سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
بصیرت بازیافته – قسمت هشتم 19 اسفند 1393

بصیرت بازیافته – قسمت هشتم

واقعا من ازسرساده لوحی واعتماد مطلقی که دردستگاه مغزشویی به سازمان داشتم بی آنکه کمترین شکی به وعده های دروغین مهوش سپهری داشته باشم قبول کردم وترتیب اعزام من به اتفاق گروهی دیگربه عراق ریخته شد وازآلمان عازم خاک اردن شدیم تا ازآنجا با خودرو به عراق بازگردانده شویم. به مجرد ورود به پایگاهی دراردن که مسولیت آن با حوری سیدی بود دستورداده شد که کت وشلواروپیراهن شخصی را تحویل انبارداده ویکدست لباس فرم برای داخل پایگاه ویک دست لباس عربی (برای عادی سازی درمسیراردن به عراق) برای اعزام به عراق تحویل بگیریم وبدین صورت درهمین نقطه فهمیدیم که جملگی کلک خوردیم ومجددا بی آنکه بخواهیم توسط رجوی به عراق دپورت شدیم.

بصیرت بازیافته – قسمت هفتم 13 اسفند 1393

بصیرت بازیافته – قسمت هفتم

همچنانکه فوقا اشاره کردم بعد از تجاوز رژیم صدام به خاک کویت ومتعاقب آن، حملات بسیارشدید قوای آمریکایی با همیاری 32 کشورجهان ازجمله کشورانگلیس علیه عراق که فقط مردم محروم و بیدفاع عراق قربانیان آن بودند،‌ ارتش شکننده صدام بتدریج متلاشی شد و صدام با توان نظامی ضعیف، عملا نمی توانست پاسخگوی تهاجمات هوایی آمریکا وچه بسا تهاجمات احتمالی زمینی برآید. لذا با توسل به سازمان مجاهدین، نیروهای خودرا ازمناطق شمالی کشوربه مناطق جنوبی گسیل داشت وبدین طریق ارتش آزادیبخش! رجوی، جایگزین ارتش صدام درمناطق شمالی عراق بمنظورسرکوب نیروهای بومی وخصوصا گروهای کردی شد و عملا درآن برهه، کمک قابل توجهی به بقای صدام داشت که امروزبایستی پاسخگوی آن جنایات باشد.

بصیرت بازیافته – قسمت ششم 07 اسفند 1393

بصیرت بازیافته – قسمت ششم

ما جملگی براساس یک سناریوی ساخته وپرداخته شده سازمان که برایمان دیکته میکردند، تلاش کردیم که با بیان خاطرات ازصحنه های دروغین اثبات کنیم که شاهد حضورفعالانه علی زرکش که النهایه منجربه شهادت دررکاب رجوی! شده است را بوده ایم وبدینوسیله اعلام شودکه برخلاف ادعاهای مغرضین، علی زرکش نه تنها بتوسط خودسازمان کشته نشده، بلکه درصفوف سازمان شهید هم شده است.

بصیرت بازیافته – قسمت چهارم 19 بهمن 1393

بصیرت بازیافته – قسمت چهارم

عملیات بی حاصل گردانی وحتی قرارگاهی رجوی را برآن داشت که درسطحی بالاتر و گسترده تر بخواهد در هماهنگی با صدام ماکزیمم فشاررا برنیروها ومرزبانان غیورایران بیاورد وبه زعم خودش راه را برای یک عملیات سرنگونی! بازکند. لذا درملاقات با صدام وافسران مخابرات واستخبارات وبا دریافت انبوه تسهیلات جنگی درصدد برآمد که دست به عملیات گسترده مشترک با استفاده ازتمام پتانسیل قرارگاههای موجود درجبهه های مختلف درکنارارتش صدام بزند که دراین راستا تمام نیروهای خود را درقرارگاه اشرف متمرکزکرد و راسا با تشکیل جلسه دربزرگترین سالن اجتماعات اشرف (چند دوبلکس پیوسته) خبرعملیات موسوم به آفتاب را به نیروهای خودش داد.

بصیرت بازیافته – قسمت سوم 11 بهمن 1393

بصیرت بازیافته – قسمت سوم

مطابق طرح, عملیات با عبورازراههای سخت وصعب وصخره ای واستقراردرنزدیکی پایگاه درحالیکه نیروهای ایرانی مطلقا احتمال حمله مجدد را نمی دادند,غافلگیرانه شروع شد وپس ازآتش اولیه دسته نفوذ توانست خودرا به داخل سنگرهای سربازان رسانده وبا به شهادت رساندن شماری ازآنان , 11 نفررا به اسارت خود درآورند و النهایه تحت پوشش آتش توپخانه عراقی سریعا اقدام به ترک منطقه وعقب نشینی وبازگشت به حجاب بنمایند. خودم با گروه تحت مسولیتم درحدفاصل حجاب ونقطه عملیات بعنوان گروه حفاظت منطقه استقرارداشتم وطبق طرح می بایست تا پایان عقب نشینی نیروها ورسیدن به نقطه الحاق درموضع خود درانتظار می ماندیم. دراین وانفسا که نیروها خام خیالانه وسرمست ازپیروزی درخط الراس به عقب نشینی مشغول بودند با شلیک اولین گلوله تانک ازپایگاه سورین متلاشی شده ودرجا پنج نفرکشته و دومجروح دادند که حالشان بسیاروخیم بود.

بصیرت بازیافته – قسمت اول 01 بهمن 1393

بصیرت بازیافته – قسمت اول

به موجب افزایش فعالیتم درصفوف سازمان طبعا مثل قبل نمی توانستم به درس وتحصیل بپردازم طوریکه سطح نمراتم به نسبت قبل افت قابل توجهی داشت وازاین حیث ازجانب خانواده ام مستمرا تحت فشاربودم که ارتباطم با سازمان را قطع کرده وبا موفقیت درتحصیلاتم درفکرآینده ام باشم ولیکن بتدریج دراثرمغزشویی بیش ازپیش شیفته سازمان شده بودم وحاضربودم شبانه روزدرخیابانها مشغول فروش نشریه ودیگرفعالیتهای تبلیغی آشوب طلبانه باشم وبیمی نداشتم که ازدرس وتحصیل عقب بیفتم ومتحمل هرعواقبی بشوم.

blank
blank
blank