علیرضا امیری پس از جدایی در آلبانی به ایران بازگشت
آقای علیرضا امیری پس از سالها اسارت در حصارهای فیزیکی و ذهنی تشکیلات مخوف رجوی به کانون گرم خانواده و به میهن عزیزمان ایران بازگشت. خانواده محترم امیری طی سالهای اخیر در یک اقدام گسترده، خستگی ناپذیر و همکاری تنگاتنگ با انجمن نجات آذربایجانغربی و نامه نگاری های متعدد به نهادهای بین المللی و حقوق بشری از جمله عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر و نیز ملاقات با کمیته بین المللی صلیب سرخ به خواسته مشروع و قانونی خود مبنی بر رهایی علیرضا تاکید بسیار داشتند.
نگاهی به سومین نامه خانم فاطمه امیری خطاب به سران مجاهدین خلق
شما به قدرت خانواده ها و عاطفه در آزادی (ساکنین کمپ لیبرتی) و انگیزه دادن به اسیران در فرار و خروج از این فرقه شک نکنید بساط آنها را خانواده ها بهم ریختند! علیرضا کافیست یکبار شما و مادرش را در آغوش بگیرد هرگز نزد آنها برنمیگردد و رجویها این را بخوبی میدانند از مبارزه برای آزادی جگر گوشه تان خسته و مایوس نشوید! انشاءالله روز آزادی علیرضا و دیگر اسرا نزدیک است! با شناختی که از علیرضا دارم با آن لهجه شیرینش تحمل بسیاری دارد و او هم در انتظار است!
نامه به علیرضا امیری از اسیران اشرف
علیرضاجان، پسرم مادرت خیلی دلش می خواد مثل خانواده های دیگه کنار ما باشی. پسرم پدرت، آقای حکمعلی امیری در انتظار دیدار پسرشه، علیرضاجان، پسر عزیزم خیلی خیلی دلمون برات تنگ شده دیگه پیر شدیم. چقدر صبر کنیم، چقدر انتظار دیگه آخه آخرای عمرمونه، 12 سال که کم نیست خسته شدیم.
زخم های التیام ناپذیر
رهبران مجاهدین تاکنون در برابر خواسته ی اعضای خانواده ی امیری مبنی بر ملاقات و دیدار با عزیز دلبندشان به لجن پراکنی و غوغاسالاری توسل جسته اند، باید اذعان نمود آنان از سلامت عقلی و روانی برخوردار نیستند چرا که در برابر دعوت به زندگی اعضای خانواده امیری واکنش معقول و منطقی از خود نشان نمی دهند و با کمال شگفتی بر گزینه ی” امتناع ارتباط” تاکید میورزند.
خانواده ها و آشفتگی ذهنی سران مجاهدین
ما وقتی که به درب اشرف رسیدیم تازه متوجه وخیم بودن حال فرزندانمان شدیم. به دری که سالها آرزوی دیدنش را داشتم ولی افسوس که اجازه داخل شدن را نداشتیم. خیلی سخت بود که این همه راه بیایی ولی نتوانی داخل شوی، عزیزانمان در چند قدمی ما بودند ولی امکان ملاقات وجود نداشت. پس چاره ای جز توکل بر خدا نداشتیم. در سیمای آزادی می گویند: اینها خانواده نیستند. بلکه مزدوران رژیم آخوندی هستند. آیا به این مادران ناتوان می شود گفت ماموران وزارت اطلاعات.
مجاهدین، تصویری که آرام محو می شود
پر واضح است خانم امیری خواهر دلسوز آقای علیرضا امیری که برادرش نه سال است تحت اسارت رهبران مجاهدین قرار دارد همانند سایر اعضای خانواده های عضو انجمن نجات که عزیزان و بستگان دلبندشان سالهاست در اسارت تروریست های مجاهدین در بیابانی بد آب و هوا و در محیطی کاملا نامساعد و شرایطی سخت بسر می برند در تلاشی مدام و مستمر جهت رهایی او خواهد کوشید و ماهیت بیرحم و بی احساس رهبران مجاهدین را نزد ارگان های جهانی ذیربط و نهادهای حقوق بشری بین المللی آشکار خواهد نمود.
خواسته ی مشروع خانواده ها و واکنش هیستریک رهبران مجاهدین
برادر عزیزم این نامه برای پند و نصیحت تو نیست. تنها برای یادآوری سالهای از دست داده توست برای اینکه بدانی دیگر نادان و کم سن و سال نیستی و می توانی برای زندگی خودت تصمیم بگیری و تو بهتر از هر کسی می دانی که سازمان با حیله و فریب چه بر سر شما آورده است. از شما ها چه چیزهایی گرفته و در مقابل چه چیزهایی داده است. تمام اهداف و حرف های آنها وعده های پوچ و تو خالی است. در برنامه سیمای آزادی صحبت از نقض حقوق بشر در ایران است. می خواهم بدانم که حق و حقوق یک انسان در این جامعه ی پیشرفته چیست؟ آیا آنها حق و حقوق افراد دربند شهر اشرف را رعایت کرده اند.
رهبران مجاهدین، بی توجهی به خواسته ی منطقی خانواده ها
چرا شماها باید فدای آرزوهای بر باد رفته مسعود رجوی شوید. تا به فسیل در اشرف تبدیل نشده ای خوب فکر کن ما هم برای رهایی تو ازدست فرقه رجوی تمام تلاش خود بکار خواهیم گرفت و به تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد تا به امید خدا تو را از چنگال فرقه رجوی رها کنیم.
رهایی برادر، رویارویی با دارودسته رجوی
برادر عزیزم این چه سازمانی است که از رهبر او خبری نیست و چندین سال است که نیروهای خود را در بیابانهای عراق به امید کسانی گذاشته اند که از سیاست و رهبری هیچ نمی دانند این رهبریت که ادعا می کند که رژیم ما جز آزار و اذیت مردمش کاری نمی تواند بکند درحالی که این طور نیست بودند کسانی که از قرارگاه اشرف بازگشته و صاحب زندگی موفق شده اند
حقیقتی تلخ
تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد و شکایت خود را مبنی بر آنکه سازمان از جمله مریم و مسعود رجوی فرزندانمان را اسیر خواسته های پوچ و بی اساس خود کرده اند تا از طریق فرزندمان به خواسته های پوچ و بی اساس خود برسند و به فرزندم اجازه یک ملاقات حضوری یا یک تماس تلفنی را نمی دهند
آیا آقای رجوی و خانم عضدانلو فاقد احساسات انسانی هستند؟
با سلام خدمت برادر خوبم علیرضا. امیدوارم که حالت خوب بوده باشد. برادر عزیزم نمی دانی که چقدر دل تنگت هستیم و من این نامه را به نمایندگی از طرف خانواده می نویسم و همه ی آنها صورت ماهت را از راه دور می بوسند و آرزوی دیدنت را دارند.
یادداشت هایی در باره رهایی یک دوست
آقای ناصر سید بابایی عضو جدا شده فرقه مجاهدین در سال 1383 به ایران بازگشت. خانواده آقای علیرضا امیری فرد مستقر در قرارگاه اشرف در ماه پیش در ملاقاتی که با آقای سید بابائی داشتند با ایشان در باره ی وضعیت علیرضا و نحوه رهایی او از سیطره فرقه رجوی گفتگو کردند. علیرضا از دوستان صمیمی ناصر سید بابایی در اشرف بود که مدتها با هم در یک قرارگاه بسر برده اند.