در پادگان اشرف چه گذشت؟ از خودسوزی ندا تا شکنجه یاسر!
نورینک در جستوجوهای بعدیاش در مییابد که هر نوع خودسوزی و خودکشی در ملاعام برای رجویها چیزی است که از سوی اعضای بلندپایه این فرقه توصیه میشود، زیرا روشن است که مجاهدین اینگونه عملیات را امکان مناسبی میدانند تا بر افکار عمومی تاثیر بگذارند. یکی از سخنگویان گروه رجویها به روزنامۀ عربی الشرق الاوسط بدون اندکی شرم گفته است: «خودسوزی در خیابان بسیار موثرتر از پریدن از برج ایفل است.»…
کودک ربایی حرفه قدیمی فرقه رجوی
، اعضای فرقه که قصد خروج از کشور و پیوستن به اردوگاه اشرف در عراق را داشتند در شهرهای مختلف ایران اقدام به ربودن کودکان معصومی می کردند که به زحمت قادر به تکلم بودند. اعضای فرقه از این کودکان به عنوان خانواده خود و محملی برای خروج از مرز استفاده می کردند و بعد از رسیدن به اشرف، کودکان بی پناه را در مهد کودک های اشرف رها می کردند که بعدها سران فرقه هم این قبیل کودکان بی سرپرست را به اتفاق سایر فرزندان اعضا به صورت اجباری به کشورهای اروپایی قاچاق کردند
گدایی ۱۲میلیون مارکی مجاهدین از مردم آلمان
برخی کودکان اعضای سابق مجاهدین که در سال ۱۹۹۱ به دستور مسعود رجوی از پدران و مادران خود جدا شده و به اروپا فرستاده شدند با افشای مناسبات این فرقه اعلام کردند به دستور رجوی از وجود آنها برای گدایی در خیابانهای آلمان استفاده شده است.آنها مجبور بودند در خیابانهای آلمان از مردم این کشور گدایی کنند و در صورتی میتوانستند به محل نگهداری خود بازگردند که رقمی بین ۱۳۰ تا ۲۶۰ مارک از مردم گدایی کرده باشند.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه رجوی – قسمت سی و شش
سازمان که دم از مبارزه برای آزادی میزند خب اگر بحث اعتقاد به آزادی است بحث آزادی بیان و انتخاب پس چرا شما سران سازمان بچه ی کم سن و سالی را که در سازمان بزرگ شده است دست پرورده خودتان است چرا سرش شیره می مالید به او دروغ می گوئید از اروپا به عراق می آورید و راه بازگشت را به روی او می بندید؟ چرا باید این بچه ها مثل فیلم های گانگستری سرتا پا مسلح شوند؟ بچه هایی که آموزش تانک می بینند سوار تانک می شوند مسلسل کلاش به دستشان می دهید چرا باید آقای محدثین با آن جایگاه تشکیلاتی و ادعاهای بزرگی که دارد مثل ادعای آزادی، اخلاق و شعار جامعه بی طبقه توحیدی و دموکراسی، در اروپا به بچه های میلیشیا که در حال تحصیل هستند دروغ بگوید وعده بدهد که شما فقط شش ماه برای دیدار پدر و مادرتان به اشرف و عراق می روید
کودک ربایی برگی دیگر از جنایتهای فاش نشده مجاهدین خلق
شیوه مجاهدین برای خروج نیروهایشان بدور از هرگونه شک مرزبانان این بود که آنها نه بصورت افراد مجرد بلکه بصورت زن و شوهر و با یک بچه مسیر را طی کنند, پیامهای رادیویی و پیک های سازمان در این باره توضیحات لازم را ارائه میدادند،آنها طبق دستور تشکیلاتی ازدواج و باز طبق رهنمود و دستور تشکیلاتی اقدام به دزدیدن کودکان کم سن میکردند که بتوانند بعنوان”محمل” در سفر به مرز از آن کودک استفاده کنند
نامه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه به آقای مارتین کوبلر
فرارسیدن زمان خروج فرقه تروریستی مجاهدین از کمپ اشرف توامان با تلاشهای گسترده رهبران فرقه برای به تعویق انداختن خواستهای است که سالهاست مردم عراق و نهادهای قضایی و اجرایی عراق بر آن مصر بودهاند. همسو با این اقدامات رهبران فرقه در فضایی تبلیغاتی که به منظور مظلومنمایی در عرصه بینالمللی به راه انداختهاند موفق شدند تا چهره ای دیگر از واقعیت ترسیم کنند و در این فضا حمایت چندی از مقامات را هر چند برای مدتی محدود به دست آورند.
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و چهار
یاسر در واقع محصول خود سازمان بود شرایطی که سازمان برای افراد بوجود میآورد باعث طغیان آنها میشود. کودکی که در درون تشکیلات سازمان رشد میکند و بزرگ میشود. بعد مادرش طی یک عملیات کشته شد سپس او تحت سرپرستی نامادری و به قول معروف همسر و مادر ایدئولوژیک بزرگ شد در یک مقطعی به خارج منتقل می گردد بعد از سالها دربدری و آوارگی دوباره به اشرف و مناسبات سازمان باز میگردد در نهایت به دشمن سازمان مبدل میشود.
گناهان کبیره در دستگاه رجوی
معمولا کسی که فتوایی میدهد در پایین ترین اشل فرقه ای نیز به آن عمل میکند و به قول خود رجوی حرف با عملکرد بیرونی باید تطابق داشته باشد حال نکته جالب اینجاست که خود رجوی و تشکیلاتش مرتکب این مواردهستند لازم است برای صدق و صحت این مطلب برای هر مورد دلیل بیاوریم…رجوی بارها وبارها نیروهایش را به انتحاری تشویق نموده وصدها مورد عملیات های انتحاری و خودسوزی علیه خلق ودولتمردان در کارنامه ننگین خود دارد.
جنگ خلیج و آواره کردن کودکان معصوم توسط رجوی
کودکان را می دیدم که گریه آنها قطع نمی شد و خودشان را به شیشه های اتوبوس می کوبیدند سران ظالم سازمان در این رابطه بی تفاوت بودند زنهایی که برای بدرقه فرزندانشان به محل آمده بودند فقط اشک می ریختند. صدای یک زنی به گوشم می رسید با صدای بلند می گفت ما بدون کودکانمان در این جا چکار کنیم تنها دل خوشی ما کودکان ما بودند آنها را کجا می برید
چرا مرا از پدر و مادرم جدا کردند؟ – قسمت دوم
بعد از اینکه هیجده ساله شدم توانستیم پاسپورت هلندی بگیریم. آنروز هرگز یادم نمی رود. کیک خوشمزه ای را بین همه تقسیم کردیم ولی من در نهانم غم می جوشید و درونم را آتشم می زد. این اندوه و فشار هر سال بیشتر شد به همون نسبت که بیشتر به عمق قضایا می اندیشیدیم بیشتر در خودم فرو می رفتم و برایم سئوال ایجاد می شد که چرا آنها (پدر و مادرم) جدائی از من را پذیرفتند و چنین تصمیمی گرفتند
چرا مرا از پدر و مادرم جدا کردند؟
بدین گونه اتفاق افتاد که در یک شب نا آرام در زمان جنگ خلیج که انفجار گلوله ها همه جا را پر کرده بود من و خواهر و برادرم به همراه صدها تن از بچه های اعضاء مجاهدین با اتوبوس اشرف را ترک کردیم. در آن زمان من هنوز 9 سال داشتم مجاهدین به ما گفتند که در عراق امنیت وجود ندارد زمانی که شرایط بهتر شود ما دوباره برمی گردیم. پدر و مادرم بسیار مضطرب بودند ولی سعی می کردند که خود را آرام نشان دهند.
گروه مجاهدین بمبگذاری را به کودکان عراقی آموزش میدهد
منابع سیاسی آگاه در استان”دیالی” اعلام کردند: اردوگاه اشرف که پناهگاه گروه مجاهدین در عراق است و با رژیم دیکتاتوری صدام در ارتباط بوده، کودکان این استان را برای کاشت مین و جاسازی بمبهای دستساز آموزش میدهد. بنابراین گزارش، قرار است منابع مذکور یک دادخواست قضایی علیه رحمانی تنظیم کنند و به سازمانهای بینالمللی ناظر بر حقوق کودک ارائه کنند.