نامه خانم مریم بابائی نژاد به سازمانهای بین المللی و حقوق بشری
از زمانی که اطلاع پیدا کرده ام پدرم زنده است ولی حتی نمی توانم تلفنی با او حرف بزنم شبانه روز گریه کردم تا اینکه بعد از مدت ها انتظار حدود 5 ماه پیش به اتفاق پدربزرگم و به همراه تعدادی از خانواده ها به درب پادگان اشرف آمدیم. دو ماه شب و روز پشت درب بسته اشک می ریختم و فریاد می زدم و پدر پدر میکردم. اما فرماندهان این پادگان جهنمی اجازه ندادند بعد از 22 سال یک ساعت پدرم را ببینم. ناراحتی چشمی پیدا کردم و ناامید به ایران برگشتم و بستری شدم و یکی از چشم هایم را عمل کردند.
برخورد خانم عبدالهی با تانک های آمریکائی
روز شنبه 10 مهر 1389 (2 اکتبر 2010) مجددا سه تانک آمریکائی وارد پادگان اشرف شدند. آنان هنگام عبور از مقابل خانواده های متحصن در برابر دروازه پادگان که خواسته ای به غیر از دیدار با عزیزانشان ندارند به تحریک آنان پرداختند که با اعتراض خانواده ها روبرو گردیدند. در این میان خانم عبدالهی شروع به اعتراض به آنان نمود و سعی کرد جلوی آنان را بگیرد و متأسفانه باز حال ایشان بهم خورد و راهی بیمارستان گردید.
در حاشیه همایش انجمن نجات گیلان واقع در شهرستان آستانه اشرفیه – قسمت هفتم
آقای ابراهیم آقاجانی بنا بر اصرار خویش از جمله خانواده هایی بود که در تیرماه گذشته مجددا خود را به درب ورودی اسارتگاه اشرف رساند وبا اقامت دوهفته ای خود با سنگ اندازیهای فرقه رجوی مواجه شد وعملا بی آنکه به خواسته اش برسد وملاقاتی با برادرش داشته باشد به ایران بازگشت ولیکن ناامید نشد ومجدانه خواستاراین است که برادرش را که روزی بمنظور دفاع ازمیهن درقبال دشمن خارجی به جبهه اعزام شده بود، به دنیای آزاد و کانون پرمهرخانواده بازگرداند
قدردانی از حضور خانواده ها در جلوی درب اشرف
شاید باور کردنش برای هر فعال حقوق بشری سخت باشد ولی در هرحال و ناچار شاهد ظلم و تجاوز به حقوق انسانی از سوی گروه و فرقه ای هستیم که با ادعای آلترناتیو بودن به خانواده اعضای متقاضی ملاقات جواب رد می دهد تنی چند از آنان را به یاوه گویی علیه عزیزان خود وا می دارد و درآخرین نمایش مریم ادعا می نماید اینان جاسوسان فرو مایه اند
آقای علی عینکیان پس از سال ها با خانواده خود صحبت کرد
علی عینکیان فکر می کرد پدر و مادرش هر دو به رحمت خدا رفته اند. اما با تلاش هائی که صورت گرفت متوجه شد که مادر گرامی وی بحمدالله زنده است. او توانست با مادرش ارتباط تلفنی برقرار نماید. در طول صحبت های آنان این مادر بود که یک لحظه از گریستن دست بر نمی داشت.اعضای خانواده علی در طول یک شبانه روز بیش از20 بار با ایشان تماس گرفته و بصورت تلفنی صحبت کردند.
پیوستن ۳۸ تن به جمع خانواده های متحصن در پشت درب اشرف
روز پنجشنبه 10 مهر 1389 تعداد 38 تن از خانواده های اسرای فرقه رجوی در پادگان اشرف به جمع خانواده های متحصن پیوستند. خانواده های جدید الورود گفتند که تعداد زیادی از خانواده های دیگر در راهند و متأسفانه امکان سفر و تردد به عراق فوق العاده مشکل است و خانواده ها به مدت طولانی برای رسیدن به مقابل پادگان اشرف و به جوار عزیزانشان در انتظار می مانند.
همایش قهرمانانه خانواده های اسیران اشرف در مقابل قلعه رجوی
گزارشات این تحصن ها را که از سایتهای مختلف خبری خواندم بسیار بسیار آنها را تحسین کردم و به آنها درود فرستادم. از طرف دیگر سوز و گداز باند رجوی از این تحصن خود گویای کارآمد بودن این تحصن می باشد. سوز و گدازی که شب و روز ادامه دارد از نمایشهای دلقک وار برخی سرسپردگان خود که در تلویزیون خود می آورند گرفته تا دست به دامن صلیب سرخ و سازمان ملل و عفو بین الملل و غیره شدن.
اسارتگاه اشرف، دوزخ مجاهدین
نوع برخورد و نگرش سران مجاهدین در رابطه با حضور خانواده ها در درب ورودی اسارتگاه اشرف نشانگر ماهیت تفکر دگم و نابالغی ست که از درک ساده ترین رویدادها و مفاهیم ذهنی و عینی عاجز و ناتوان است. به تاکید سران فرقه ی مجاهدین در ایجاد مرزهای بازدارنده و محدودیت کننده آگاهانه گام بر می دارند و سعی دارند تا وجود و حضور مستمر و مداوم اعضای خانواده ها را در ماههای اخیر فریبکارانه انکار و یا به خواسته های قانونی و مشروع آنان مبنی بر ملاقات و دیدار با عزیزان تحت اسارتشان در اشرف کمترین اهمیتی ندهند.
نامه سرگشاده انجمن ایران سبز به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در عراق
فرقه مجاهدین برای به اسارت نگه داشتن این افراد از شیوه های معمول دیکتاتورها به روشهای استالینی و اعترافگیری های خود ساخته و با عملیات شستشوی مغزی و شوراندن آنها برعلیه خانواده های خود مجبور به شرکت در برنامه های تلویزیونی و از هر اقدام و شیوه های ضد انسانی برعلیه همه کسانی که در جهت آزادی این افراد تلاش میکنند، دریغ نمی کنند. امروز مجاهدین با سوء استفاده از عدم پیگیری جدی سازمان های بین المللی بر سرنوشت افراد اسیر و معترض در درون این فرقه به افراد خواهان جدایی القاء میکنند که خانواده های آنها عضو وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میباشند تا از پاسخ گویی به سئوالات این افراد فرار کنند.
نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در بغداد
مدت هشت ماه است که پدران و مادران سالخورده ای با چشمانی گریان و قلب هایی شکسته درانتظار ملاقات با فرزندانشان در مقابل در قرارگاه اشرف متحصن شده اند تا رهبران مجاهدین خلق بگذارند این خانواده ها به فرزندانشان که در داخل کمپ هستند دسترسی یافته و با آنها صحبت کنند. اما سازمان مجاھدین مانع ملاقات این خانواده ھا با فرزندانشان شده
افشای توطئه مجاهدین نسبت به دیدار خانواده ها در فرانسه
علیرضا نصراللهی ضمن افشای اعمال ضد انسانی مجاهدین در رابطه با خانواده ها می گوید؛”چندی پیش با یکی از اعضای خانواده خود در مسافرت به پاریس قرار دیدار و ملاقات داشته است.اما مجاهدین مطلع شده و توسط”جمشید مجیدی” با تهدید و ارعاب مانع از ملاقات او با خانواده اش شده اند.مجاهدین ضمن”دشمن” خواندن”علیرضا نصراللهی” تهدید کرده اند که اگر در پاریس به دیدار”دشمن” ما بروید چنین و چنان خواهیم کرد…”و در نهایت این تهدیدات کارساز شده و مانع از ملاقات علیرضا با خانواده اش در پاریس شده اند.
نامه ای به آقای اد ملکرت نماینده سازمان ملل متحد در عراق
نزدیک به هشت ماه است که گروهی از خانواده های سالمند در بیرون درب پادگان اشرف به امید دیدار با بستگان خود تجمع کرده اند و خواستار دیدار و ملاقات با عزیزان خود هستند. مسئولین و گردانندگان فرقه رجوی نه تنها درخواست بحق این خانواده ها را نادیده گرفته است بلکه با زور و فشار و با ترساندن اعضای در بند خود از دستگیری و شکنجه توسط پلیس عراق در صورت ملاقات با خانواده ها و استرداد به ایران و یا کشته شدن بدست همین خانواده ها!!، آنها را مجبوربه حضور در برنامه تلویزیونی خود موسوم به سیمای آزادی کرده است که به این پدران ومادران سالخورده فحش و ناسزا بگویند.