خاطرات

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویحمید دهدار حسنی

    روایت زندان مخوف ابوغریب زخم وخیانت دیگر رجوی بر پیکر اعضا- قسمت هفتم

    در قسمت قبل داستان زندگی رضا، جوانی 19 ساله و اهل روستایی در نزدیکی ارومیه را برایتان تعریف کردم. او در ترکیه و به بهانه کاریابی فریب عوامل مجاهدین خلق را خورده بود و چنین سرنوشت تلخی برایش رقم خورده بود تا آنجا که کارش…

  • مسعود رجویخاطرات 30 سال اسارت

    طلوع و غروب یک زندگی – قسمت بیست و یکم

    در قسمت قبلی توضیح دادم که در شهریور ۱۳۷۰ نشست بزرگی در ستاد فرماندهی ارتش رجوی در قرارگاه اشرف در سطح مسئولین برگزار گردید. تا مرحله بعدی «انقلاب ایدئولوژیک» تحت عنوان «محرمیت ایدئولوژیکی» موسوم به «بند ب» را پیش ببرد. در مقدمه این بند، مریم…

  • مجاهدین خلقخاطرات قلعه اشرف(13)

    خاطرات قلعه اشرف(13)

    خاطرات قلعه اشرف(13)خاطرات منصور تنهائی شیوه های اغفال و جذب افراد در خارج از کشور ایران در مدت هفده سالی که در قرارگاه اشرف حضور داشتم برای من ثابت شد اغلب افرادی که فریب سازمان را می خورند و به قرارگاه اشرف فرستاده می شوند…

  • مجاهدین خلقخاطرات قلعه اشرف(11)

    خاطرات قلعه اشرف(11)

    خاطرات قلعه اشرف(11) خاطرات منصور تنهائی شکنجه و برخورد قرون وسطائی در زندان قرارگاه اشرف(بخش دوم)یکی دیگر از دوستان من که در سال 73 جزء دستگیرشدگان بود و در زیر شکنجه جان خود را از دست داد جلیل بزرگمهر نام داشت.جلیل اهل کرمانشاه بود و…

  • مجاهدین خلقآن سوى پرده (7)

    آن سوى پرده (7)

    آن سوى پرده (قسمت آخر) خاطرات طالب جلیلیان از جداشدگان سازمان مجاهدین   زندان ابوغريب حتى نام اين زندان هم خون را در رگ ها منجمد مى‏كرد. ابوغريب دهشتناك ‏ترين مكان روى زمين بود. گويى تاريخ در آن جا از حركت بازايستاده است. هركس پا به…

  • مجاهدین خلقآن سوى پرده (6)

    آن سوى پرده (6)

    آن سوى پرده (6) خاطرات طالب جلیلیان از جداشدگان سازمان مجاهدین زندان فُضَيليه باز هم زندان. همه ‏اش زندان و زندان و زندان. آخر پس كى تمام مى ‏شود. زندان يا به عبارتى بازداشتگاه فضيليه در حومه بغداد قرار دارد. ساختمان آن پوسيده و قديمى…

  • مجاهدین خلقآن سوى پرده (5)

    آن سوى پرده (5)

    آن سوى پرده (5) خاطرات طالب جلیلیان از جداشدگان سازمان مجاهدین فرار نافرجام براى گريختن قبل از هر چيز به آمادگى جسمانى احتياج داشتم. لذا نرمش و ورزش را شروع كردم. در مرحله بعدى بايد لوازم فرار را تهيه مى‏ديدم. يكى از پيژامه ها را…

  • مجاهدین خلقخاطرات قلعه اشرف(10)

    خاطرات قلعه اشرف(10)

    خاطرات قلعه اشرف(10)   خاطرات منصور تنهائی شکنجه و برخورد قرون وسطائی در زندان قرارگاه اشرف(بخش اول)تردید ندارم که همه نیروهای مستقر در قرارگاه اشرف ماجرای وحشتناک سال 73 را به یاد می آورند. دراین سال سازمان برای سرکوب اعتراضات رو به رشد و فراگیر…

  • مجاهدین خلقپروسه ی جذب و جدایی غلام رضا حمید پور

    پروسه ی جذب و جدایی غلام رضا حمید پور

    پروسه ی جذب و جدایی غلام رضا حمید پور زمستان 1381: بیش تر از یک سال بود که ازدواج کرده بودم و 2 ماهی می شد که دخترم به دنیا آمده بود اختلاف من با خانواده ی همسرم مخصوصاً بعد از به دنیا آمدن بیتا…

  • مجاهدین خلقخاطرات قلعه اشرف(9)

    خاطرات قلعه اشرف(9)

    خاطرات قلعه اشرف(9) خاطرات منصور تنهائی خودکشی افراد واکنش به مناسبات فاشیستی فرقه رجوی من ناظر و شاهد خودکشی تعدادی از اشخاص حاضر در قرارگاه بودم که بر اثر اعتراض به روابط و مناسبات غیر انسانی و ضد دموکراتیک و انباشت مطالبات و تمایلات برای خروج از…

  • مجاهدین خلقخاطرات مهران رستگار فرد

    خاطرات مهران رستگار فرد

    خاطرات مهران رستگار فرد   از  جذب تا جدایی : در آبان ماه سال 1380 من و پسر دایی ام  به قصد پیدا کردن کار و زندگی در خارج از کشور تصمیم گرفتیم از ایران خارج شویم. مدتی طول کشید تا پاسپورت تهیه کردیم و…

  • مجاهدین خلقخاطرات امیر کلوندی

    خاطرات امیر کلوندی

    خاطرات امیر کلوندی این جانب امیر کلوندی فرزند محمد علی به مدت چهارسال در مقطع ابتدایی در منطقه ی فقیر نشین همدان به نام حصار امام تحصیل کردم. به علت بیکاری پدرم مجبور شدم تحصیل را کنار گذشته و به کار خیاطی مشغول شوم. مدت…

دکمه بازگشت به بالا