ملاقات خانواده کعبی با معاون کنسول گری عراق در اهواز
دراین ملاقات خانم کعبی ضمن تشریح چگونگی اسارت خلیل کعبی درجریان جنگ ایران وعراق، گفت: همسرم بعد ازاسارت توسط سربازان عراقی و تحمل 10 سال اسارت در اردوگاههای عراق دریک هماهنگی بین دولت صدام حسین و رجوی به این فرقه در قبال جاسوسی و وطن فروشی و شرکت در سرکوب مردم عراق فروخته شد.
اجازه نخواهم داد رجوی خائن با زندگی فرزند دلبندم قمار کند
وکماکان برای خسرو پیام فرستادم وبا آنان درد دل کردم طوریکه موفق شدم آنان را به سکوت وادار کنم و دیگر به سمت مادران پیرخود سنگ پرتاب نکنند. توهین و تهمت نزنند و درعوض انگیزه بگیرند و فرار را برقرار در زندان رجوی ترجیح بدهند. درچند نوبت که به عراق رفتم وآنجا متحصن شدم شاهد فرار بعضا ازهمین عزیزان از زندان رجوی بودم که به ما پیوستند و وقتی به دور از کنترل رجوی با آنان صحبت کردم فقط گریه میکردند وشرمنده بودند وبا سرافکندگی می گفتند ازخیلی از حقایق بی خبر بودیم وغافل.
درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت سوم
خیلی برایم مشکل بود که از موضوع سردر بیاورم. اما اصل خبر را شنیده بودم و آنهم این بود که فردی به نام یوسف ازعراق با پدرم تماس گرفته و حتی با مادرم هم صحبت کرده است.!!! میخواستم ببینم این یوسف کیست؟ و از پدر و مادرم چه میخواهد؟ اصلا عراق کجاست که اواز آنجا تماس میگیرد؟
یادداشتهایی از دوران اسارتم در اسارتگاه اشرف – قسمت چهارم
روزها و ماههای سخت تری را از بابت دوری از خانواده پشت سر گذاشتم. تا اینکه به طور اتفاقی!!! توانستم بستگانم را در مزار سازمان ببینم بی اختیار وبدون اطلاع مسئولم به طرف آنان دویدم و با آنها دیده بوسی کردم وکلی حال و احوال دوستان وآشنایان و خصوصا زن وهمسرم را ازآنها گرفتم. میدانستم اگر مسئولین متوجه شوند که من تنها وبدون حضور مسئول درحال دیدار هستم به من اجازه نمی دهند که درباره خانواده ام سئوال کنم.
متاثر از خواندن نامه ای به رضا سلامی اسیر فرقه رجوی
محمد سلامی که برای برادرت نامه نوشتی و خواستی که بدانی رضا وهمسرش درچه وضعیتی هستند.اگرنوشته ام را خواندی ببخشید که موجب ناراحتی و نگرانی شما شدم ولیکن توصیه میکنم ارتباط خود با انجمن نجات را فعالترکنید و درخواست اعزام به عراق بدهید تا شاید که بتوانید درملاقات با رضا وهمسرش موجب رهایی اش ازچنگال رجوی وبازگشتش به دنیای آزاد و دیدارشان با فرزندانش و سایراعضای خانواده اش بشوید
نفرین ابدی بر رجوی که به بردیای نازنینم و خانواده مان جفا کرد
جالب است که امروزخبردارشدم که مریم رجوی عیاش وخوش گذران پیام داده که لیبرتی را آب گرفته ومیخواهیم دوباره به اشرف برگردیم واینطوری میخواهد جلوی خروج اعضای ناراضی مثل بردیای مرا به دنیای آزاد بگیرد وکماکان دراسارتشان نگهدارد. دراین لاطائلاتی که بافته اسمی هم ازبردیا برده که دراثرفشارجابجایی دچار ایست قلبی شده و هنوز جنازه اش درسردخانه عراق هست و دولت عراق به ما تحویل نداده که مراسم تدفینش را بجا بیاوریم!!!
تأملی کوتاه بر ویژگی های فرقه مجاهدین
تمامی اعضای متأهل فرقه باید همسران خویش را طلاق دهند.وحتی اعضای مجرد هم باید سوگند طلاق دائمی یاد کنند و فکر ازدواج و تشکیل خانواده را از سر خود دور کرده و تمامی زندگی و همه توانایی های خویش را صرف پیشبرد خط و خطوط فرقه کنند.تنها کسی که در فرقه رجوی حق ازدواج دارد شخص مسعود رجوی است که مریم عضدانلو را به همسری برگزیده است. مسعود رجوی دارای یک حرامسرای شخصی مثل حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار و یا معمر قذافی میباشد.
درد دل دختری که سالها پدرش را ندیده بود – قسمت دوم
چرا در مهد کودک،اخلاص (یکی ازهمبازیهایم درمهد کودک بود) به من یتیم می گفت؟ مامان ؛ من بی اختیار بدون آنکه معنای حرفش را بدانم دستم را روی او بلند کردم و سرش جیغ کشیدم.معنای حرفش را نمی دانستم اما تعبیری که پشت چهره اش بود مرا آزرد.احساس ترحم نسبت به من مرا سخت می رنجاند احساس می کنم که پیام این نگاهها به من این است که چیزی یا کمبودی دارم.راستی مامان، یتیم یعنی چه؟
یادی از مرحومه منیر چگنی زاده مادر یونس غیبانی
در کمال بهت و ناباوری امروز باز هم شاهد پر کشیدن مادری رنجدیده و دلشکسته بودیم که با قلبی مالامال از درد و حسرت، به دیار باقی شتافت. مادری که سی و یک سال در فراق فرزند دلبندش یونس غیبانی اشک ریخت و آه و ناله کرد ولی افسوس که رجوی های جنایتکار هرگز اشک ها و ناله های این مادر را که با تنی بیمار و رنجور بارها برای دیدن فرزندش به عراق و اشرف آمد، ندیدند و نشنیدند و با بی رحمی و پستی تمام او را راندند و سنگ باران کردند و دیدار یونس و مادرش همچون سایر یونس ها و مادران داغدارشان را به قیامت واگذار کردند.
خانم حیدر زاده: الهی که رجوی به خاک سیاه نشیند که فرزندان ما را اسیر نمی کرد
مادر حیدر زاده با دیدن مجید و با یاد جگر گوشه اش که سالیان اسیر دست رجوی در عراق است با تاثر با نفرین بر رجوی گفت الهی که به خاک سیاه نشیند که فرزندان مردم را این گونه اسیر خود در عراق نکرده باشد. او سپس برای جمع حاضر از چگونگی ملاقات خود و همسرش با پسر اسیرش در سال 82 که برای ملاقات به جلوی درب اشرف رفته بودند گفت
اعلام رسمی جدایی آقای حمیدرضا سلمانی از مجاهدین
اینجانب حمیدرضا سلمانی متولد ۱۳۵۸ از استان خوزستان هستم که مدت ۹ سال در سازمان مجاهدین مستقر در عراق فعالیت می کردم، بطور رسمی جدایی خود از فرقه مجاهدین را در حمایت از خانواده های قربانیان اعلام می کنم.در سال ۱۳۷۹ از طریق ترکیه وبه دست سر پلهای این فرقه تروریستی فریب خورده و به عراق منتقل شدم ودر مورخ ۱۳۸۸ از اسارتگاه اشرف خارج شدم.به عنوان یک ایرانی وطن پرست اعلام میکنم که رجوی تروریست جوانان این مرزوبوم را چه کشته وچه اسیر خود کرده ومعتقدم این سازمان هنوز یک فرقه تروریستی است.
خانواده ها: همه گرفتاری ما و فرزندان اسیرمان زیر سر رجوی ملعون است – قسمت پایانی
برای رهایی بچه ها نیاز به همت مضاعف است رجوی از هیچ ترفندی برای اسیر نگه داشتن افراد در تشکیلات فرقه ای کوتاهی نمی کند بنابراین شما خانواده ها بایستی همچنان مثل سه سال گذشته برای انجام ملاقات و پشت گرمی فرزندان تان اقدامات خود را دنبال کنید و از هر راه ممکن اعتراضات و درخواست های خود را به مجامع بین الملی و مسئولین ذیربط برسانید تا ملاقات با عزیزانتان محقق شود.