مریم رجوی بازیچه غربی ها
مریم رجوی! به هر قیمتی که شده می خواهد رده قلابی ریاست جمهوری خودش را به اثبات برساند. اگر شده با مزدوری و بالا کشیدن پول مردم بی گناه عراق، خودش در بین غربی ها جا میاندازد!!! و از طرفی هم ژست سیاسی می گیرد که با شخصیتهای ارشد پارلمان اروپا ملاقات کردم!!! اگر دست سازمان باز بود در سایت خبری درج می کرد که تمام شخصیتهای غربی پشت درب اقامتگاه خانم رجوی صف کشیده اند که با این خانم ملاقات کنند!!!
خودتان قضاوت کنید رجوی در کدام جبهه قرار دارد
رسیدگی به پرونده های برخی از مسئولین فرقه در قوه قضائیه عراق نیز به جریان افتاده است. حال اگر به این پارامترها، موضوع حذف شدن کاندیداهای حزب بعث که پشتیبان رجوی در عراق بودند را بیافزاییم، خواهیم دید که رجوی در عراق چگونه در باتلاق گیر کرده است و اصرارش بر ماندن در عراق آنهم با این وضعیت فلاکت بار، نه از موضع درک سیاسی یا استراتژیک، بلکه از این موضع است که این امر چقدر با موجودیت فرقه گره خورده و بسته شدن اسارتگاه اشرف به معنای مرگ سیاسی، استراتژیک، ایدئولوژیک رجوی نیز هست
مجاهدین باید از گذشته درس گرفته و به حال و آینده فکر کند
باند رجوی این روز ها شیپور انتخابات عراق را به صدا درآورده طوری که قبل از سفر معاون رئیس جمهور آمریکا به عراق نتیجه ها در فرقه مشخص شده که در عراق نقش دولت مردان آمریکا تعیین کننده است. این روز ها رجوی کم حافظه شده است طوری که نشست های تشکیلاتی و ایدئولوژی و سیاسی قبلی خودش را هم به یاد نمی آورد.
نامه فلاکت بار و التماس آمیز رجوی به رضا پهلوی
حتما از خود میپرسید که چرا مسعود رجوی از میان تمامی جرجیسهای اپوزیسیون جناب رضا «پهلوی» را پیدا کرده است وبه او نصیحت ها پدرانه میکند. البته این نصیحت ها ی رجوی به رضا پهلوی و میدان داری برای او بی دلیل نیست. از قدیم گفته اند که فلانی بی جهت دم تکان نمیدهد. رضا پهلوی که وزنه سیاسی مردمی که ندارد مانند موسوی که رجوی از روی فرصت طلبی به حمایت او برخیزد بلکه او روی وزنه دیگر او حساب میکند که حسابی در هیئت حاکمه آمریکا به آن نیاز دارد وبرای همین اینهمه در نزد رضا پهلوی تره خرد میکند ولنگ میاندازد
بن بست رجوی و پایان خط انقلابی نمایی
رجوی در قسمت نهم از خاطره نویسی خود ابتدا با بیان اینکه جبهه خلق شامل کسانی است که با حکومت ایران مخالف باشند، برای عقب نشینی ها و غلط کردم گویی های بعدی خود زمینه سازی کرد و با بیان برخی قوانین مربوط به سلطنت، با توجه به اینکه مطمئن است مردم ایران سلطنت را برای همیشه به گور سپرده اند برای آنکه با سلطنت طلبان به نوائی برسد، یک رهنمود هم به سلطنت طلبان می دهد تا به آنها بفهماند که بهتر است بجای بیان صریح حمایت از سلطنت، ظاهر را حفظ کرده و همان محتوا را دنبال کنند.
پی بردن به رفتارهای تبهکارانه ی رهبر عقیدتی مجاهدین
در شرایط کنونی که مجاهدین در باتلاق اشرف زمین گیر شده اند و با وجود دگرگونیهایی که در واقعیت های سیاسی پدیدار است و با در نظر گرفتن معادلات سیاسی، تحولات منطقه ای و بین المللی هنوز رهبر عقیدتی مجاهدین سعی دارد با تحت اسارت قرار دادن نیروهای مستقر در اشرف علیرغم اعتراض های مستمر خانواده ها و بستگانشان در ایران و سایر نقاط جهان، از آنان چون سپر انسانی برای اهداف قدرت طلبانه و شوم خویش استفاده کند.
رجوی و دروغی دیگر
کافی است به این نکته توجه کنیم که رجوی بیش از 8 سال است ادعا می کند ایران به مرحله ساخت بمب اتمی نزدیک شده!!! و به زودی آنرا تولید خواهد کرد. اگر چند سال دیگر هم به اطلاعیه های او و فرقه اش نگاه کنید همین عبارت را خواهید دید، همانطور که از سال 60 او گفت که حکومت ایران در حال سرنگون شدن است و وارد مرحله سرنگونی شده و… و هنوز هم با گذشت نزدیک به سه دهه باز همان حرف را با رنگ دیگری به خورد افرادش داده
رفتارهای متغیر فرقه ی تروریستی مجاهدین
تروریست های بالقوه به دنبال گسترش مبارزه خود هستند به ویژه اگر از حمایت شدید و نیرومندی برخوردار شوند. این دقیقاً وصف حال مجاهدین بود هنگامی که در عراق مستقر شدند. رجوی که به استراتژی جنگ چریکی مسلحانه علیه حکومت ایران چسبیده بود، ناگهان تاکتیک های خود برای سرنگونی رژیم را تغییر داد چرا که صدام با کمک های چشمگیرش وی را جسورتر کرده بود. در کم تر از یک سال رجوی توانست « ارتش آزادی بخش » خود را در نزدیکی مرزهای ایران، کاملاً مسلح و آمورش دیده توسط قوای صدام، تشکیل دهد.
رجوی به دنبال سر نخ گم شده در کشورهای دیگر
بعد از ناکامی، رجوی دنبال سرنخ در کشور عراق، فرانسه و آمریکا است که بتواند بادکنک آهنی خود را چند صباحی درعراق نگه دارد تا از آن تشکیلات بر بقای سیاسی خود بیفزاید ولی نمی داند که سر نخ اصلی را درسال 60 بعد از شروع مبارزه مسلحانه از دست داده آن سرنخ مردم ایران بود سرنخ های بعدی ممکن چند صباحی نگه دارد ولی چون محکم نیست به ته چاه می اندازد هرکاری کنی مثل تغییر ایدئولوژی، مزدوری و وطن فرشی فقط مسیر طی شده را برای سقط آسان می کنند.
مجاهدین و انطباق پذیری همه جانبه با دشمنان
یادم هست چند روز بعد از تسخیر سفارت امریکا بدست دانشجویان خط امام به دستور رهبران فعلی سازمان کنسول گری امریکا در تبریز بطور نمادین اشغال شد تا سازمان از ابراز اداهای ضد امریکایی باز نماند. حقیقتا تا کی تشکیلات پوشالی فرقه از فریب جامعه جهانی دست بر نخواهند داشت. ولی مشخصا سیستم های هوشیار امنیتی امریکا در تبادلی ارگانیک با سرویس های اروپایی ماهیت تروریستی این تشکیلات را بهتر می شناسند
آیا می شود خلقی را تا به ابد اسیر مجاهدین نگه داشت
اکنون رجوی سعی دارد با عوام فریبی باز هم تعدادی دیگر از نیروهای خود را به کشتن دهد و فکر می کند که با کشتن آنها صبح پیروزی او نزدیک تر خواهد شد. او اکنون با آویختن به غرب و درخواست از آنان برای حمله به ایران و تحریم همه جانبه سعی می کند که روی این خیانت سرپوش بگذارد. وقتی نگاه کوتاهی به زندگی سراسر خفت بار رجوی در این سالیان می کنیم همه چیز دیده می شود الا عشق به ملت و مردم ایران و احساس دوستی نسبت به هم نوع خود.
گروه تروریستی مجاهدین و تکیه بر باد
فرقه رجوی که تا دیروز به صدام، دیکتاتور پیشین و معدوم عراق دل بسته بود، بعد از سقوط صدام و افتادن عراق بدست اشغالگران دل به دول اشغالگر مربوطه بست، اما خیلی زود فهمید که در دست ایشان، کارت سوخته ای بیش نبوده است و این دول در نظم نوین جهانی رغبت چندانی به بازی گرفتن این کارت نداشته و ندارند و اساساً فهمیدند که برایشان بیشتر از اینکه سود داشته باشد ضرر مستقیم هم دارد.