بی مسئولیتی رهبران مجاهدین و زخم های التیام ناپذیر مادران
تاملی در محتوای نامه ی خانم قمر مرادی مادر زجر کشیده و چشم انتظار خانم معصومه اولادی که سالهاست از سرنوشت دخترش کوچکترین اطلاعی ندارد حاکی از نهایت بی مسئولیتی اخلاقی رهبران مجاهدین در برابر خواسته ی مادری ست که جز به عواطف و احساس مادرانه خود نمی اندیشد.
فرقه خانواده دوست
باید از سران این فرقه هم پرسید که آیا آن افرادی که با در دست گرفتن عکس فرزندان خود در مقابل سفارت انگلستان و یا مقر UN در تهران جمع شدند و یا آنهایی که با پای خود و تحمل رنج و خطر مسافرت تا دم درب کمپ اشرف آمدند به امید دیداری ولو هر چند کوتاه ولی از این حق طبیعی ممانعت بعمل آوردید و تشنه آنها را روانه کردید و به سینه آنها دست رد زدید آیا خانواده این اعضاء نبودند…
فریاد اعتراض خانواده ها
ما امضاء کنندگان زیرازخانواده های گیلانی هستیم که عزیزانمان درچارچوب بسته وکنترل شده برپایه القائات فرقه ای، کماکان بعنوان ابزاربرای مطامع ومقاصد فرقه رجوی مورد سوءاستفاده ضدانسانی قرارمیگیرند که بشدت ازآن نگران هستیم.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۱۴
من و همه نیروهای مستقر در قرارگاه اشرف مجبور بودیم علیرغم میل باطنی خود در نشست های متعدد و از جمله نشست عملیات جاری که اغلب بچه ها به این نشست دافعه داشتند شرکت کنیم.
مدتی است که شدیدا طرفدار حقوق زنان شدم
با ولع تمام به دنبال حقوق زنان و طرفدارانش میگردم. برایم فرقی نمیکند که چه نوع زنی باشد: سیاه، سفید،زرد و یا سرخ پوست. تفاوتی هم ندارد که آن خانم لباسی مندرس به تن داشته و یا شیک پوش باشد. از نظر من آن خانم میتواند چادری، با روسری و یا بی حجاب باشد. خوشگلی چهره، بزک کرده و یا چهره آبله مرغونی هم برایم بی تفاوت است. آن چه مهم است آزادی زن است. آن آزادی که حق مسلم اوست وشایستگی آن را هم دارد.
بله ما اشرفی هستیم
حالا خانم رجوی عیب نداره هرچی میخواد بگه آزاده، بگه من اشرفی هستم،بگه من رئیس جمهور هستم ؛ بگه من فمینیست هستم ؛ خلاصه بر او حرجی نیست ؛ اما مردم خارجه نشین نمیدانم چرا تکرار کردند،هر وقت اونا همسرانشون را طلاق دادند حق دارند بگن ما اشرفی هستیم، هروقت رابطه با خانواده هایشان را قطع کردند و به آنها مجبور شدند فحش بدن بعد میتونن بگن ما اشرفی هستیم ؛ هر وقت اینترنت خونه شون را قطع کردند و تلفن و موبایل و ملاقات را ممنوع کردند میتونن بگن بله ما اشرفی هستیم ؛…
آن اتفاق فقط با یک تماس تلفنی افتاد
پس از قطع تماس تلفنی در یک حرکت خودم را در فرانسه در خانه تیمی مجاهدین یافتم. البته انجامش به این آسانی که گفتم نبود ولی برای کسی که برای رسیدن به آمالش وطن و خانواده اش را پشت سر میگذارد آسان مینمود. پس از دو سال خودم، همسر، چهار فرزندم را در عراق و دربست در اختیار رجوی که خود آلت دست صدام حسین دیکتاتور عراق بود دیدم.
اندیشه ی منفی، ناکامی منطق مجاهدین
محتوای دومین نامه ی خانم کلثوم رجایی مادر آقای یعقوب یوسف زاده خطاب به فرزند محبوبش که مدت بیست سال است از شنیدن حتی صدای ایشان، به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی رهبران مجاهدین محروم مانده است. حاکی از واقعیات تلخ و گزنده ای ست که در مناسبات فاشیستی مجاهدین بوضوح به چشم می خورد.
تهدید خانواده اکبری نسب در آلمان
در تماسی که خانم فاطمه اکبری نسب با همسرش در آلمان داشت متوجه شد که وی مستمرا در آلمان بخاطر اقدامات وی در عراق مورد ارعاب قرار گرفته است. فردی همسر خانم اکبری نسب را تهدید کرده و سپس از وی خواسته است تا بر فاطمه فشار آورد و او را از درخواست دیدار با برادرش موسی منصرف سازد.
وابستگی خانوادگی و عواطف انسانی بزرگترین مشکل مجاهدین
مراجعه خانواده ها به قرارگاه اشرف جهت ملاقات عزیزان خود اگر چه با ممانعت فرقه مجاهدین روبرو می شود ولی نقطه امیدی برای اسیران این فرقه بوجود می آورد که کانون گرم خانوادهای آنان هنوز در پشت حصارهای قرارگاه اشرف وجود دارد و کسانی هستند که همچنان عواطف انسانی را فراموش نکرده و بر محور محبت رنج سفر را به جان می خرند اگر چه مورد هجوم چماقداران این فرقه قرار می گیرند و سختی های سفر و سعی در آزاد نمودن عزیزان خود تا برچیده شدن کامل مناسبات فرقه ای ادامه خواهند داد.
گزارش مراجعه خانم فاطمه اکبری نسب به قرارگاه اشرف
لازم به ذکر است که پدر و برادر فاطمه به دفعات با او در کشور محل زندگی اش یعنی آلمان تماس گرفته و از وی برای دیدار در قرارگاه اشرف دعوت به عمل آورده بودند. خانم فاطمه اکبری نسب که یک برادر خود به نام یاسر را طی یک واقعه جانسوز خودسوزی در قرارگاه اشرف از دست داده است تمایل زیادی به دیدار خصوصا با برادر خود موسی داشت ولی از آنجا که تهدیدی در این دعوت میدید که در خصوص برادرش یاسر نیز تجربه کرده بود و لذا نمیخواست به تنهایی در عراق به قرارگاه اشرف مراجعه نماید از عموی خود آقای رضا اکبری نسب درخواست کرده بود که همزمان در عراق حضور یافته و او را تا قرارگاه همراهی نماید. شرح ماجرای این دیدار طی گزارشی از جانب آقای رضا اکبری نسب به بنیاد خانواده سحر تسلیم شده است که عینا در زیر از نظر خوانندگان میگذرد.
خواسته ی مشروع خانواده ها و واکنش هیستریک رهبران مجاهدین
برادر عزیزم این نامه برای پند و نصیحت تو نیست. تنها برای یادآوری سالهای از دست داده توست برای اینکه بدانی دیگر نادان و کم سن و سال نیستی و می توانی برای زندگی خودت تصمیم بگیری و تو بهتر از هر کسی می دانی که سازمان با حیله و فریب چه بر سر شما آورده است. از شما ها چه چیزهایی گرفته و در مقابل چه چیزهایی داده است. تمام اهداف و حرف های آنها وعده های پوچ و تو خالی است. در برنامه سیمای آزادی صحبت از نقض حقوق بشر در ایران است. می خواهم بدانم که حق و حقوق یک انسان در این جامعه ی پیشرفته چیست؟ آیا آنها حق و حقوق افراد دربند شهر اشرف را رعایت کرده اند.