زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت دهم
همانطور که در قسمت قبل اشاره کردم سران رجوی کردها را دستگیر می کردند و به استخبارات عراق تحویل می دادند. کُردها وقتی به استخبارات عراق سپرده می شدند، مرگ نصیبشان می شد. مقر ما در جلولا مستقر شد و سلاحهای سنگین با نفرات کلار و خانقین را به توپ بسته بودند. در مقر بودم […]
چگونه انقلاب طلاق منجر به بیگاری بیشتر نیروها شد؟
بعد از انقلاب مسخره طلاق در درون سازمان مجاهدین خلق، رجوی به این نتیجه رسید که باید افراد را به بیگاری بگیرد تا دیگر کسی بعد از انقلاب طلاق به فکر زن و خانواده نباشد و استارت این کار را مریم رجوی زن سومش بعد از به قدرت رسیدن در سازمان زد. او به مسئولین […]
کمپ مجاهدین خلق | جایی که خندیدن هم ممنوع بود
می خواهم خاطره ای از درون مناسبات تعریف کنم تا برای همه روشن شود مسائلی که رجوی ها مطرح می کنند دروغی بیش نیست و حرف مفتی است که تنها به درد نیروهایش می خورد . بعد از ورود به کمپ لیبرتی دولت عراق و نیروهای نظامی آمریکا قانونی به سازمان اعلام کردند که تجمع […]
رجوی ناموس و نیروهایش را تحویل آمریکایی ها داد و خودش هم پناهنده شد
به هنگام حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق مسعود رجوی دستور داد که نیروهای تمام قرارگاهها می بایست قرارگاههای خود را ترک و در مناطق مرزی ایران پراکنده شوند. رجوی قبل از حمله آمریکا به عراق تحلیل های متناقضی را در نشستی که با شرکت کلیه اعضا گذاشته بود ارائه داد. او ابتدا […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت نهم
همان طور که در قسمت قبل گفتم چند مورد اخلاقی در مقر ما اتفاق افتاد و گزارش به دست رجوی رسیده بود. رجوی بهم ریخته بود و ضوابط خیلی سختی را در مقر گذاشته بود. در همان ایام یک روز برای خوردن چای به سالن غذا خوری مراجعه کردم و تابلو اعلانات سالن را هم […]
دروغی که سالهای زیادی از عمرم را در تشکیلات رجوی به تباهی کشاند
من مجید محمدی، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق هستم. من از جمله اسرای جنگلی ایران و عراق بودم که عوامل سازمان با فریب به درون کمپ اشرف کشاندند. اما ماجرای ماندنم در تشکیلات رجوی، داستان تلخی دارد که تلخیش تا همیشه در کامم مانده است. در درون سازمان دروغی به من گفته شد که به […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هشتم
در قسمت قبل درباره نشست های طولانی مسعود رجوی با فرماندهان و اعضای رده بالای سازمان درباره بحث طلاق های همگانی مطالبی بیان کردم. هدف رجوی متلاشی کردن خانواده در تشکیلات بود. رجوی می گفت خانواده کانون فساد است نمی شود در تشکیلات سازمان هم خانواده داشت و هم مبارزه کرد. رجوی شیطان صفت بود […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت هفتم
در قسمت قبل اشاره کردم که در مقر مشغول کار بودم که از طریق بلندگو اعلام کردند همه سریع کار را تعطیل کنند و به سالن غذا خوری بروند. با خودم گفتم چه اتفاقی افتاده که خیلی سریع بایستی در سالن غذا خوری باشیم؟! کار را تعطیل کردم و به طرف سالن غذا خوری رفتم. […]
از اشرف تا ایران؛ خاطرات مسعود دریاباری
بعد از دیدن صحنه های جنایات سازمان مجاهدین در عملیات مروارید، مصمم شدم که هر طور شده از این سازمان جدا بشوم. مدام صحنه های به خاک و خون کشیدن مردم بی گناه کرد در ذهنم مرور می شد و با خود می اندیشیدم که جای من واقعاً در این سازمان نیست. من برای عقیده […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت ششم
در قسمت قبل گفتم که نفرات زیادی از خارجه با فریبی که از رجوی خورده بودند به عراق و پادگان اشرف منتقل شده بودند. این بار رجوی می خواست وزنه سنگینی را بردارد! عملیات فروغ جاویدان یا دروغ جاویدان سوم مرداد 1367 شروع شد و 7 مرداد 1367 پایان یافت. جمهوری اسلامی ایران عملیات را […]
من از نزدیک شاهد جنایات مجاهدین خلق علیه کردها بودم
من مسعود دریاباری هستم. در رابطه با خیانتی که رجوی علیه کردهای عراقی انجام داد، مطالبی را خواستم بیان کنم. باید بگویم که حرفهای رجوی در مورد خودمختاری کردها دروغی بیش نیست. مریم رجوی حتی در برنامه ده ماده ای خود در محور هفتم به مسئله خودمختاری و رفع ستم مضاعف از اقوام و ملیت […]
زندگی من در سازمان مجاهدین خلق – قسمت پنجم
در قسمت قبل از انتقال نیروها به لب مرز گفتم. عملیات را انجام دادند که سه الی چهار روز طول کشید و بعد از آن نیروها به مقر بازگشتند. دو روز به آنها استراحت دادند و یک جشن مفصلی در سالن غذا خوری گرفته شد. مدتی گذشت که مجددا برای نیروها آموزش های جدید برگزار […]