نامه خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا
من دو دهه از عمر خود را با این سازمان گذرانده ام و خوب میدانم که افراد مستقر در پادگان اشرف که مانند یک زندان اداره میشود چه وضعیتی دارند. من در اواخر سال 2006 توانستم از اشرف با به خطر انداختن جانم فرار کنم و خود را به مقر نیروهای آمریکایی در نزدیکی آنجا برسانم و به مدت یکسال به آنها پناهنده شوم. عاقبت من توانستم در بغداد مستقر گردم. حال من تلاش میکنم تا به جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق کمک کنم.
فاجعه انسانی پشت فاجعه انسانی در فرقه رجوی
رهبران خائن فرقه رجوی برای خانواده ها برنامه ها و ترفندهای خاصی را دارند. هرگاه لازم باشد با تماس تلفنی جمعی را تحریک و تهیج می کنند، از آنان دعوت می نمایند تا جهت دیدار فرزندانشان به عراق بروند. راه و مسیر حرکت و پرواز را به گونه ای برایشان دیکته می کنند که در روز و ساعت مشخص شده ای دستگیر شوند، دستگیری خانواده ها همان و استارت تبلیغاتی و مظلوم نمایی در سطح بین المللی هما،
خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت بیستم
یکی از روزها فهیمه اروانی به خروجی آمد و به من گفت:” ربطی به کار نیرویی ندارم و کار اصلی من در ستاد تبلیغات است ولی آرزو می خواهم کمکت کنم”. گفتم: فهمیه تصمیم خودم را گرفتم اگر می خواهی واقعا کمکم کنی زمینه خروج مرا از قرارگاه اشرف فراهم کن”. فهمیه همان روز از ساعت 9 صبح تا 4 بعد از ظهر حرف زد و تلاش می کرد مرا مثل دفعه قبل منصرفم کند.
در تبلیغات خانواده! در ملاقات مزدوران! – قسمت دوم
سال هاست که افکار فرقه ای پیاده شده رجوی در اشرف باعث شده است که آنان کلیه مناسبات خانوادگی را برای همیشه قطع کنند بعنوان نمونه د ر سال 1369 تاکنون هیچ فرزندی در سازمان متولد نشده است و هرگونه پیوند عاطفی و خانوادگی در مناسبات به منزله خوره تشکیلاتی و ایدئولوژیک هر فرد با رهبری خاص الخاص است. حالا باید از مریم و مسعود رجوی پرسید شما که به این صراحت در پیام ایدئولوژیکی تان به رزمندگان اشرف بالکل خانواده را نفی می کنید چطور امروز برای دستیابی به منافع فرقه ای و یا دفع تاثیرات مراجعات هیئت های خانوادگی به درب اشرف سینه چاک ملاقات اسیران در بند خود با خانواده می شوید؟!!..
در تبلیغات خانواده! در ملاقات مزدوران!
مسئوولین فرقه که خوب می دانستند بر اساس ضوابط جدید اعلام شده دولت عراق برای تعیین تکلیف نهایی آنان، ورود و خروج افراد متفرقه به داخل قرارگاه ممنوع می باشد، با کشاندن تعدادی از خانواده ها به درب قرارگاه خواهان ملاقات در درون قرارگاه شدند و با هماهنگی و آنتنی کردن آن از طریق صدای آمریکا در صدد فریب بیشتر افکار عمومی و خانواده شدند
انقلاب و طلاق به سبک ابوفوزی
ابوفوزی گفت من بعداز5سال کار با مجاهدین خودم رایک مجاهد احساس می کنم به همین خاطرتصمیم گرفته ام که با همه چیزم یعنی دوتا اززنها و بچه هایم به شما ملحق شویم ودرقرارگاه زندگی کنیم.باگفتن این جمله برق ازچشمان بتول یوسفی ودیگر نفرات پرید آنها فکرمی کردند که منظور ابوفوزی از همه چیزیعنی طلاق زن ودرحالیکه ابوفوزی ازهمه چیز این راگرفته بود که باید با همه چیزش یعنی کلیه افراد خانواده به اشرف آمده وبا گرفتن خانه واستفاده ازامکانات رفاهی قرارگاه زندگی راحتی را شروع کند.
ترس و هراس رجوی ها از ملاقات خانواده ها
عوارض باز گشت نیرو به دنیای گذشته و بیداری از خواب غفلت را به دنبال دارد جرقه محبت مادری و نوازش پدر و لبخند خواهر و برادر آنچنان انقلابی از ذهن وافکار نیرو بوجود می آورد که آنچه آموزش ایدئولوژیک و سیاسی و نظامی با انواع شستشوهای مغزی اعمال شده بر اعضا را پاک. نیست و نابود میکنند. مشکل فرقه رجوی از همین جا شروع می شود عوارض باز دیدها چند روز بعد دیدار با خانواده ها شکوفا می شود و به مسئله دار شدن. تشدید ذهنیت اعلام جدایی و فکر و فرار و رهایی از قید و بندهای رجوی می انجامد.
شما نگران خانواده های اسرای فرقه میباشید؟
رجوی و عمالشان دشمن خانواده ها میباشند. رجوی از چیزی که بیشترین وحشت را داشته و دارد خانواده های اسرای فرقه میباشد. ترس از اینکه مبادا چشم و گوش اسرا باز شده و احساسات کشته شده شان جان گرفته، راه خانه و خانواده در پیش گرفته و به رجوی پشت کنند.مگر همین رجوی و رجوی پرستان نیستند که هزاران کانون گرم خانواده گی را از هم پاشانیده اند؟! مگر همینها نیستند که هزاران پدر،مادر، برادر، همسر، خواهر و فرزند اسرای فرقه را از فراق دیدار عزیزانشان دق مرگ کرده و آرزو به دل زیر خاک کردند؟!
آی دزد آی دزد این فرقه
واقعیت این فرقه همین است. فرقه ای که برای ادامه حیات ننگین خود حتی از بی حرمتی و مارک زدن به خانواده ها نیز ابایی ندارد. فرقه ای که دستش به خون مردم عراق اغشته است. فرقه ای که در مناسباتش خودکشی و قتلهای مشکوک صورت گرفته است. فرقه ای که مسعود رجوی را نماینده خدا بر روی زمین ومریم رجوی را زینب زمان میداند وتحمل هیچ انتقادی را ندارد.
جلوگیری از ورود خانواده ها به اشرف؛ یک دروغ
مجاهدین خود بیش از بیست سال از هر گونه تماس اعضای خود با خانوادهایشان به شدت جلوگیری کرده اند، از ارسال حتی یک نامه یا یک تماس تلفنی یا گرفتن کوچکترین خبر خانوادگی از طرق مختلف نه تنها جلوگیری می کردند بلکه برعکس تلاش داشتند حتی اگر سرسوزنی راهی برای رسیدن خبرازخانواده ها بود آنرا با هزار حقه بازی مسدود کنند تا احساسات و عواطف افراد را نسبت به خانواده هایشان در درون فرد از بین ببرند.
وارونه نمائی مجاهدین
تازه ترین موردی که مجاهدین علم کرده اند ممانعت ملاقات خانوده های اشرف نشینان توسط رژیم حاکم بر ایران است که روی سایت های خبری خود برده و روی ان مانور می دهند و مظلوم نمائی می کنند و حال آنکه این خود مجاهدین هستند که تا بحال مانع ملاقات خانواده ها با فرزندانشان شده اند و تا آنجا که توانسته اند و می توانند کارشکنی می کنند تا این ملاقات صورت نگیرد.
نامه ای به گردانندگان صدای آمریکا
ایشان در این برنامه سعی در تبلیغ و ترویج به نفع فرقه تروریستی رجوی را داشتند و ایشان مانند سایر رهبران و گردانندگان این فرقه اساسا هیچ تمایلی به دیدار خانوادها از عزیزان خود در اشرف ندارد.من که حدود 20 سال در این فرقه در اشرف زندگی کرده ام می توانم به جرات بگویم که رهبران این فرقه و شورای رهبری نه تنها از دیدار خانوادها با عزیزان خود منزجر بودند بلکه موانع و مشکلات نیز ایجاد میکردند. هر زمان که خانوادها جهت ملاقات با فرزندانشان به اشرف می امدند مسئولین با نفراتی که خانوادهایشان خواستار دیدار با انها بودند نشست می گذاشتند و انها را به اصطلاح توجیه می کردند.