سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
نامه آقای امیر صفائیان به بنیاد خانواده سحر 28 اسفند 1386

نامه آقای امیر صفائیان به بنیاد خانواده سحر

در ابتدای امر آنها به بهانه های مختلف طول میدادند و میگفتند مسیر بیابانی است و طول میکشد تا حسین را بیاوریم. به این بهانه ها داشتند حسین را توجیه و به لحاظ ذهنی آماده میکردند و به همین دلیل حسین به محض دیدن من شروع به توهین کرد. آنها تلاش میکردند که من و اکبر را به داخل ببرند و بتول را از ما جدا کنند که معلوم نبود قصدشان چیست.

حقیقت درام، یا درام حقیقی – رابطه ارسطویی سازمان مجاهدین با حقیقت 26 اسفند 1386

حقیقت درام، یا درام حقیقی – رابطه ارسطویی سازمان مجاهدین با حقیقت

مادر بتول می گوید شانزده سال است دو فرزندش را ندیده است. و مجاهدین حاضر نیستند به این سوال ساده و ابتدایی پاسخ بدهند، در منطق کدم انقلاب، آرمان، دین و ایدئولوژی می توان به بهانه و عده سرخرمن مدینه فاضله، مادری را 16 سال از حق مادری و کمترین ارتباط با فرزندانش محروم کرد؟! – مادر بتول می گوید، مجاهدین از دادن کمترین اطلاعات درباره مکان فرزندانش امتناع می کنند. و مجاهدین به این سوال ساده پاسخ نمی گویند، که فرزندان بتول حق او هستند یا حق مجاهدین؟!

گفتگو با مهندس خسرو جانثاران پیرامون تاثیرات تشکیل”بنیاد سحر” 23 اسفند 1386

گفتگو با مهندس خسرو جانثاران پیرامون تاثیرات تشکیل”بنیاد سحر”

آقای مهندس جانثاران خیلی متشکرم از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و خواهش میکنم به عنوان اولین سوال ضمن معرفی خودتان بفرمائید که آیا در حال حاضر خبر دارید اعضای خانواده شما درمناسبات مجاهدین در کجا قرار دارند؟

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت یازدهم 20 اسفند 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت یازدهم

همه به خاطر خلع سلاح به وسیله آمریکائیها بی آنکه تیری شلیک گردد ناراحت و افسرده شده بودند. اغلب بچه ها می گفتند چرا سلاح را دادیم؟ فرماندهانمان در پاسخ می گفتند: شما نمی فهمید!! ولی رهبری می داند چکار می کند. لایه به لایه بر سر موضوع خلع سلاح، و اینکه مسعود پیام داده بود کسی حق شلیک حتی یک تیر را نیز ندارد، مسئله دار بودند و کسی توجیه فرماندهان قرارگاه اشرف را نمی پذیرفت.

متن گفتگوی میلاد آریایی با آقای رضا اسدی مدیر” سایت پرواز” 11 اسفند 1386

متن گفتگوی میلاد آریایی با آقای رضا اسدی مدیر” سایت پرواز”

این را قبل از اینکه جنگ عراق و آمریکا شروع بشود در یک پیامی به آنها وحتی سران آنها گفتم که به نفع شماست از این فرصت استفاده کنید واز خاک عراق بیرون بیایید، آنجا گور شما خواهد بود و اگر بیرون نیایید گور شما در آنجا کنده شده و آماده است شما را درخود ببلعد، ولی متاسفانه گوش نکردند، نه به حرف من و نه به حرف هیچکس دیگرگوش نمیدهند.

دادخواهی آقای تیمور ختار و خانم ختار به مراجع قانونی عراق 11 اسفند 1386

دادخواهی آقای تیمور ختار و خانم ختار به مراجع قانونی عراق

لازم به ذکر است که سهیل ختار در اواخر سال 2001 به همراه فرزند خواهرم به نام مهران رستگار با گذرنامه ایرانی و بطور قانونی جهت کار در اروپا از ایران خارج شده و به ترکیه رفتند. بعد از حدود یک هفته الی ده روز اقامت در ترکیه برادر من به نام منوچهر ختار که در کشور هلند اقامت دارد با آنان تماس گرفته و پیشنهاد کمک میکند.

پرسش های مادری چشم انتظار و خودکامگی رهبران مجاهدین 07 اسفند 1386

پرسش های مادری چشم انتظار و خودکامگی رهبران مجاهدین

چرا به پسرم اجازه نمی دهید که با مادر چشم براهش تماس بگیرد؟ اینک مادری چشم براه فرزندی است که با شیره جان بزرگ کرده و الان بعد از چندین سال آرزوی شنیدن صدای پسرش می باشد. سخن من با شما که اصطلاح مجاهدین خلق را یدک می کشید این چه مجاهدتی است و این چه مکتب و مرامی است که در آن اجازه نمی دهد مادری با فرزند خودش حتی با یک تلفن صحبت بکند

بیانیه شماره یک بنیاد سحر 06 اسفند 1386

بیانیه شماره یک بنیاد سحر

آقای علیرضا بشیری و دخترش خانم نوشین بشیری که دختر خانم راضیه خبازان نیز می باشد رنج سفر از نروژ و خطرات اقامت در عراق را بر خود هموار نمودند و جهت دیدار با خانم راضیه خبازان اقدام به عزیمت به درب قرارگاه اشرف کردند. البته لازم به ذکر است که این سفر به اصرار خانم نوشین بشیری که از سه سالگی از مهر مادر محروم گردیده و به نروژ فرستاده شده است صورت پذیرفت.

جنگ روانی رهبران مجاهدین علیه خانواده ها، پریشانی وجدان تیره بخت 04 اسفند 1386

جنگ روانی رهبران مجاهدین علیه خانواده ها، پریشانی وجدان تیره بخت

آنان به جای پاسخگویی به نامه مادر عزیز آقای صادق کیهان به اصطلاح مچ گیری می نمایند و با طرح ادعاهای واهی و مضحک چنین القاء می کنند نامه به وسیله ی مادر آقای صادق کیهان نوشته نشده است و جابجایی دو نقطه که مطابق با اصل نامه و صرفا جهت رعایت امانت در نامه نگاری لحاظ شده است را دلیلی بر مدعای شگفت آور خویش قلمداد می کنند.

من انقلاب کردم 02 اسفند 1386

من انقلاب کردم

یادم افتاد که خودم نیز انقلاب کردم. اونم چه انقلابی انقلاب یعنی دگرگونی. یعنی تغیرات اساسی که در یک: فرد، جامعه، سیستم و یا حکومت به وجود میاید. انقلاب یک جهش به جلو است. اینطور نیست که الزاما انقلاب در جوامع عقب افتاده به وقوع بپیوندد. انقلاب میتواند شامل یک جامعه مدرن و دموکرات نیز بشود.

اطلاعیه شماره ۷ خانواده محمدی- ما به اشرف می آئیم 11 بهمن 1386

اطلاعیه شماره ۷ خانواده محمدی- ما به اشرف می آئیم

این که مسولین مجاهدین از دهان سمیه چه می گویند برای ما مهم نیست این مصرف داخلی برای خودشان دارد. ما سالهاست که خنجر نامردی مجاهدین که از پشت به ما خورده است و زخم آن را هر روز ه در روح خود داریم. آوردن سمیه به تلویزیون و تکرار دروغ و نیمه حقیقت تنها باعث بدنام تر شدن ورسوائی آنان خواهد شد.مجاهدین از دهان سمیه می گویند به دادگاه شکایت خواهند کرد.ما می گوئیم حتما این کار را بکنید ولی قبل از آن اجازه بدهید اعضای مستقر در اشرف خودشان مستقیم از دهان ما هم بشنوند

به هیچ انگاشتن عواطف خانوادگی، فاجعه ای برای آزادی 08 بهمن 1386

به هیچ انگاشتن عواطف خانوادگی، فاجعه ای برای آزادی

سلام صادق منم مادرت که مرا بنام باجی صدا می کنی اینک بعد از سالها انتظار می خواهم چند کلمه ای با تو درد دل بکنم. شاید برای آخرین بار هم که شده صدای تو را از فرسنگ ها راه دور بوسیله تلفن بشنوم. صادق عزیزم اینجا من و برادرت و خواهرانت با جان و دل تو را دوست داشته و منتظر صدای تو هستند که با تو درد دل بکنند و صدای قشنگ تو را بشنوند. صادق جان، جانم به قربانت امروز که حساب سن شما را می کردم می دیدم که شما پنجاه ساله شده ای و نزدیک بیست و هشت سال است که از تو دور بوده ام ولی تنها چیزی که مرا امیدوار کرده این بوده که تو یک روز بیایی و دوباره روی ماهت را ببینم. صادق عزیزم تو میدانی که من دیوان حافظ را دوست دارم و هر روز فالی از آن می گیرم ولی تا به امروز نا امید نشده ام و هر روز وعده می دهد که تو پسرت را خواهی دید. صادق جانم به شیرینی پنجاه سالگیت با یک تلفن دل همه ما الخصوص مادرت را شاد بکن.

blank
blank
blank