پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
رجوی: دشمن درجه یک ما، بتول سلطانی است 30 تیر 1392

رجوی: دشمن درجه یک ما، بتول سلطانی است

آنقدر ما را ترساندند که من خودم به شخصه تصمیم گرفتم که بمانم اونجا و بعد ببینید حالا بعد از بیست سال همکاری با این سازمان و در حالیکه از همه چیز خودم گذشتم چگونه است که به صرف انتقاداتی که به اونها و تشکیلاتشون از روز جدائی داشته ام دشمن درجه یک من می شوم اینها شیرازه تشکیلاتشون در حال از هم پاشیدن است

پاسخی شنیع به یک سئوال مشخص 26 خرداد 1392

پاسخی شنیع به یک سئوال مشخص

می خواهم نتیجه بگیرم که این نامه هرگز از طرف خانم مربوطه نوشته نشده است، این نامه در پاریس و توسط محمدعلی توحیدی تهیه و تنظیم شده است. این حرکت شنیع به یک سنت در سازمان مجاهدین بدل شده است. دروغ و کلاشی و شامورتی بازی، به یک سنت در سازمانی تبدیل شده است که خود را «مردمی»، «انقلابی» و طرفدار دمکراسی می داند.

امیر یغمایی نمونه ای از دهها کودک قربانی در تشکیلات رجوی 25 خرداد 1392

امیر یغمایی نمونه ای از دهها کودک قربانی در تشکیلات رجوی

این ها که بر امیر رفته فقط مربوط به کودکی و نوجوانی او است و اما همچنان هدف کینه و بغض رجوی است. او به تاوان اینکه در بلوغ فکری از مجاهدین جداشده از حق دانستن اینکه مادرش زنده یا مرده است محروم است. او به جرم و گناه انتخاب یعنی همان حقی که جمهوری اسلامی را بابت نادیده گرفتن آن سالها مذمت و نکوهش و محکوم می کند، باید همزمان هم طعن و نفرین و نفرت رجوی را تحمل کند و هم نداند مادرش در چه وضعیتی است.

رهبران مجاهدین مرا بی پدر و مادر کردند 26 فروردین 1392

رهبران مجاهدین مرا بی پدر و مادر کردند

من از دست پدر و مادرم ناراحت نیستم از دست فرقه رجوی ناراحت هستم که از انسانیت بویی نبرده اند و از فرقه رجوی سئوال می کنم چگونه به خودتان اجازه می دهید که انسانها را اسیر کنید و از دنیای بیرون آنها را قطع کنید. حتی اجازه نمی دهید نامه یک کودک بدست پدر و مادرش برسد آیا شما خودتان را انسان بشمار می آورید؟ خداوند انتقام من و سایر کسانی که پدر و مادرشان اسیر فرقه رجوی است را بگیرد. و آرزو می کنم بزودی زود بتوانم پدر و مادر خود را در آغوش بگیرم.

حمله به قربانیان زن فرقه رجوی به امید استفاده ابزاری از تروریسم 17 اسفند 1391

حمله به قربانیان زن فرقه رجوی به امید استفاده ابزاری از تروریسم

انتشار اخبار این زنان در مطبوعات بشدت کنترل و محدود می شود چرا که برخی فکر می کنند هنوز هم می توانند از تروریسم این گروه بعنوان یک وسیله استفاده کنند. امروز این زنان با هیولایی بنام”پول و قدرت” روبرو شده اند که میخواهد صدای آنها را خاموش کند. این هیولای”پول و قدرت” همچنین بشدت بدنبال آرایش و بزک کردن جنایتکار و ناقض حقوق بشر یعنی مریم رجوی هم هست تا بتواند وی را در سالن های پر زرق و برق بنشاند و از”قوانین ازدواج” انتقاد کند

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت آخر 15 اسفند 1391

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت آخر

وقتی به اهواز بر می گشتیم مادرم درباره تنظیم رابطه ام با بابایم برایم کلی توضیح داد که این آقا بابای توست و بهتراست که با او مهربانتر باشی و با پرخاشگری جواب صحبتهای محبت آمیز او را ندهی. ونصیحتم میکرد که او فعلا خسته است و از جایی آمده است که در آن کانون محبت وعشق به خانواده را میکشند. و خانواده را درچشم آنان دشمن نشان میدهند. بنابراین ازتو میخواهم که نسبت به حرفهای او دچارعکس العمل نشوی و با اومهربانتر باش.

وقتی مریم رجوی مدعی دفاع از حقوق زنان می شود! 14 اسفند 1391

وقتی مریم رجوی مدعی دفاع از حقوق زنان می شود!

بزرگداشت روز زن و سخن از حقوق آنها توسط مریم رجوی در حالی است که وی متهم به نقض گسترده حقوق زنان عضو فرقه تروریستی مجاهدین خلق است. حدود هزار تن از اعضای این فرقه در عراق را زنان تشکیل می دهند.آنها بعد از انتقال از پادگان اشرف هم اکنون در کمپ لیبرتی به سر می برند. در طول 27 سال سکونت در پادگان اشرف، مریم رجوی و دیگر عوامل فرقه ساده ترین حقوق اولیه آنها را نایده گرفتند.

راهی بی بازگشت، آلان محمدی قربانی در فرقه رجوی 12 بهمن 1391

راهی بی بازگشت، آلان محمدی قربانی در فرقه رجوی

آلان و تعدادی دیگر از همین بچه ها از سازمان می خواستند که به قول خودش وفا کند و حالا که خانواده هایشان را دیدند از اشرف بروند ولی رجوی می گفت که اشرف دربهای ورودش باز است ولی خروجی در کار نیست من یادم هست که مهوش سپهری به صفت نفر شماره یک مجاهدین بعد از مریم رجوی می گفت که دربهای اشرف به روی همه باز هستند ولی خروجی در کار نیست و حتی می گفت که مگر چشمتان نمی دید که کجا می آیید! اینجا مبارزه و سختی است و همه این را می دانند و ما نقل و نبات اینجا پخش نمی کنیم

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت سوم 08 بهمن 1391

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت سوم

خیلی برایم مشکل بود که از موضوع سردر بیاورم. اما اصل خبر را شنیده بودم و آنهم این بود که فردی به نام یوسف ازعراق با پدرم تماس گرفته و حتی با مادرم هم صحبت کرده است.!!! میخواستم ببینم این یوسف کیست؟ و از پدر و مادرم چه میخواهد؟ اصلا عراق کجاست که اواز آنجا تماس میگیرد؟

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت دوم 19 دی 1391

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت دوم

چرا در مهد کودک،اخلاص (یکی ازهمبازیهایم درمهد کودک بود) به من یتیم می گفت؟ مامان ؛ من بی اختیار بدون آنکه معنای حرفش را بدانم دستم را روی او بلند کردم و سرش جیغ کشیدم.معنای حرفش را نمی دانستم اما تعبیری که پشت چهره اش بود مرا آزرد.احساس ترحم نسبت به من مرا سخت می رنجاند احساس می کنم که پیام این نگاهها به من این است که چیزی یا کمبودی دارم.راستی مامان، یتیم یعنی چه؟

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت اول 06 دی 1391

درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت اول

دریکی از شبهایی که مادرم درکنارم نبود ومن تنها در گهواره بودم شنیدم کسی آهسته درگوشم گفت، دوستت دارم. صدای غریبی بود.خیلی به دلم نشست. اما بعد از آن دیگر آن صدا را از زبان این فرد نشنیدم و تا سالها دیگر او را ندیدم.کم کم به نشنیدن و ندیدن صاحب آن جمله قشنگ عادت کرده بودم.سن یک سالگی را هم پشت سر گذاشتم. الان درخانه پدری مادرم زندگی می کنیم.

انقلاب مریم نسل کشی بوده است نه انقلاب بارندگی 06 دی 1391

انقلاب مریم نسل کشی بوده است نه انقلاب بارندگی

نفرات زوج در لحظه اول به این کار مثبت نگاه می کردند که سازمان به رهبری مریم و مسعود به آنها خیلی لطف کرده که بچه هایشان از عراق درحال جنگ به مکان امنی برده و شاید فردا خودشان هم برای دیدن بچه ها به آن مکان بروند ولی این شگرد رجوی در آن شرایط برای خیلی ها روشن بود اما سرکوب درون تشکیلاتی نمی گذاشت بیان کنند و آن چیزی که نباید می شد، شد. رجوی بعد از آن زوج ها را از هم جدا کردند و بقای یک نسل از نفرات گرفته شد و این نسل کشی تا امروز هم ادامه دارد

blank
blank
blank