گفتگو با آقای جابر مجدمیان عضو جدا شده ی مجاهدین – قسمت چهارم
سیامک مرا به محل خروجی برد و اجازه نداد وسایل شخصی خودم را از آسایشگاه قرارگاه بردارم. دقایقی بعد عادل مرا تحویل گرفت (عادل مسئول خروجی بود. خروجی در اسکان قدیم قرار دارد) مسئولین قرارگاه برای اینکه در مدت اقامتم در خروجی مرا تحت فشار روانی قرارداده و به نوعی بر عزم و اراده ام برای خروج از قرارگاه اشرف خللی وارد کنند فردی به نام شعبان (فرمانده یکی از یگان ها درFM 6 و اهل رشت) را به محل اقامتم در خروجی منتقل کردند.
جعفر ابراهیمی: روز تولدم را با اعلام جدایی رسمی از فرقه رجوی آغاز کردم
من جعفر ابراهیمی از سال 1379به دام فرقه رجوی افتادم و الان با معجزه ای باور نکردنی به تولدی جدیدی دست یافتم. دنیای عجیبی است روزی که با این فرقه آشنا شدم احساس می کردم انگار تازه متولد شده ام چون فکر می کردم در راهی قدم گذاشته ام که آرزوی هر انسان آزادی خواهی است راهی که همه چیزم از جمله عواطف خانوادگی و روحم وجسمم و دار و ندار و عمرم را برای آن گذاشتم اما ای کاش اینها را فقط در خواب میدیدم چون فقط رویای من بود و حقیقت چیز دیگری بود.
میزگرد بررسی راهکارهای کمک به قربانیان فرقه رجوی درعراق
فرار افراد طی یکسال گذشته از حصار فرقه ای رجوی بطور ویژه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و افراد حاضر در میزگرد این اقدامات جسورانه را به مثابه پیش زمینه های فروپاشی کامل دیوارهای جهل الموتی رجوی ارزیابی کردند،و البته با تاکید موکد بر این نکته که فقط با در نظر گرفتن نقش تعین کننده خانواده ها در زیر گوش رجوی فرار معنی پیدا میکند زیرا حضورپایدار، مستمر وگسترده خانواده ها در پشت درب پادگان رجوی است که موجب قلیان عواطف، امید و اعتماد بنفس،و نهایتا انگیزه خروج حتی به قیمت مرگ در بین افراد معترض از فرقه میشود.
اعلام جدائی رسمی اقای سعید ناصری از فرقه رجوی
من این شرایط را دیدم هر چند که ناراضی بودم ولی مجبور بودم که در اشرف بمانم و تمام سختی ها را تحمل بکنم تا اینکه ببینم چی میشود در نهایت با گذشت چهارده پانزده سال اینجوری سپری شد و این جوانی بنده بود که مثل باد و برق رفت تا اینکه بعد از سرنگونی دولت صدام حسین فرصتی پیش امد که از اشرف فرار بکنم و خودم را نزد نیروهای عراقی برسانم و زندگی جدیدی را اغاز بکنم
اعلام جدائی رسمی اقای همایون کهزادی از فرقه رجوی
مجاهدین نمیگذارند کسی از سازمان خارج شود چه با زور چه با جداکردن از مناسبات اما بعد از سرنگونی دولت صدام دولت جدید عراق یکسری مصاحبه گذاشت ومن هم از فرصت استفاده کردم و به نماینده دولت عراق گفتم که خواهان خروج از سازمان هستم و توانستم جان سالم به در بردم والان میخواهم بگویم که فریبی که ما ها خوردیم کسی دیگر نخورد زیرا با تبلیغاتی که همه اش دروغ است هر کسی را فریب میدهند.
اعلام جدایی رسمی آقای کریم غلامی از فرقه مجاهدین – قسمت سوم
ازشون میخوام بیان بیرون فقط یک اراده کوچک یک تصمیم یک لحظه آقا این همشون میدونند که این راه غلطه اونجا غلطه سازمان حرفاش غلطه ولی یک اراده کوچک بکنند میان بیرون و گذشته از این میخوام باز ابراز همدردی بکنم نسبت به خانواده ها و هموطنان عزیزی که توی ضلع شمالی شرقی و غربی که شما گفتید که اونجا تحصن و میخوان عزیزانشان را ببینند باهاشون ابراز همدردی میکنم بهشون قوت قلب میدم ازشون میخوام که پایداریشون رو حفظ کنند
گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین در باره ی ترفندهای سران مجاهدین ـ قسمت نهم
مرضیه قرصی: رهبران سازمان از خروج بچه ها از اشرف می ترسند سعی دارند نفرات را نیز از خروج از اشرف بترسانند. محیط خارج از اشرف را برای آنها ترسناک و دردناک به تصویر می کشند. مسئولین سازمان اگر به حقوق بشر احترام بگذارند باید در اشرف را باز کنند تا هر کس مایل است خارج شود اما محال است سازمان به این کار تن در دهد چون حیات و وجود سازمان بستگی به حضور نفرات در اشرف دارد بدون نفرات حاضر در اشرف سازمان متلاشی می شود در واقع سازمان نان نفرات را در اشرف میخورد.
گفتگو با آقای جابر مجدمیان عضو جدا شده ی مجاهدین – قسمت سوم
نشست در ساعت سه بعداز ظهر شروع شد همه افراد قرارگاه اشرف بدون استثناء در سالن اجتماعات جمع شدند پس از لحظاتی ناگهان برخی از افراد حاضردر سالن از جای خود بلند شده و کف زدند با صدای بلند شعار دادند در این حین متوجه شدم مژگان پارسایی و صدیقه حسینی از درب سالن وارد شدند به روی سن رفته در جایگاه مخصوص خود نشستند. موضوع نشست در باره”طعمه” و” بریده” بود. علت برگزاری نشست نیز فرارتعدادی از افراد (در حدود پانزده نفر) در دو یا سه روز قبل از نشست بود.
اعلام جدایی رسمی آقای کریم غلامی از فرقه مجاهدین – قسمت دوم
کریم غلامی: مثل من پایش شکست در اثر زمین خوردن او هم مجروح جنگی بود او هم از ناحیه نخاع اصابت کرده بود فلج شده بود پایش شکست بعد همآنجا توسط بیمارستان داخل اشرف عملش کردند و این پایش بشدت عفونت کرد و به این موضوع مثل مال من رسیدگی نشد و این عفونت پایش به خونش منتقل شد و آنقدر وضعیتش حاد شده بود که بردنش زیر عمل که زیر عمل متاسفانه فوت کرد که این موضوع را گفتید واقعا موضوع واقعا خاطره دردناکی که بود.
پیام صوتی علیرضا میرعسگری به اسیران در کمپ اشرف
علیرضا میرعسگری هستم. من هم به مدت 13 سال را در اسارت در کمپ اشرف به سر بردم. برای من هم جدایی از سازمان آسان نبود ؛ چرا که من هم به مانند همگی شما با انگیزه و ایده های انسانی گام در این راه گذاشتم. بعد از محاکمات 1380 در قرارگاه باقرزاده تقریبا 2 سال را در زندان گذراندم و زمانی که متوجه شدن قصد بازگشت به مناسبات را ندارم و تصمیم بر جدایی از سازمان جدی است با وعده های دروغین رجوی و مهوش سپهری ناباورانه توسط عباس داوری به مخابرات عراق سپرده شدم هنوز باورم نمی شد که چه توطئه ای در جریان است.
آقای جلیل عبدی (علی) موفق شد با خانواده اش در ایران ارتباط برقرار نماید
پس از اطلاع رسانی نسبت به خروج آقای جلیل عبدی (علی) از پادگان اشرف توسط سحر، نجات، ایران اینترلینک و سایر سایتها، موفق شدیم شماره تلفن برادران و خواهران وی را در ایران بدست آورده و در اختیارش قرار دهیم. او از شادی در پوست خود نمی گنجید. جلیل در حالیکه معلوم نبود گریه می کند یا می خندد می گفت:”خانواده ام با من ترکی صحبت می کردند و از آنجائیکه صحبت کردن به زبانی غیر از فارسی در سازمان ممنوع است زبان مادریم را هم فراموش کرده بودم
اعلام جدایی رسمی آقای کریم غلامی از فرقه مجاهدین خلق
خانواده ها را یک جوری وانمود میکنند که انگاراز ماموران دولت ایران هستند. آنجا مثلا ضد مقاومت و ضد مجاهدین کار میکنند. البته یک نکته اضافه کنم که مجاهدین از این دروغ ها زیاد میگویند بخصوص افراد مختلف مناسبات اجتماعی چه در رابطه با ایران و چه در رابطه با ایرانیانی که در خارج کشورهستند خیلی توضیحاتی میدهند که در واقع دروغ است بخصوص در این دو سال یا یک سال ونیم که گذشته من از آنجا خارج شدم و به چشم دیدم با ایرانیانی که رابطه داشتم، تلویزیون آزاد توانستم داشته باشم و با اینترنت توانستم ارتباط برقرار بکنم ونظرات و حرف هایی که آنها زدند یک دنیای دیگر است با آن چیزی که در داخل مجاهدین و داخل اشرف میگویند.