درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت دوم
چرا در مهد کودک،اخلاص (یکی ازهمبازیهایم درمهد کودک بود) به من یتیم می گفت؟ مامان ؛ من بی اختیار بدون آنکه معنای حرفش را بدانم دستم را روی او بلند کردم و سرش جیغ کشیدم.معنای حرفش را نمی دانستم اما تعبیری که پشت چهره اش بود مرا آزرد.احساس ترحم نسبت به من مرا سخت می رنجاند احساس می کنم که پیام این نگاهها به من این است که چیزی یا کمبودی دارم.راستی مامان، یتیم یعنی چه؟
درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت اول
دریکی از شبهایی که مادرم درکنارم نبود ومن تنها در گهواره بودم شنیدم کسی آهسته درگوشم گفت، دوستت دارم. صدای غریبی بود.خیلی به دلم نشست. اما بعد از آن دیگر آن صدا را از زبان این فرد نشنیدم و تا سالها دیگر او را ندیدم.کم کم به نشنیدن و ندیدن صاحب آن جمله قشنگ عادت کرده بودم.سن یک سالگی را هم پشت سر گذاشتم. الان درخانه پدری مادرم زندگی می کنیم.
انقلاب مریم نسل کشی بوده است نه انقلاب بارندگی
نفرات زوج در لحظه اول به این کار مثبت نگاه می کردند که سازمان به رهبری مریم و مسعود به آنها خیلی لطف کرده که بچه هایشان از عراق درحال جنگ به مکان امنی برده و شاید فردا خودشان هم برای دیدن بچه ها به آن مکان بروند ولی این شگرد رجوی در آن شرایط برای خیلی ها روشن بود اما سرکوب درون تشکیلاتی نمی گذاشت بیان کنند و آن چیزی که نباید می شد، شد. رجوی بعد از آن زوج ها را از هم جدا کردند و بقای یک نسل از نفرات گرفته شد و این نسل کشی تا امروز هم ادامه دارد
در پادگان اشرف چه گذشت؟ از خودسوزی ندا تا شکنجه یاسر!
نورینک در جستوجوهای بعدیاش در مییابد که هر نوع خودسوزی و خودکشی در ملاعام برای رجویها چیزی است که از سوی اعضای بلندپایه این فرقه توصیه میشود، زیرا روشن است که مجاهدین اینگونه عملیات را امکان مناسبی میدانند تا بر افکار عمومی تاثیر بگذارند. یکی از سخنگویان گروه رجویها به روزنامۀ عربی الشرق الاوسط بدون اندکی شرم گفته است: «خودسوزی در خیابان بسیار موثرتر از پریدن از برج ایفل است.»…
کودک ربایی حرفه قدیمی فرقه رجوی
، اعضای فرقه که قصد خروج از کشور و پیوستن به اردوگاه اشرف در عراق را داشتند در شهرهای مختلف ایران اقدام به ربودن کودکان معصومی می کردند که به زحمت قادر به تکلم بودند. اعضای فرقه از این کودکان به عنوان خانواده خود و محملی برای خروج از مرز استفاده می کردند و بعد از رسیدن به اشرف، کودکان بی پناه را در مهد کودک های اشرف رها می کردند که بعدها سران فرقه هم این قبیل کودکان بی سرپرست را به اتفاق سایر فرزندان اعضا به صورت اجباری به کشورهای اروپایی قاچاق کردند
گدایی ۱۲میلیون مارکی مجاهدین از مردم آلمان
برخی کودکان اعضای سابق مجاهدین که در سال ۱۹۹۱ به دستور مسعود رجوی از پدران و مادران خود جدا شده و به اروپا فرستاده شدند با افشای مناسبات این فرقه اعلام کردند به دستور رجوی از وجود آنها برای گدایی در خیابانهای آلمان استفاده شده است.آنها مجبور بودند در خیابانهای آلمان از مردم این کشور گدایی کنند و در صورتی میتوانستند به محل نگهداری خود بازگردند که رقمی بین ۱۳۰ تا ۲۶۰ مارک از مردم گدایی کرده باشند.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه رجوی – قسمت سی و شش
سازمان که دم از مبارزه برای آزادی میزند خب اگر بحث اعتقاد به آزادی است بحث آزادی بیان و انتخاب پس چرا شما سران سازمان بچه ی کم سن و سالی را که در سازمان بزرگ شده است دست پرورده خودتان است چرا سرش شیره می مالید به او دروغ می گوئید از اروپا به عراق می آورید و راه بازگشت را به روی او می بندید؟ چرا باید این بچه ها مثل فیلم های گانگستری سرتا پا مسلح شوند؟ بچه هایی که آموزش تانک می بینند سوار تانک می شوند مسلسل کلاش به دستشان می دهید چرا باید آقای محدثین با آن جایگاه تشکیلاتی و ادعاهای بزرگی که دارد مثل ادعای آزادی، اخلاق و شعار جامعه بی طبقه توحیدی و دموکراسی، در اروپا به بچه های میلیشیا که در حال تحصیل هستند دروغ بگوید وعده بدهد که شما فقط شش ماه برای دیدار پدر و مادرتان به اشرف و عراق می روید
کودک ربایی برگی دیگر از جنایتهای فاش نشده مجاهدین خلق
شیوه مجاهدین برای خروج نیروهایشان بدور از هرگونه شک مرزبانان این بود که آنها نه بصورت افراد مجرد بلکه بصورت زن و شوهر و با یک بچه مسیر را طی کنند, پیامهای رادیویی و پیک های سازمان در این باره توضیحات لازم را ارائه میدادند،آنها طبق دستور تشکیلاتی ازدواج و باز طبق رهنمود و دستور تشکیلاتی اقدام به دزدیدن کودکان کم سن میکردند که بتوانند بعنوان”محمل” در سفر به مرز از آن کودک استفاده کنند
نامه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه به آقای مارتین کوبلر
فرارسیدن زمان خروج فرقه تروریستی مجاهدین از کمپ اشرف توامان با تلاشهای گسترده رهبران فرقه برای به تعویق انداختن خواستهای است که سالهاست مردم عراق و نهادهای قضایی و اجرایی عراق بر آن مصر بودهاند. همسو با این اقدامات رهبران فرقه در فضایی تبلیغاتی که به منظور مظلومنمایی در عرصه بینالمللی به راه انداختهاند موفق شدند تا چهره ای دیگر از واقعیت ترسیم کنند و در این فضا حمایت چندی از مقامات را هر چند برای مدتی محدود به دست آورند.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و چهار
یاسر در واقع محصول خود سازمان بود شرایطی که سازمان برای افراد بوجود میآورد باعث طغیان آنها میشود. کودکی که در درون تشکیلات سازمان رشد میکند و بزرگ میشود. بعد مادرش طی یک عملیات کشته شد سپس او تحت سرپرستی نامادری و به قول معروف همسر و مادر ایدئولوژیک بزرگ شد در یک مقطعی به خارج منتقل می گردد بعد از سالها دربدری و آوارگی دوباره به اشرف و مناسبات سازمان باز میگردد در نهایت به دشمن سازمان مبدل میشود.
گناهان کبیره در دستگاه رجوی
معمولا کسی که فتوایی میدهد در پایین ترین اشل فرقه ای نیز به آن عمل میکند و به قول خود رجوی حرف با عملکرد بیرونی باید تطابق داشته باشد حال نکته جالب اینجاست که خود رجوی و تشکیلاتش مرتکب این مواردهستند لازم است برای صدق و صحت این مطلب برای هر مورد دلیل بیاوریم…رجوی بارها وبارها نیروهایش را به انتحاری تشویق نموده وصدها مورد عملیات های انتحاری و خودسوزی علیه خلق ودولتمردان در کارنامه ننگین خود دارد.
جنگ خلیج و آواره کردن کودکان معصوم توسط رجوی
کودکان را می دیدم که گریه آنها قطع نمی شد و خودشان را به شیشه های اتوبوس می کوبیدند سران ظالم سازمان در این رابطه بی تفاوت بودند زنهایی که برای بدرقه فرزندانشان به محل آمده بودند فقط اشک می ریختند. صدای یک زنی به گوشم می رسید با صدای بلند می گفت ما بدون کودکانمان در این جا چکار کنیم تنها دل خوشی ما کودکان ما بودند آنها را کجا می برید