 2011، هیئتی از نمایندگان گروگانهای اسیر در کمپ اشرف با مقامات استان دیالی عراق ملاقات کردند. استاندار دیالی، دکتر عبدالناصر المهدوی به عنوان نماینده و سخنگوی مردم استان اعلام نمود که: تا جایی که به استان دیالی بر میگردد، جایی برای مجاهدین خلق در این استان وجود ندارد. این موضوع به کرات و بخصوص توسط تمامی سران عشایر و مقامات محلی اعلام شده است.
گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین – قسمت دهم
بعد از این رسوائیها بود که یک مرتبه نیروها متوجه شدند مریم در فرانسه است و تا آن موقع محل دقیق مسعود و مریم را نمی دانستند و فکر می کردند نیروها را از محلی دیگر درعراق همراهی می کنند اما در شب 17 ژوئن که پلیس فرانسه دستگیری مریم را از طریق رسانه و خبرگزاریها اعلام کرد، نیروها متوجه این شدند که مریم در خارج می باشد و چه کلاه گشادی بر سر آنها رفته است و بدین طریق با دستگیری مریم روحیه نیروها تضعیف اساسی یافت
گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین – قسمت نهم
چون سازمان پادگانهای عراق را کامل می شناخت شروع به جمع آوری وسایل و تجهیزات پادگانها نمود حتی به زاغه های مهمات نیز رحم نکرد و آنها را به اشرف منتقل کرد، فکر می کرد آمریکا این نیروها را بر علیه عراقیها استفاده خواهد کرد به همین خاطر می خواست امکاناتش را جلوی آمریکا بیشتر نشان دهد و در سرکوب نیروهای مخالف آمریکا مثل زمان صدام مورداستفاده قرار بگیرد. ولی طولی نکشید که آمریکا شروع به خلع سلاح نیروهای سازمان نمود و همه سلاح های موجود در دست نیروها بدین طریق جمع آوری شد
تبریک به تو ای دوست خوب من؛ محمود رستمی
نمی دانم چه کسانی تا کنون توانسته اند از اردوگاه اشرف خود را رها کنند ویا در شهرک آزادی دیالی هستند اما هر کسی که تا کنون توانسته خود را از این کشتارگاه رها کند و اکنون در کنار حصار اردوگاه و در کنار خانواده های عزیز می باشد، هم بایستی به آنان تبریک گفت و هم اینکه یاداور شد که فراموش نکنید دوستان شما در پشت همین حصار گرفتار هستند، مبادا با آزاد شدن خود آنان را فراموش کنید، اگر چه این را خوب می دانم که هیچکدام از شماها کسانی نیستید که تنها به فکر خودتان باشید اما وظیفه انسانی هر کسی حکم می کند که برای آزادی حتی یک نفر هم هرچه در توان دارد به کار ببندد.
گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین – قسمت هشتم
بعد از پخش فیلم حادثه 11 سپتامبر سخنرانی خود را شروع کرده و گفت: دست مریزاد، اینطوری پوزه امپریالیسم را به زمین می مالند، این تازه کار یک نیروی ارتجاعی بود وای به روزی که یک نیروی چپ انقلابی وانقلاب کرده آنهم از نوع مریم اش این حرکت را بکند و اگر بار دیگر وزارت خارجه امریکا ما را در لیست تروریستی قرار بدهد آن موقع دیگر چیزی از امپریالیسم نخواهد ماند.
نامه ای به محمود رستمی از اعضاء جدا شده از مجاهدین
شامه ضد بشری سران اشرف آنقدر بالا بود که بو برده بودند که من می خواهم فرار کنم آخه آنها در مدرسه شیادی و کلاه برداری رجوی درس خوانده بودند. در آن ایام یک روز با حجت که آن زمان مسئول تشکیلات برادران مقر ما بود در جاده تدارکات مرکزی نزدیک به دو ساعتی قدم می زدیم و اراجیف تحویل من می داد و می خواست از تصمیمی که در درونم گرفته بودم منصرف شوم من هم از این گوش تحویل می گرفتم
و اما درخواست پناهندگی رجوی!
دولت عراق و هموطنان عزیز بایستی به این موضوع توجه داشته باشند که رهبری مجاهدین مدام در تلاش است با جاری کردن خونهای اشرف نشینان، از یکسو می خواهد هرچقدر ممکن باشد نیروهای معترض و یکبارمصرف را به کشتن دهد که فردا مدعی او نباشند، و از سوی دیگر هم تلاش بر این دارد که با خونهای ریخته شده هیاهوی جهانی براه انداخته و سازمانهای حقوق بشری را وادار به دخالت نماید و در این میان راه خروج خود و بخشی از سران فرقه را هموار سازد.
گفتگو با آقای سیروس غضنفری درباره سازمان مجاهدین- قسمت هفتم
نیروهای موجود در سازمان نیز این را باور داشتند که جامعه ایران دیگر نیروی خشونت بار را نمی خواهد و اگر هم حمایتی از سوی ارگانهای بین المللی برای اپوزوسیون باشد نیرویی هایی مدنظر خواهد بود که آنان در هیچ اقدام خشونت آمیز حضور نداشته باشند. بدین ترتیب مسعود برای سرپوش گذاشتن به تحلیلهای غلط خود دست به یک اقدام ایدئولوژیکی زد که نیروها ذهنشان کمتر در وادی تحلیل های سیاسی باشند. و با سازوکار مباحث نشست طعمه سعی نمود آنها را در درون با ایجاد فضای پلیسی درگیر مشکلات خرده ریز کند.
تاملی بر نقطه نظرات جدا شدگان مجاهدین پس از سفر به اشرف ـ قسمت هشتم
سران مجاهدین چرا باید از اینکه جدا شدگان با سابقه ی مجاهدین برای دیدار و گفتگو با افراد و همرزمان سابق خود به اشرف میروند وحشت کنند؟ اگر آنها منطق دارند اجازه بدهند تا باب گفتگو باز شود. خوب است به موردی اشاره کنم در یکی از روزها که از صبح تا عصر در ضلع شرق اشرف بودیم یکی از آیفاهای گشت اضلاع به رنگ سفید از کنار قرارگاه 12 در حال تردد بود و از کنار بغل سیم خاردار سیاج می گذشت افراد داخل آیفا به ما فحش میدادند
خاطره ای از ابوالفضل فریدونی از اعضاء جدا شده از مجاهدین
تازه داشتم میفهمیدم که چرا این آقای مهدی افتخاری فرد مهمی است. فرد مهمی بود چون رجوی می خواست به هر نحو شده سرش را زیر آب کند. آخر او تابویی را شکسته بود که جرمش حداقل مرگ است. او زیر بار به اصطلاح انقلاب مریم و شهوترانی مسعود نرفته بود و نخواسته بود به این موضوع اذعان کند که مریم قجر عضدانلو یک شبه رهبر شده و این موضوع هم اصلا هیچ بوی گندی نمیدهد بلکه فقط یک جور انقلاب است، یک انقلاب ایدئولوژیک، یک انقلاب رهاییبخش، انقلابی که با آن همه زنها به رهایی میرسند و با آزادی کامل میتوانند زیرآب خانواده و همسر و فرزند را بزنند