خانواده ها: سایه مرگ بر سر فرزندان مان در لیبرتی وجود دارد – قسمت اول
در ابتدای نشست مسئول انجمن ضمن خوشامد گویی به همه دوستان خطاب به حاضرین توضیحاتی را پیرامون این کشتار و مسببین آن داد و گفت: ظاهرا رجوی دیگر کمر همت در به کشتن دادن همه اعضای سازمان بسته است و احساس می کند برای بقا خود نیاز به خون بچه ها دارد. او که تا به حال سبب مرگ هزاران نفر از فرزندان این مرز و بوم گشته و خیانت های بیشماری را علیه ملت ایران انجام داد
بعد از ۲۷ سال ماجراهای خونین؛ بالاخره پادگان اشرف تخلیه شد
هر کس با هر انگیزه و به هر شکلی وارد پادگان اشرف شد یک وجه مشترک داشت و آن این بود که اشرف جائی که تصور میکرد نبود و البته دیگر راه برگشتی نداشت. کسانی که پایشان به اشرف میرسید گوئی وارد تله ای شده بودند که خلاصی از آن میسر نبود. آنان بلافاصله به گروگان های رجوی تبدیل میشدند. گروگان هائی که حق هیچگونه ارتباط با دنیای خارج، حتی خانواده های خود، را نداشتند.
انتقال نهمین سری از اعضاء مجاهدین از لیبرتی به کمپ البانی
در خبری که بدستمان رسیده است روز جمعه ۱۳ سپتامبر نهمین سری از اعضاء سازمان مجاهدین از کمپ موقت لیبرتی به کمپ البانی انتقال پیدا کردند. پیش تر ۱۵۹ نفر به کمپ البانی انتقال پیدا کرده بودند. در این بین ۶۹ نفر از این اعضاء که مخالف سازمان مجاهدین هستند در یک آپارتمان زندگی می کنند. فرماندهان و مسئولین سازمان به خصوص فرستاده ویژه مسعود رجوی یعنی فرزانه میدانشاهی،افراد جداشده را بشدت اذیت می کنند
بطریهای مشروباتالکلی و گلدستههای مسجد در پادگان مجاهدین
کیسههای تصفیه آب، چکمههای مخصوص حملات شیمیایی (ش م ر)، شیشههای بزرگ مشروبات الکلی، خمپارههای بدون چاشنی، ماشینهای بستنی ساز، وسایل آشپزخانه و تجهیزات مخصوص پخت کیک و… از دیگر وسایل مستعمل در این انبار بود. نکته جالب این بود که کمی آنطرفتر گلدستههای مسجدی با شکوه جلب توجه میکرد که چند سال پیش و همزمان با حضور آمریکاییها ساخته شده است.
من از آمریکا جذب پادگان اشرف شدم
برای من در آن ایام واژه تروریست با معنایی که شما الان به کار میبرید معنا نمییافت. من مدتها در پادگان اشرف بودم. در یک محوطه ۵۰۰ متری که برای یگان ما تعریف شده بود و اجازه خروج از آن را نداشتیم مگر به دلایلی خاص مثل دریافت خدمات پزشکی یا شرکت در یک جلسه. هیچ دوستی نمیتوانستم داشته باشم و فکر میکنم در مجموع در آن شرایط از درون تهی شده بودم.
مسبب اصلی هر فاجعه ای در اشرف و لیبرتی رجوی ها هستند
در تفکر رجوی ها افراد فرقه اگر زنده باشند یک خطر بالقوه به حساب می آیند چرا که می توانند اسراری را هویدا کنند که خیلی ها از آن بی خبرند. رجوی ها تنها و تنها وقتی یکی از افراد فرقه کشته شد از او تعریف و تمجید می کنند و هیچگاه از افراد زنده تعریف نمی کنند، چرا که از یک سو افراد زنده هر آن ممکن است از فرقه جدا شوند و در آن صورت رجوی ها دیگر نمی توانند اطلاعیه بدهند که او از اول هم بریده یا نفوذی یا… بود
مادرنماهای بی رحم در فرقه رجوی
یکی از مسئولیت هایی که نمایندگی سازمان درآلمان داشت. جمع آوری کودکانی که به زور از والدینشان جدا شده بودند و به اروپا فرستاده شده اند، بود. نمایندگان سازمان، کودکانی که به سن و سال 16 الی 20 سال رسیده بودند را به بهانه دیدار با پدر ویا مادر، یک به یک به عراق اعزام کردند. که به محض ورود به عراق، پاسپورت افراد را گرفته و می گفتند دیگر امکان بازگشت به اروپا وجود ندارد. معصومه بلورچی، یکی از دست اندر کاران این جنایت بود.
دموکراسی و آزادی از دید رجویها
درحالیکه بالعکس، دموکراسی که فرقه رجوی آنرا نمایندگی می کند، تعبیر و تفسیر دیگری از آزادی بیان و دموکراسی است.استبداد محض است. مثلا لقب رئیس جمهور منتخب مقاومت مریم رجوی!! ایشان در کدام انتخابات فرقه به ریاست جمهوری خود خوانده منتصب شدند؟ توسط کدام نیروهای مقاومت؟
رجوی در بزنگاه ماندن یا رفتن
به نظر میرسد رجوی باید یکبار دیگر سوای این که تمام نیروهایش از این به بعد جانشان بیشتر از گذشته در خطر قرار خواهد گرفت، روی استراتژی خود تجدید نظر کلی را در نظر بگیرد. آیا نگهداشتن پر ریسک نیروها در عراق به قیمت سرنگونی، واقعی خواهد بود و یا صرفا یک توهم و سراب.
لجاجت رجوی بازهم قربانی گرفت
با دلایل مستدل شکی نیست که رجوی مسئول اصلی حادثه 10 شهریور و کشته شدن اعضایش درکمپ اشرف است آنچه که مسلم است رجوی ها به واسطه جنایات سالیان درحق مردم عراق درامان نیستند و مردم این کشوراز هر فرصتی برای انتقام گرفتن از این فرقه استفاده خواهند کرد ولی رجوی با اشراف به این مسئله همچنان اصرار دارد که اعضایش را درعراق نگه دارد تا شاید بتواند جلوی فروپاشی فرقه اش را بگیرد.
مسعود رجوی مسبب تهاجم به قرارگاه اشرف
از نگاه انجمن نجات کشته شدن نفرات اسیر در سازمان، نمیتواند جای خوشنودی و رضایت را به همراه داشته باشد چرا که آنها قربانیان نیات شوم و شیطانی مسعود رجوی هستند که در پی القائات و شستشوی مغزی نتوانستند واقعیتها را درک نمایند و مانند هزاران هزار افراد دیگر سازمان، از این فرقه مخوف جنایی، جدا و خلاصی یابند.
سخنی با حامیان فرقه رجوی
حامیان رجوی باید ملاحظه کنند که او با نزدیک ترین فدائیان خود چگونه برخورد میکند و چگونه حق سال ها صداقت و فداکاریشان را کف دستشان میگذارد. اگر خدای ناکرده او به جائی میرسید با مخالفان خود چه برخوردی میکرد؟ آیا صدبار بدتر از دیکتاتوری شاه نبود؟ آیا کسانی که این سالیان از وی حمایت کرده اند لازم نیست به خطای خود اعتراف کرده و تا میتوانند از رجوی و فرقه اش فاصله بگیرند؟