اعتراض نه به حق پناهندگی، که اسیر شدن دردست رجوی است!
اگر این فریب خوردگان رجوی ازآگاهی زیر متوسطی هم برخوردار بودند، بدون برخورداری ازحق انتخاب شدن وانتخاب کردن، زمام امور- زندگی و…- را باین سادگی دردست بوالهوسی مانند مسعود رجوی قرار نمیدادند که علاوه برجان ومال وناموس شان، دوگرم غشای مغزی شان را هم به رجوی بدهکار باشند.
رجوی بعنوان ناقض خشن حقوق بشر، حق دخالت دراین عرصه را ندارد!
باردیگر بدون اینکه حمایتی ازعملکرد حقوق بشری جمهوری اسلامی درکار باشد، ازشما می پرسم که آیا این مخاطبان شما سئوال نکردند که وضعیت حقوق بشری تشکیلات رجوی چگونه است؟! اگر نپرسیدند و بطور فله ای اقدام به صدور این احکام کردند که کارشان از ارزش لازم برخوردار نبوده است! حال آنکه ما میدانیم که آنها از اوضاع شما بخوبی باخبرند واگر نیت خیری داشتند، بشما میگفتند بروید وضع خود را اصلاح کنید وآنگاه مدعی حمایت ازحقوق دیگران باشید!!
مجاهدین از خیانت تا جنایت
مسعود رجوی حتی از خیانت به اعتماد بی دریغ اعضای فرقه خود، که بدترین نوع خیانت است، نیز دریغ نورزید و از انجام هیچ جنایتی علیه آنان خودداری نکرد و آنان را در قبال امتیازاتی که به دست آورد به صدام و دیگران فروخت که تعداد کثیر جداشدگان از این سازمان بسیاری از این خیانت ها و جنایت ها را افشا کرده اند.
عیادت انجمن نجات کردستان از آقای توفیق سلیمانی در بیمارستان
بعدازظهر روز یک شنبه مورخه 29/1/95 اعضای انجمن نجات سنندج از آقای توفیق سلیمانی عیادت کردند و برای سلامتی ایشان دعا نمودند. آقای سلیمانی به دلیل سالها اسارت در سازمان مجاهدین و عدم رسیدگی و درمان پزشکی سالیان سال از داشتن سنگ کلیه رنج می برد.
دیدار اعضای انجمن خوزستان با آقای غلامرضا راکی درشهرستان مسجد سلیمان
وی اظهارداشت همانطورکه خبردارید مادرم علیرغم اینکه بیمار بود دراسفندماه گذشته به همراه دیگرخانواده ها برای حضوردراطراف لیبرتی به عراق رفت که متاسفانه خودم بدلیل مشکلات کاری نتونستم با مادرم بروم. اما مادرم وقتی برگشت خیلی افسرده شده بود ومرتب گریه می کرد ومی گفت خدا رجوی را لعنت کند که نگذاشت فرزندم را ببینم
نامه ی جانسوز یک مادر تبریزی برای فرزند اسیرش در آلبانی
من هرگز درک نمیکنم که کدام ایده، آرمان وطرز تفکر اجازه میدهد که کسی حتی یک تماس تلفنی با خانواده اش برقرار نسازد ویا نتواند نامه ای بنویسد. شرایط تو درتاریخ بشریت، اگر بی نظیر نباشد، کم نظیر است. آیا یک تماس و برقراری یک ارتباط عاطفی، آسمان ها را به زمین میرساند که تو ازآن منع شده ای؟
رجوی در باتلاق طرح تفکیک فرقه ای
آیا انسانهایی با میانگین سنی بالای 50 سال را که در تمام 30 سال گذشته تحت فشارهای خرد کننده جریانی مغزشویی فرقه ای رجوی بوده اند، و بیماریهای متعددی را تجربه می کنند را می توان به عنوان نیروی در سایه در نظر گرفت؟ بنابراین فرقه تروریستی رجوی که با طرح مناسبات فرقه ای خود انسانها را به ماشین تبدیل کرده است، با چه معیاری نظر پراکنی می کند؟
خانم مریم قجر و رهائی در فرهنگ وی
از نظر مریم قجر و مسعود خان بزرگ رهائی و آزادی از دید جنسیتی یعنی اینکه هر کس چقدر در منجلاب فرقه فرو رفته و سرسپرده تر می باشد و بیشتر از مریم و مسعود تعریف و تمجید می کند.آیا این همان رهائی است که می گوئید؟ بلکه ذوب شدن افراد و رهائی آنها را در انتخاب اعتقادات خود به شما می دانید.در عالم واقع با خرافات و تلقین طوری وانمود می کنید شما افراد معمولی نیستید و ادامه زندگی دیگر خارج از مناسبات برایتان مشکل است. اگر شما اینقدر با اطمینان صحبت می کنید از این زنان ومردان رها شده پس چرا اجازه دیدار با خانواده هایشان را نمی دهید و یا در مناسبات انقدر ضابطه برای رابطه ها تعیین نمیکردید
مجاهدین، شادی روباه و دمش؟!!
گروه تروریستی رجوی که براساس هزاران برگ سند و پرونده ی متقن بزرگترین ناقض حقوق بشراست به منبع مورد استناد گزارش های احمد شهید تبدیل شده است! وجای تعجب نیست که ابقای احمد شهید موجب شادی وهیجان فوق العاده سران این گروه تروریستی شده است که این روزها سرازپا نمی شناسند! بنابراین می توان گفت که احمد شهید با هیچ اصل ومنطقی شایستگی احراز سمت گزارشگرویژه سازمان ملل درامورایران را ندارد وارتباط تنگاتنگ وی با گروه تروریستی رجوی مصداق همان ضرب المثل روباه ودمش معروف است! امید است که سازمان ملل به این مهم توجه کرده ودرراستای بازگرداندن اعتبار به جایگاه خود چهره کاملا بی طرف وغیروابسته ایی را جایگزین احمد شهید کند
دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده حشمت الله کاربخش از اسیران دربند فرقه رجوی
آقای کاربخش به شرح مختصری ازسفری که به همراه دیگر خانواده های اسیران به عراق برای حضور دراطراف کمپ لیبرتی دراسفندماه گذشته داشت پرداخت و گفت: ما بیش از 120 خانواده بودیم که دراطراف لیبرتی برای گرفتن اجازه ملاقات با عزیزان اسیرمان به مدت چند روزمتوالی جمع شده بودیم.اما واقعا دریغ از وجود یک ذره انسانیت دررهبران وفرماندهان مجاهدین که به هرنحوی سنگ اندازی کردند تا ما نتوانیم عزیزانمان را ببینیم،آنها حتی به افراد نگهبان ونفراتی را که جلوی ما خانواده ها آوردند دستورداده بودند تا صورت هایشان را بپوشانند!
۳۰ فروردین ۱۳۵۱، یادآور چهل و چهارمین سال خیانت مسعود رجوی به بنیاگذاران سازمان
باری بهر جهت بعد از گذشت چهل و چهار سال ما اکنون شاهد هزار و یک خیانت دیگر وی هستیم،اما اینبار نه تنها در حق نفرات ویارانش،که در حق مردم وکشورش.اکنون اوج و وسعت خیانتهای رجوی و باند فاسدش چنان بر هموطنان آشکار و مسجل شده است که خیانت او به بنیانگذاران سازمان را کاملأ تحت الشعاع خود قرار داده است.اما سرنوشت امروزی او و ترس و وحشتی که از مرگ دارد حداقل چهارده سال است که اینبار بطور شبانه روزی گریبانش را گرفته و رهایش نمیکند،مرگی که یک روزبرای همیشه با خفت تمام گریبان او را خواهد گرفت.
دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با آقای جلال جلالی در شهرستان مسجد سلیمان
رهبران این گروهها وبخصوص رجوی بعنوان رهبرسازمان مجاهدین امثال برادر مرا اول با شعارهای دروغین فریب وجذب خودشان کردند وبعد هم بیهوده آنها را به کشتن دادند. اما درمورد خودم باید بگویم که متاسفانه من هم بدلیل جوی که رجوی ازسال 60 به بعد در کشور ایجاد کرده بود تصمیم گرفتم ازایران خارج شوم این بود که درسال 64 و بدون حتی هیچگونه محدویتی با پرواز مستقیم به کشور آلمان رفته و همانجا ساکن شدم.بعد ازرفتن به آلمان سعی کردم بدور ازمسائل سیاسی برای رسیدن به یک زندگی خوب و راحت تلاش کنم که واقعا سختی های زیادی هم برای بدست آوردن آن کشیدم.