صحبت های خواهری دردمند در دفتر انجمن نجات
موضوع بیماری خود را بهش توضیح دادم ولی با کمال تعجب دیدم که این بیماری صعب العلاجی که بدان دچار شدم برایش اهمیتی ندارد و آنقدر بی تفاوت و عادی می گفت کی اینطوری شدی و فکر می کرد من دارم برایش فیلم بازی می کنم. از عکس العمل سرد برادرم فهمیدم رجوی طی این سالیان با آنها به گونه ای برخورد کرده که مساله خانواده و وابستگان برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
اعمال فشار سرکردگان مجاهدین برای جلوگیری از تماس اعضا با کمیساریای عالی پناهندگان
برخی مسوولان و سرکردگان گروه مجاهدین که در آلبانی به سر میبرند با اعمال فشارهای روحی و تهدید اعضای گروه و خانوادههای آنها سعی دارند تا مانع از جدایی این افراد از گروه شوند که از جمله این سرکردگان میتوان به اسماعیل مرتضایی معروف به جواد خرسان و فرزانه میدانشاهی اشاره کرد.
خانواده طاهرلو: لعنت بر رجوی که جان برادرم را قربانی مطامع خود کرد
علیرضا طاهرلو که در داخل یک خودرو در کنار فرمانده اش کیانوش صلاح پور نشسته بود به صحنه آمد. خودرو ایستاد و علیرضا که در تمام مسیر به حرفهای فرمانده اش گوش میداد از خودرو پیاده شد و خود را در مقابل نیروهای عراقی به آتش کشید و در گذشت. مشخص شد که او را از قبل به لحاظ ذهنی نسبت به این کار کاملا آماده کرده بودند
اعتصاب غذای اجباری، ترفندی نو برای حفظ تشکیلات رجوی
هواداران سازمان که در امریکا و اروپا هم اکنون تبلیغات می کنند و شعار آزادی گروگانها (۷ نفر) را سر می دهند، آیا ۳۰۰۰ نفر ساکنین کمپ لیبرتی که گروگان تشکیلات رجوی هستند را نادیده می گیرند آیا نباید آنها نیز آزاد شوند؟ چند نفر باید قربانی شوند تا رهبری مجاهدین راضی شود و اجازه خروج نفرات را از کمپ لیبرتی به خارج از عراق بدهد؟ آیا ۳۰۰۰ نفر اعضای سازمان در کمپ انسان نیستند و گروگان به شمار نمی روند؟
حمید شاکری قربانی جدید رجوی ها
سران فرقه حتی دجالیت را به نقطه ای رسانده که به وی اجازه تماس با خانواده اش را ندادند ولی بعد از مرگ وی در همان بیمارستان مسئول سازمان با خانواده وی تماس گرفته و در اوج وقاحت خبر مرگش را می دهد.!! در اطلاعیه سازمان تماما باز هم مقصر دولت عراق بوده و به نقل از حمید عنوان می کند که به کمیساریای پناهندگی هم نامه نوشته بود اگرچه این گونه نامه نگاری حتی در مورد افراد مریض دیگر هم وجود داشته و این حقه بازی رجوی ها چیز جدیدی نیست و سالیان است که مورد استفاده قرار می گیرد.
از شر رجوی این شیطان بزرگ به چه کسی و کجا پناه ببریم
خانواده های زحمتکش و شالیکار گیلک که بعضا به خاطر مشارکت در اجتماع حاضراز کارکشاورزی خود زده بودند ؛ به تماشای تصاویری ازعزیزانشان درزندان لیبرتی ودرحین اعتصاب غذای اجباری نشستند وبا دیدن چهره های گرسنه و تشنه و درهم شکسته و البته پیر و سالمند عزیزان خود بشدت متاثرشدند وضمن لعن ونفرین بر رجوی بعنوان مسبب به وجود آورنده چنین صحنه های ضدانسانی از خدا خواستند که به فرزندانشان کمک کند تا بتوانند از جهنم رجوی رهایی یافته و به آغوش خانواده هایشان بازگردند.
واقعیت پشت پرده اعتصاب در لیبرتی
یکی از نکات جالب اعتصاب این بود که اعتصابیون چون از مقرهای مختلف در آنجا جمع شده بودند. در ایام هفته چندبار به بهانه استحمام، نشست های تشکیلاتی و… محل اعتصاب را ترک می کردند و به مقر های خودشان می رفتند!!اگر فقط شکل اعتصاب را در تلویزیون یا دیگر رسانه ها ببینیم، این اعتصاب هم مثل بقیه اعتصاب هاست و ظاهرا همه چیز هم درست است، اما اگر از نزدیک و از درون به آن بنگریم، خالی از محتواست.
مریم قجر و حسرت بدلی وی برای ریاست جمهوری
امسال اشرف را از دست دادیم و اکنون ما ماندیم این جشن که چگونه برگزار کنیم قبلا استخری بوده و بازیهای الکی و کشکی که در اشرف برگزار می کردیم و سرمان گرم بود و چند فیلم باد کرده و سانسور شده می دیدیم ولی امسال چکار کنیم این بار خودمان هنرپیشه شده و ادای آدمهای اعتصابی را در می آوریم و این گونه از زیر کار در می رویم که این هم در راستای بردن مریم خانم می باشد اگر چه به کجا خودمان هم ماندیم که وی کجا می خواهد برود.
گزارشی از وضعیت اعضاء سازمان مجاهدین در کمپ تیرانا در البانی
تشکیلات سازمان مجاهدین در البانی با این توجیح که اینجا عراق نیست و اروپا هست، روزانه با صحنه های زنان روبرو می شوید باید نشست غسل هفتگی روزانه اجرا کنید. به اجبار نشست های غسل هفتگی که در تشکیلات هفته ای یک بار است در البانی روزانه شده و این برای کنترل کردن مهار تشکیلاتشان است که بتوانند نفرات نگه دارند و نگذارند که تشکیلاتشان از هم بگسلد.
اعتصاب غذای لیبرتی، فرایندی کورکورانه
این رسم و رسوم رجوی است. سالیان است که انسانها را از خود بیخود کرده، تحت شدیدترین شیوه های مغزشویی تشکیلاتی قرار داده، و آنان را به ماشین هایی کوکی تبدیل کرده است. که فکر نمی کنند و فقط عمل می کنند. البته در اعماق درون ذهنشان می فهمند، هجو و تهی گشته اند، ولی قدرت ابراز وجود را ندارند. رجوی قدرت ابراز وجود را در آنها کشته است.
پاسخ آقای عباس اسدی به تماس برادر اسیرش در فرقه رجوی
برادرجان آیا این است جواب آن از خدا بی خبران به این همه سال نگرانی خانواده تو، واقعا گناه ما چیست،که بعد ازسالها بی خبری و چشم انتظاری برای حتی یک دقیقه تماس، حالا به شما اجازه دادند تماس بگیری و کشته شدن برادرمان را تبریک بگویی؟!! واقعا لعنت بر رجوی، این چه مرامی است که او دارد!! برادرجان گفتی که درحسینیه برایش مراسم بگیریم اگرکشته شدن ابراهیم تبریک دارد پس گرفتن مراسم برای چیست؟!!
تاکتیک های فریب فرقه ای مجاهدین
در سرفصل مرصاد و عملیات شکست خورده و بچگانه دروغ جاویدان رجوی بحث تجاوز به یک زن را در گردنه مرصاد علم کرد تا اولأ فشار طلب کاری نیروها را در خصوص تصمیم و استراتژی نابخردانه رهبری فرقه را کنترل نماید. دومأ با مرزبندی و خط قرمز سازی در ذهن و ضمیر مریدان چشم و گوش بسته خود آنها را برای تاکتیک های فریب کارانه بعدی اش به روز نماید.