پنجشنبه, ۲۰ آذر , ۱۴۰۴
  • خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم 19 آذر 1404

    در دل تاریکی، در مقابل ارتش آزادی بخش ایستاده بودیم!
    خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت دوم

    رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش چنین می گوید: نامه را تحویل دادیم. چند روز سکوت بود و کسی حرفی نزد. با پیگیری‌های مکرر، بالاخره اعلام شد نشستی برگزار می‌شود تا دربارهٔ ما تصمیم بگیرند. نشست در سالن غذاخوری بود؛ صد نفر یا بیشتر را جمع کردند. حسین فضلی جلسه را اداره می‌کرد… وقتی حسین […]

خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول 18 آذر 1404

قرارداد باطل، درخواست خروج از تشکیلات خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق- قسمت اول

پیام طالب فرحان به اعضای ساکن در کمپ اشرف ۳ 18 آذر 1404

وعده های رجوی ها هیچ گاه محقق نمی شود پیام طالب فرحان به اعضای ساکن در کمپ اشرف ۳

نامه ای از یک عضو جداشده از فرقه رجوی به خانم بتول سلطانی 08 شهریور 1389

نامه ای از یک عضو جداشده از فرقه رجوی به خانم بتول سلطانی

خانم بتول سلطانی، به ما در پادگان مخوف اشرف! لقب نرینه های وحشی را داده بودند! و جرات این را نداشتیم به زن ها سلام کنیم. از طرفی خودشان در آن محیط حصار بسته دست به هر کثافت کاری می زدند. رجوی در رابطه با کادرهای با سابقه خودش دست آنها را باز گذاشته بود که در رابطه با (جیم) تناقضی را حمل نکنند آنقدر پشت پرده کثافت کاری کرده اند.

سومین پیام خانم سلطانی به قربانیان اسیر در اشرف در مورد تجاوز های جنسی، ایدئولوژیک مسعود رجوی 07 شهریور 1389

سومین پیام خانم سلطانی به قربانیان اسیر در اشرف در مورد تجاوز های جنسی، ایدئولوژیک مسعود رجوی

… مریم رجوی صدا کرد و گفت که از کوران این مرحله عبور کرده ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباسها و روسری بایستی نو و تمیز باشد. به ما گفته شد حتی به کسانی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم، چیزی نگوئیم چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده باشند و در این مراسم نباشند. گفته شد که این حوض شورای رهبری است حوض خاص شورای رهبری و رقص رهائی. برای من این تأکید معنی خاصی داشت و استرس عجیبی وجودم را فراگرفته بود

گفتگو با آقای نصیر حیدری عضو سابق مجاهدین ـ قسمت هشتم 03 شهریور 1389

گفتگو با آقای نصیر حیدری عضو سابق مجاهدین ـ قسمت هشتم

مسعود برگه های اعتراف را نشان ما داد و گفت: شما این اعتراف ها را نوشته اید و در حالی که آنها را جمع و جور می کرد در کشوی میزش گذاشت. سپس شروع کرد به سخنرانی. او در کمال ناباوری به ما گفت: چرا اعتراف کرده اید!! این اعتراف ها همه دروغ است!! شما مجاهد هستید و کلی تعریف و تمجید از ما کرد بعد بحثی را شروع کرد و شکلی در تابلو کشید. همه ما گیج و منگ بودیم که این چه سناریویی است که برای ما نوشته شده است؟

رقص رهایی، بی ناموسی رجوی 28 مرداد 1389

رقص رهایی، بی ناموسی رجوی

روشنگری ایشان درمصاحبه با سایت ایران قلم درخصوص معرفی بی ناموسی شخص رجوی به اتفاق همسر جادوگرش و در آمیختنش با اعضای شورای رهبری تحت عنوان رقص رهایی!! مطلقا برایم قابل فهم وهضم نبوده و نیست و خیلی شفاف بگویم برایم باورکردنی نیست!! و هر روز و با دقت بیشتر مصاحبه مورد بحث را مرور می کنم تا اینکه بتوانم از آن عبور کنم ولی حقیقت اینست که درصورت قبول آن باید اقرار بکنم که من وامثال من با بیش ازبیست سال سابقه حضور در سازمان آن چنان مسخ مغزشویی دستگاه فرقه ای رجوی شده بودیم که از خیلی مسائل اندرونی بی خبر مانده بودیم!!

تهدید فرقه تروریستی رجوی علیه خانم سلطانی 26 مرداد 1389

تهدید فرقه تروریستی رجوی علیه خانم سلطانی

می بیند که یکی از اعضای همین صف با انتقاد و اعتراض، به کمپ سابق آمریکایی ها در قلعه اشرف فرار کرده و بعد از چند سال خود را به اروپا رسانده و پرده از حقایق و تجاوزات جنسی که تحت عنوان آزادی و رهایی زن انجام می شد، پرده بر می دارد و چون جواب منطقی هم ندارند که در مقابل این افشاگری های مستند بدهند لذا در مقابل این افشاگری ها عصبانی شده و بر طبق روال معمول در این فرقه متوسل به زور و چماقداری و تهدید و تطمیع شده است.

خاطرات قادر رحمانی ـ قسمت چهارم 26 مرداد 1389

خاطرات قادر رحمانی ـ قسمت چهارم

مجدداً نشست رهبری شروع شد اما موضوع بحث در رابطه با جدید الورودها نیست. اینبار درباره ی مریم است. مسعود به خوبی با کلمات و واژه ها بازی می کرد و اما در نهایت چیزی که تلخ بود خالی کردن محتوای این اصطلاحات و کلمات از معانی حقیقی خود و جایگزین کردن تعاریف و ایده های فرقه ای و خشونت طلبانه.

نگاهی به اعترافات تلخ خانم بتول سلطانی 26 مرداد 1389

نگاهی به اعترافات تلخ خانم بتول سلطانی

خانم بتول سلطانی از زمان فرار از اسارتگاه اشرف (سال 2007) بر پایه تعهدات انسانی خود نسبت به هم بندان هم چنان اسیر در اشرف تلاش بسیار کرده وهم چنان مصمم به این کوشش های سازنده خود ادامه می دهد _ سران فرقه رجوی که از این فرار به شدت عصبی و نگران شده اند بعد از تلاش های ناموفق در تله گذاری برای ایشان تا قبل از این گفتگو و اعترافات تازه خانم سلطانی سکوت مرگ آور را پیشه کرده بودند پس از این اعترافات تازه به اوج درماندگی وعصبیت رسیده و به دستور سرکرده فرقه تلاش برای به سکوت وادار کردن خانم سلطانی را در دستور کاری خود قرارداده اند

فرقه رجوی بداند؛ من به حقیقت زنده ام 24 مرداد 1389

فرقه رجوی بداند؛ من به حقیقت زنده ام

همچنان رهبران بیرحم مجاهدین دست از سر من و سایر جدا شده ها بر نمی دارند. بناگاه لقب بریده، خائن و مزدور از سوی رجوی نثار ما اعضای جدا شده می شود. ابتدا فکر می کردم مخاطب تنها من هستم به خودم می گفتم شاید اشتباهی صورت گرفته زیرا گناه و جرم که نیست آدمها مسیر زندگی شان را مشخص کنند ولی چه زود متوجه شدم مخاطبین رهبر عقیدتی مجاهدین بسیار هستند.

هشدار نسبت به تهدیدات تروریستی مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی 23 مرداد 1389

هشدار نسبت به تهدیدات تروریستی مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی

رهبری فرقه تروریستی مجاهدین که زبانی جز خشونت و سلاح و وحشیگری نمی شناسد و در برابر این افشاگری ها هیچ حرف و پاسخی نداشته است و در برابر حجم عظیمی از حقایق بازگو شده تنها به سکوت خفیفانه بسنده کرده بود اکنون تلاش کرده با اعزام چماقدار به محل اقامت سرکار خانم بتول سلطانی ایشان را وادار به سکوت و در صورت ادامه تلاش ها و انتقاد ایشان را تهدید به از میان برداشتن کرده است.

گفتگوی بنیاد خانواده سحر با شهاب حسینی (احمد توکلی مقدم) 13 مرداد 1389

گفتگوی بنیاد خانواده سحر با شهاب حسینی (احمد توکلی مقدم)

با حضورخانواده ها در مقابل درب قرارگاه اشرف بیاد خانواده خودم افتادم و با شنیدن موزیک هایی که پخش می کردند به دوران جوانی درخیابان های تهران بازگشتم ولی نسبت به خروج از اشرف به شدت نگران بودم زیرا تبلیغات سازمان آنقدر طی این سالها زیاد بود که احساس می کردم خارج ازاشرف چیزی به غیر از فلاکت و نهایتا مرگ درانتظارم نیست. حضورخانواده ها برایم تسکین بخش بود و به من قوت قلب میداد.

حتی یک لحظه از تلاش برای نجات اسیران اشرف باز نخواهیم ایستاد 12 مرداد 1389

حتی یک لحظه از تلاش برای نجات اسیران اشرف باز نخواهیم ایستاد

دوستانی مانند غلامعلی میرزایی و احمد گلپایگانی را کاملا درک میکنم که در چه شرایطی به مصاحبه علیه من اقدام نموده اند و هیچگاه در این خصوص خم به ابرو نیاورده و یک لحظه از تلاش برای نجات جان برادران اسیرم از فعالیت باز نخواهم ایستاد و این اراجیف که از دهان سران آبرو باخته سازمان به دوستان ما دیکته میشود هیچ پلی را تخریب نخواهد کرد و کماکان راه برای بازگشت این دوستان باز است و ما و خانواده های آنان و میهن عزیزمان ایران آماده استقبال و پذیرایی از اینگونه افراد میباشیم.

افشاگری داوود صادقی بیاتی از اعضای جدا شده مجاهدین 10 مرداد 1389

افشاگری داوود صادقی بیاتی از اعضای جدا شده مجاهدین

داوود صادقی بیاتی یکی از اعضای جدا شده ی فرقه تروریستی رجوی ضمن مصاحبه، گوشه ای از فریبکاری رجوی را افشاءِ کرد. … به ما می گفتند نماز بخوانید، شیعه باشید اما شیعه رجوی، یعنی آنطور که آنها می خواستند باید به دین عمل می کردیم، چند نفری هم لباس روحانیت به تن کرده بودند و باصطلاح برای ما مباحث عقیدتی و دینی درس می دادند؛ اما در واقع وقتی از آنها سؤال دینی می کردیم هیچ چیز بلد نبودند و جواب های بی ربط می دادند و می گفتند اینها را از مسعود یاد گرفتیم و او ما را به خدا رسانده است.

blank
blank
blank