مظلومیت زن در فرقه رجوی
در دستگاه رجوی ظلم کردن به زن یکی از انگیزه های سنتی اوست. فی المثل! در تمدن مصر قدیم دختران چشم درشت را هدیه می دادند بایستی می پذیرفتند زنان حق دفاع از خود را نداشتند. در فرقه رجوی همان سنت تا قبل از انقلاب ایدئولوژیک حاکم بود. از ما بین زنها دختران 17 الی 18 ساله انتخاب می شدند و به اجبار به مردان سن بالا 45 الی 50 سال هدیه داده می شدند
میزگرد نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت چهل و یک
در سالن ستاد نشستی گذاشتند بعد خواهر زهره پای نشست آمد او مسئول نشست بود نفرات لایه ی ما در آن نشست حاضر بودند. یکی از بچه ها به عنوان طرح تناقض بلند شد و گفت: خواهر مریم اگر با شهردار اووِر دست می دهد پس اینجا (اشرف) هم بگذارید ما با خواهرانمان دست بدهیم. سکوت بر سالن حاکم شد اما زهره چیزی نگفت.
فرقه اشرف را تعریف کنید
از سال 1382 به این طرف که قوای متحدین به عراق حمله کرده و صدام حسین را سرنگون کردند، مسعود رجوی قلعه الموت و جانش را در خطر دید، به یکباره از دیده ها ناپدید شد. او قبل تر زن سومش را که مریم قجر عضدانلو نام داشت به فرانسه فرستاد، تا او تحت پوشش رهبری تشکیلات سیاسی در اروپا، نقش قلاب نجات را برای همسرش بازی کند. ولی خود همچنان تشکیلات عراق را در گروگان باقی داشت و همچنان به اعضاء اجازه خروج از قرارگاه اشرف و از خاک عراق را نداد.
مسعود رجوی زندگی را برای خود اما مرگ را برای دیگران می خواهد
باید بیوگرافی کاملی را برای زندگی رجوی تهیه کرد! خودش که همیشه به صورتی اغراق امیز از خود یک قهرمان را می سازد اما شما و ما خوب میدانیم که این رهبری! خود شیفته زندگی برای خودش را بسیار دوست دارد. او سعی کرده تا در طول عمرش سه زن بگیرد و تمامی سعیش بر این بوده که زنده بماند حتی در زمان شاه نیز سعی کرد تا با لو دادن رفقایش از دام مرگ رهایی پیدا کند و عفو بگیرد و بعد ها هم به فرانسه فرار کند و بعد از ترس پلیس بین الملل برای نگهداری از انقلاب نوین به عراق پناه ببرد و در زیر بمبارانهای آنجا نیز توانست بگریزد
مریم قجر و شوی مسخره دیگری در پاریس
مریم رجوی در یک کنفرانس باصطلاح بین المللی شرکت نموده و سخنرانی کرد. او که بعد از گذشت 12 ماه از مصاحبه با خبرگزاری فرانسه و در حالی که نه تنها دولت های خارجی بی طرف نبوده بلکه همچون سه دهه گذشته به شدت علیه ایران دست به اقدام عملی نیز زدهاند با وقاحت تمام عده ای بیکارِ از سیاست خارج شده که برخی هایشان از قضا از حامیان پرو پا قرص اسرائیل هم هستند را گیر آورده و با مدد جنگ طلبانی همچون جان بولتن و یارانش می خواهد به هر قیمت بگوید که حرف مرد و زنِ دجال یکی است و این حکومت همانطور که آنها از سی سال قبل هم گفته اند در مرحله سرنگونی است!!!
مجاهدین و رهبری فرقه ای
بالا دستها در فرقه رجوی خصوصا مریم و مسعود رجوی صف خود را همواره از پائین دستها جدا می بینند و از امتیازات خاص برخوردارند واین برآمده از ایدئولوژی فرقه گرایانه بوده و تراوش می کند. باید از رجوی پرسید تو محق هستی با فرزندت مصطفی وهمسر جادوگرت مریم با دخترش اشرف درکنارهم باشی اما اعضای دربند تشکیلات مخوف تو اجازه ندارند درپی سالیان بی خبری از اقوام خود ولو یک تماس کوتاه تلفنی داشته باشند تا خانواده هایشان را از نگرانی در بیاورند!
اقامت مجاهدین در عراق برای پایه گذاری فرقه گری
در ایدئولوژی فرقه گری سازمان مجاهدین قبل از هر چیز رهبر مقدم تر است , در آن ایدئولوژی گام اول رهبر , گام دوم غرق شدن در وجود رهبر , گام سوم فدا شدن برای رهبر. این تنها در فرقه سازمان مجاهدین نیست بلکه مناسبات فرقه گری در کل دنیا روی این سه گام حرکت می کند ممکن است یکی سوم را اول حساب کند.
روند پیچیده ی بهره گیری از عنصر تشکیلاتی در فرقه رجوی
بکارگیری شیوه ی ماکیاولی برای کسب قدرت، مرام و باورمندی رهبران مجاهدین است. این امر مشهود برای اندیشمندان و پژوهشگران به روشنی به اثبات رسیده است که انسان و” حقوق ذاتی و طبیعی اش” در اندامواره ی فکری و ایدئولوِژیک مجاهدین ارزش و اصالت خود را از دست می دهد و “واقعیت ذاتی و ماهوی فرد تشکیلاتی” در قبال شیئیت و سودمندی صرف در راستای اهداف و امیال رهبر عقیدتی مجاهدین از یاد رفته است. فرد تشکیلاتی مبدل به عنصر بی مقدار و بی اراده شده و در واقع او را به بردگی نوین سوق میدهند.
پایان تاریخ مصرف وشروع باج گیری مجاهدین
درون فرقه تا چه حدی برای نفرات سخت بود که برای سرگرم کردن, کارهای یدی ایجاد می کردند تا نفرات از فشار کار خسته و مغزشان کار نکند و فکرش فقط برای استراحت باشد که کی برای استراحت به آسایشگاه برود و نام این عمل شکوفائی انقلاب بود که این داستان باعث شد نفرات فساد اخلاقی مسعود را بدانند و امروز تازه آن صحبت ها که آن زمان محفل ما بود که ما قربانی فساد اخلاقی هستیم بیرون درز میکنند آن روز فقط اندک نفراتی صحبت می کردند و نام این هم محفل بود ولی امروز چه؟
هذیانهای اخیر مزدور رجوی بی جهت نیست
پس بی دلیل نیست که رجوی در روز روشن به هذیان گویی، فحاشی و خط و نشان کشیدن افتاده است. یک روز خانواده ها را سگ و زنجیری و اطلاعاتی می نامد و روز دیگر به عجز و لابه افتاده و بفرمایید تو ملاقات کنید سر می دهد. یک روز کتاب تهدید آمیز چاپ میکند و روز دیگر برای اشرفی ها نوار دلداری پر میکند.یک روز نفس کش می طلبد و روز دیگر بزرگی کرده و از سر کرم می بخشاید.اما رجوی فراموش کرده است که با این حرف ها برای خانم و بچه ها نمی شود تنبانی دوخت!
رهبر خودکامه و خودشیفته ی مجاهدین – قسمت اول
می توان اذعان نمود که افراد خودکامه همانند مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین از بیماری اختلال شخصیتی خودشیفتگی رنج میبرند. به احتمال زیاد و با توجه به قرائن و شواهد و مستنداتی که کادرها و اعضای مجاهدین در سطوح متفاوت تشکیلاتی درباره ی خصوصیات و ویژگی های مسعود رجوی طرح می کنند ایشان از همان ابتدای پیوستن به مجاهدین خلق در دهه چهل شمسی از بیماری خودشیفتگی رنج میبرده است.
نقدی بر کتاب” خانواده مجاهدین یا مزدوران ارتجاع” – قسمت دوم
سخنانی که رجوی در این بخش از کتاب بکار برده برای شناخت این فرقه و نحوه برخورد شدید و خشن با مخالفین بسیار پر اهمیت می باشد و شایسته تحلیل و بررسی جداگانه از ماهیت این فرقه می باشد. در سراسر کتاب هیچگونه اثری از پاسخگوئی به هزاران سئوالی که خانواده های محروم بر اساس اولیه ترین نیازهای انسانی کرده اند داده نشده است. تمامی کتاب مملو از شعارها و مثالهائی است که باید قید خانواده در صورتی که در خدمت منافع سازمانی قرار نگیرد زده شود.