چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
  • خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم 10 دی 1404

    فرماندهان دیروز زندانبانان و شکنجه‌گران امروز
    خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم

    تشکیلات رجوی بسیاری از ما را به بند کشید. من هم در میان آن بازداشت‌شدگان بودم. فرماندهان دیروز، همان زندانبانان و شکنجه‌گران امروز بودند. همان‌طور که در قسمت‌های قبل نوشتم، با گذشت زمان، بسیاری از بچه‌ها یکی‌یکی و اغلب در دل شب ناپدید می‌شدند. آن‌قدر این روند ادامه پیدا کرد که بخش ورودی و پذیرش […]

یک تصویر و یک عالمه خاطره 09 دی 1404

کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش یک تصویر و یک عالمه خاطره

گفتگو با آقایان دشتی و عینکیان بعد از فرار از پادگان اشرف 28 شهریور 1389

گفتگو با آقایان دشتی و عینکیان بعد از فرار از پادگان اشرف

خبرهای رسیده از درون پادگان فرقه حاکی است که بعد از فرار آقای عینکیان مسئولین فرقه اقدام به حرس کردن شاخه های پائینی درختان خیابان 100 کرده اند تا دید کافی برای گشت های سازمان فراهم شود و کسی نتواند خارج از دید آنان فرار کند. مسئولین فرقه متوجه شدند که آقای عینکیان در هنگام فرار خود را در لابلای درختان خیابان 100 مخفی کرده بوده است. دو روز بعد تمام درختان خیابان صد را از زمین تا ارتفاع 2 متر حرس نمودند تا افراد نتوانند از پوشش برگ درختان استفاده کرده و مخفی شوند و سپس فرار کنند.

گوشه ای از کج روی های مجاهدین در کتاب” پیکر زخمی” 24 شهریور 1389

گوشه ای از کج روی های مجاهدین در کتاب” پیکر زخمی”

کتاب” پیکر زخمی” به قلم سرکار خانم بتول ملکی منتشر شده است. نویسنده در این کتاب ضمن معرفی خود، گوشه ای از کج روی های مجاهدین خلق را که قبلا به ندرت به صورت نوشته بیان شده، در قالب خاطرات خود به رشته تحریر درآورده است. کج روی هایی مثل ازدواج های تشکیلاتی و غیر عقلانی و یا رفتارهای مجاهدین با جداشدگان از این سازمان و حبس آنها در زندان های مختلف از جمله زندان دبس و سپس انتقال به تبعیدگاه رمادی در عراق توضیح داده شده است.

رهایی علیرضا عینکیان از پادگان فرقه ای اشرف 24 شهریور 1389

رهایی علیرضا عینکیان از پادگان فرقه ای اشرف

آقای علیرضا عینکیان فرزند صالح متولد 1341 در مراغه که حدود 25 سال در نزد فرقه رجوی در عراق بوده است توانست حدود ساعت 1 بامداد 16 شهریور 1389 از درب شرقی پادگان فرقه ای اشرف گریخته و خود را به نیروهای عراقی معرفی کند. او بلافاصله از نیروهای عراقی خواسته بود تا وی را به نزد خانواده های مستقر در مقابل دروازه اصلی (غربی) پادگان اشرف ببرند ولی آنان از انجام این کار امتناع ورزیدند و صرفا خبر این فرار را صبح روز بعد به خانواده ها دادند.

سقوط از چاله عراق به چاه اشرف 22 شهریور 1389

سقوط از چاله عراق به چاه اشرف

در اشرف مطلقا نمی توانی بپرسی که رجوی کجاست؟ چون به معنای دقیق کلمه به لحاظ ذهنی، روحی و روانی تو را به چهارمیخ می کشند. «برادر نیست؟» منظورت چیست؟ آیا منظورت مسعود رجوی است؟ برای چه این سئوال را می کنی؟ مطلقا نمی توانی چنین سوالی بپرسی.من با اکبر محبی که بهترین دوست من در این سال ها بوده است و در سال ۱۳۵۹ با هم به اسارت درآمدیم و تا به حال با هم بوده ایم و واقعا بهترین رفیق من است حتی در خلوت جرئت نکرده ام این سئوال را با او هم در میان بگذارم.

اوج خیانت و فضاحت مسعود رجوی در مصاحبه های بتول سلطانی 16 شهریور 1389

اوج خیانت و فضاحت مسعود رجوی در مصاحبه های بتول سلطانی

با درود به خانم بتول سلطانی و به جسارت و شهامتش که با تمام سختی ها و معذوریت ها و تحمل فشارهای روحی پا به میدان گذاشته و پرده از روی چهره ظاهر الصلاح و عوام فریبانه ی رجوی برداشت.قطعا هر کدام از افراد بازگشتی فاکت ها و نمونه ها ی متعددی از این گونه انحرافات اخلاقی و روابط نا مشروع دارند که در اذهان به صورت نقطه چین وجود داشته و به راستی بایستی اعتراف کنیم که به هر دلیل هیچ کدام تاکنون توان افشای آن را به این روشنی و صراحت نداشته ایم.

تشکر خانم بتول سلطانی از شخصیت ها، انجمن ها و کانون های مدافع حقوق بشر 15 شهریور 1389

تشکر خانم بتول سلطانی از شخصیت ها، انجمن ها و کانون های مدافع حقوق بشر

به دنبال افشای استثمار جنسی در درون فرقه مجاهدین خلق و بیان تجربیات تلخ خودم، نامه ها و پیام های محبت آمیز بسیاری دریافت کردم. لازم می بینم بدین وسیله از همه شخصیتها , کانونها و انجمن هائی که چه بصورت مستقیم و یا با ارسال ایمیل و انتشار در سایتهایشان از افشاگریها و اینجانب حمایت نمودند و همچنین مقامات امنیتی و پلیس صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم و از یکایک آنها سپاسگذارم.

تبریک به مناسبت رهایی آقای مرتضی دشتی از فرقه رجوی 15 شهریور 1389

تبریک به مناسبت رهایی آقای مرتضی دشتی از فرقه رجوی

فرارآقای مرتضی دشتی یک عملیات بزرگی بود که از مانع های ایجاد شده فرقه رجوی اعم از: گشت ماشین، گشت موتوری، گشت پیاده سطح قرارگاه، کیوسک های کنترلی سر چهار راه ها، گشت امنیت، گشت هوشیاری داخل مراکز، انتظامات ورودی مراکز گذر کرده و خود را به خانواده ها رسانده است و یک شکست برای مسعود و مریم رجوی است و ماهیت فشار روی اعضای اشرف را افشا کرده است.

تبریک به مناسبت جدایی مرتضی بدن آرا مرز دشتی از اسارتگاه اشرف 14 شهریور 1389

تبریک به مناسبت جدایی مرتضی بدن آرا مرز دشتی از اسارتگاه اشرف

انجمن نجات گیلان جدایی و فرار جسورانه مرتضی بدن آرا مرز دشتی از اسارتگاه بدنام اشرف را به ایشان و خانواده چشم انتظارش تبریک و تهنیت عرض می نماید. آقای مرتضی بدن آرا مرز دشتی از شهرستان خمام استان گیلان که در سال 1382 به منظور کاریابی در اروپا عازم ترکیه شده بود با وعده های دروغین طعمه فرقه رجوی شده و با بکارگیری ترفندهای کاذب از طرف عناصرآموزش دیده رجوی در باب ربودن طعمه های خویش به اسارتگاه اشرف کشانده شده بود.

فرار موفقیت آمیز یکی دیگر از قربانیان فرقه رجوی از پادگان اشرف 13 شهریور 1389

فرار موفقیت آمیز یکی دیگر از قربانیان فرقه رجوی از پادگان اشرف

روز شنبه 6 شهریور 1389 آقای مرتضی بدن آرا مرز دشتی فرزند محمد از اهالی رشت، که در سال 1382 جهت یافتن کار در اروپا عازم ترکیه شده و سپس توسط عناصر فرقه رجوی در آنکارا فریب داده شده و به عراق برده شده بود، موفق به فرار از پادگان فرقه ای اشرف گردید. آقای دشتی توانسته بود در یک موقعیت استثنائی خود را به نیروهای عراقی رسانده و درخواست خروج از اشرف را بنماید.

نامه ای از یک عضو جداشده از فرقه رجوی به خانم بتول سلطانی 08 شهریور 1389

نامه ای از یک عضو جداشده از فرقه رجوی به خانم بتول سلطانی

خانم بتول سلطانی، به ما در پادگان مخوف اشرف! لقب نرینه های وحشی را داده بودند! و جرات این را نداشتیم به زن ها سلام کنیم. از طرفی خودشان در آن محیط حصار بسته دست به هر کثافت کاری می زدند. رجوی در رابطه با کادرهای با سابقه خودش دست آنها را باز گذاشته بود که در رابطه با (جیم) تناقضی را حمل نکنند آنقدر پشت پرده کثافت کاری کرده اند.

سومین پیام خانم سلطانی به قربانیان اسیر در اشرف در مورد تجاوز های جنسی، ایدئولوژیک مسعود رجوی 07 شهریور 1389

سومین پیام خانم سلطانی به قربانیان اسیر در اشرف در مورد تجاوز های جنسی، ایدئولوژیک مسعود رجوی

… مریم رجوی صدا کرد و گفت که از کوران این مرحله عبور کرده ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباسها و روسری بایستی نو و تمیز باشد. به ما گفته شد حتی به کسانی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم، چیزی نگوئیم چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده باشند و در این مراسم نباشند. گفته شد که این حوض شورای رهبری است حوض خاص شورای رهبری و رقص رهائی. برای من این تأکید معنی خاصی داشت و استرس عجیبی وجودم را فراگرفته بود

گفتگو با آقای نصیر حیدری عضو سابق مجاهدین ـ قسمت هشتم 03 شهریور 1389

گفتگو با آقای نصیر حیدری عضو سابق مجاهدین ـ قسمت هشتم

مسعود برگه های اعتراف را نشان ما داد و گفت: شما این اعتراف ها را نوشته اید و در حالی که آنها را جمع و جور می کرد در کشوی میزش گذاشت. سپس شروع کرد به سخنرانی. او در کمال ناباوری به ما گفت: چرا اعتراف کرده اید!! این اعتراف ها همه دروغ است!! شما مجاهد هستید و کلی تعریف و تمجید از ما کرد بعد بحثی را شروع کرد و شکلی در تابلو کشید. همه ما گیج و منگ بودیم که این چه سناریویی است که برای ما نوشته شده است؟

blank
blank
blank