وضعیت بحث برانگیز اعضای مجاهدین که در عراق نگهداری میشوند
آخرین باری که معصومه رساهید پسر خود را دید سال 2004 بود. از آن زمان تاکنون، فوق العاده انجام سفر به عراق خطرناک شده است. آمریکا هنوز نتوانسته است تصمیم بگیرد که با سازمان مجاهدین خلق چکار کند. دولت ایران بر اساس گزارشات رسیده پیشنهاد داده است تا برخی اعضای اسامه بن لادن را که میگوید در اختیار دارد با رهبران سازمان مجاهدین خلق معاوضه نماید و به اعضای معمولی اجازه بدهد تا به ایران و نزد خانواده های خود بازگردند.
گفتگوی کانون فرهنگی- اجتماعی پیام با آقای علی قشقاوی
سرکوب و ایجاد فشار بر مردم تحت هر عنوان محکوم است اما این را باید در نظر داشته باشیم که هیچ گروه و هیچ دسته ای و هیچ فرقه ای حق ندارد تحت عنوان مبارزه با رژیم، خودش اعمالی را انجام بدهد که صد بار بدتر و زننده تر و زشت تر باشد. نمی توان به مردم گفت چون من در حال مبارزه با رژیم هستم حق دارم زندان و شکنجه و سرکوب داشته باشم و نمی توان به مردم گفت چون من در حال مبارزه با رژیم هستم
انجمن نجات یا سفینه نجات نیروهای سازمان
در اوایل تابستان سال 82 بود که صدیقه حسنی، کلیه نیروها را جمع کرد و به تعریف و تمجید از ورود خانواده ها پرداخته و گفت به دریای خلق قهرمان وصل شدیم یا چیزهای از این قبیل که می بایست برای اینکار شهید می دادیم و… حالا این امکان بوجود آمده و حتماً جمهوری اسلامی از این جریان ضرر خواهد کرد و…
« آیدا در آینه »ی حوادث و حقایق
پرده ی پاره و مندرس! برای تماشاییان، بخصوص « ما » که ازنقش بازیگری سیاهی لشگر در بساط این تئاتر ورشکسته و نمایشات بی مایه اش رسته ایم، نکته های تکان دهنده در بردارد. بازیگر خیره سر نقش اول، در یاوه گویی هایش سینه برای بنزین خلق قهرمان ایران می درانید. فیا عجبا عجبا! دزد قهاری که در زمره ی یاران علی بابا، قوت وروزی خلق محروم عراق قورت داده و جام های خون سرکشیده است و پیش از آن بانی فتنه ی هفت رنگ سرقت ازقبیل:
نامه سرگشاده ابراهیم خدابنده به مسعود رجوی
“پیام تهنیت و تقدیر” شما”به هموطنان خارج از کشور” که در سایت”همبستگی ملی” به تاریخ جمعه 15 تیر درج گردیده بود را مثل همیشه با دقت هرچه تمام تر خواندم. طبق معمول مجبورم باز مهمترین و اصلی ترین ابهامات و سؤالات خود را در خصوص پیام مربوطه به این وسیله به نظرتان برسانم تا شاید حداقل در خصوص درصدی از آنها جوابی دریافت نمایم.
تبیین و نقش ابزاری کودکان در انقلاب ایدئولوژیک
در مناسبات و ارگان های رسانه ای مجاهدین در اروپا و همچنین در قرارگاه اشرف شاهد حضور افرادی هستیم که به لحاظ سنی هیچ سنخیت و تناسبی با فضایی که نمایندگی می کنند، ندارند. این جوانان که بیشتر می توان به نسل چهارم مجاهدین تعبیر کرد، اما همان حرارت و جزمیت نسل های پیشین را نمایندگی می کنند. تسلط این جوانان بر مولفه ها و آموزه های تشکیلاتی بعضا باعث حیرت و شگفتی می شود.
پسر عزیزم، فرزند دلبندم اکبر جان
دنیای غریبی ست” دارودسته مجاهدین خلق به رهبری رجوی از اجابت خواسته به حق و مشروع خانواده هایی که فرزندان و بستگانشان سالیان دراز در برزخ قرارگاه اشرف بسر می برند و شرایط زندگی و زیست برای آنان بنا به شهادت عده زیادی از جداشدگانی که به ایران بازگشته و یا در کشورهای اروپایی پناهندگی گرفته اند، بسیار رقت انگیز و ناامید کننده است
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۳
ببینید، ما بحث علمی می کنیم یک بحث کارشناسی و ارزیابی واقع بینانه در رابطه با سرکوب امیال درونی افراد در اشرف مد نظرما است. در واقع هر چقدر بازتر صحبت کنیم و داده ها شفاف باشد تحلیل و جمعبندی و نتیجه گیری ما منطقی تر و عالمانه تر است.
دق مرگ
در آن روز از برادرم شنیدم که مادرمان در بیمارستان بستری است. من باید به او تلفن میزدم. فکر کردم که چه چیزهائی در جواب سواً لاتش بگویم. اگر از من بخواهد که برای دیدارش به ایران بروم، باید جواب مثبت و یا منفی بدهم؟ من به بیمارستان زنگ زدم و سراغ مادرم را گرفتم. او به سختی حرف میزد و خیلی خوشحال بود که صدایم را میشنود.
نامه ای از خانم سوسن نوروزی به مسعود خدابنده و پاسخی کوتاه
من به بخش به اسارت رفتن روح و روان بازماندگان در تشکیلات کاری ندارم صحبت های شما متین که مطمئن هستیم گوش شنوایی وجود ندارد! ولی حداقل امیدواریم خود آن افراد ماهیت رهبریت اشان را درک کنند وگرنه برای خانم و آقای رجوی و همپالگی هایشان (که نامشان نیز روح هر آدم باشرفی را دچار رعشه میکند) دیگر حسی از عطوفت و محبت باقی نمانده تا نگران تباه شدن عمر بازماندگان تشکیلات باشند
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بگذار برایت شکایت کنم که این شیاطین مجسم در پایداری ام به حقوق فرزندانم و وفاداری بر پیمانی عاطفی و شرعی و قانونی که با همسرم بسته ام، صفاتی برمن بستند که از نوشتن آن کلمات شرم دارم،(حتی از خواندن آن مطالب شیطانی سر برگدانیده و طی دفاعیه های شورانگیز از جانب همرهانم شنیدم).
مرز مروت و مردانگی کجاست
زمانیکه اقای سبحانی به پایگاههای مجاهدین در عراق رفت,؛ همسر و فرزند و خانواده ای داشت. اما موقع خروج از عراق همسرش گروگان جسمی و ذ هنی رجوی در عراق به جا ماند. دخترش سارا هم که سالها قبل در پروژه جدایی کودکان از خانواده ها از وی جدا شده و به کشور دانمارک فرستاده شده بود سالهای جوانی و شکل گیری شخصیت اش را دور از پدر و مادر واقعی خود سپری کرد