سیانور، ترور، انفجار ... خوانش مفهومی عملکرد سازمان تروریستی مجاهدین خلق در جامعه ایران دهه ۶۰
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
افشاگری جدا شده ها تأثیرگذار بوده سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
در فرهنگ رجوی کشتار مردم بی گناه معنی آزادی می دهد
گروه تروریستی داعش بخاطر جنایتی که در سوریه علیه مردم آن کشور انجام داده و عملا نشان دادند که شاخه ای از القاعده هستند و از کشته های آنان مدرکی بدست آمده که گواه این است که این تروریست ها با همکاری کشورهای مرتجع منطقه به سوریه اعزام می شوند تا با دامن زدن به آشوب ها و بر پایی جنگ حکومت سوریه را سرنگون کنند.رجوی ها به خاطر ماهیت تروریستی شان از این جنایت کاران حمایت و فکر می کنند که با سرنگونی دولت سوریه بعدا نوبت عراق خواهد شد
اعضای اسیر تا کی باید قربانی جاه طلبی رجوی ها بشوند
چرا رجوی ها وقتی مریم قجر در فرانسه دستگیر شد، تمام قوای تشکیلات را برای آزاد کردن او و دور کردنش از خطر احتمالی خرج کردند و حتی فرمان خودسوزی به اعضا دادند؟اما در نقطه مقابل وقتی نوبت به اعضای اسیر می رسد، آنها نه تنها نباید منطقه خطر را ترک کنند بلکه در شرایطی که تمام خطرات ممکن به صورت واضح دیده می شوند، آنها را وادار به ماندن در منطقه خطر کرده و طرح هایی ارائه می دهند که هدفش فقط بستن راه خروج اعضا است.
قربانیان و بازیچه هوی وهوس رجویها
ناگفته پیداست تمام این زجروشکنجه ها و خونریزیهای بیهوده، فدای چند صباح حیات ذلت بار فرقه شد تا مریم قجربتواند برای خود درجامعه جهانی فضاسازی کند و طبل رسوایی خود که روزبه روز صدای آن بیشتر به گوش جهانیان می رسید را، با شیادی خاص خود این اعتصاب غذای اجباری نیروهای دربند را که ازقبل نتیجه اش برای همه مشخص بود،وپروسه شهید سازی 5 دی،را یک پیروزی جلوه دهند!!
قربانی شدن دوباره اسیران در پی لجاجت رجوی ها
بازهم رجوی از رو نرفت و همچنان برطبل ماندن بیهوده فرقه اش درعراق کوبید که تا کنون جزبه کشته دادن اسیران در مسیرجاه طلبی هایش نتیجه ای برای او دربرنداشته است،چون مردم عراق بواسطه جنایات بی شمار رجوی ها طی سالهای حضورشان درعراق کینه عمیقی ازآنها به دل دارند وطبیعی است که هیچ مکانی ازعراق را برای انها امن نخواهند گذاشت و دولت عراق هم بارها به این فرقه هشدارهای لازم را برای ترک خاک عراق صادر کرده است
کدام پیروزی؟ پس تکلیف ۷ نفر چه شد؟
یک کمیته حقیقت یاب متشکل از مسئولین عراقی و مقامات ملل متحد در عراق برای تحقیق حول حادثه تشکیل شد اما سازمان مجاهدین خلق در اولین قدم یعنی فراهم نمودن امکان گفتگو با بازماندگان حادثه در روند ماجرا ممانعت ایجاد کرد. مقامات ملل متحد در بغداد به صراحت میگویند که نمیدانند دقیقا در آن روز در اشرف چه اتفاقی افتاد و شاهدان زنده ماجرا همگی در دست سازمان مجاهدین خلق و مستقر در اردوگاه لیبرتی هستند
رجوی ها در شارلاتانی روی عمروعاص را سفید کردند
این همان ترفندی است که رجوی ها در جریان به کشتن دادن و نابود کردن اعضا در هنگام دستگیر شدن مریم قجر در فرانسه بکار بردند و بعد از اینکه دیدند برخلاف تصورشان این اقدام شنیع، نه تنها به سود شان تمام نشد بلکه افکار عمومی را به شدت بر علیه آنان برانگیخته است، مدعی شدند که خود افراد خواهان خود سوزی بوده و مریم قجر از اینکار ممانعت می کرده است
خط بطلان دیگری بر تارک فرقه رجوی
اعضاء لیبرتی را وادار به اعتصاب کردند تا اذهان عمومی را نسبت به بی مسوولیتی خود منحرف کنند، ولی نه تنها محکوم شدند بلکه پرونده این اعتصاب غذای تحمیلی به اعضاء هم به بقیه جنایات و نقض حقوق بشرهایشان اضافه شد.مریم رجوی در پاریس دم از حماسه سازی میزند، فتوای اعتصاب غذای اجباری میدهد، در سطح بین الملل سخنرانی از حقوق بشر میکند و خود و سران فرقه را ناجی حقوق مردم ایران میداند، خود را رهبر بزرگترین اپوزیسون جمهوری اسلامی در خارج میداند، در حالیکه در کاخش در اطراف پاریس به زندگی تجملاتی اش میرسد و لابد نفس کشیدنش هم جهاد است؟؟؟
شکست اعتصاب غذای پوشالی مجاهدین
سران مجاهدین و به خصوص سرکرده این گروه تروریستی آنقدر از نظر ذهنی آشفته و پریشان هستند که برای سرپوش گذاشتن به ایدئولوژیهای غلط و سیاست جاه طلبی خود پروژه مضحک اعتصاب غذا را به راه انداختند و اکنون که دیدند هیچ گونه حمایت از آنها که نشد بلکه هر روز به اختلافات درونی خودشان اضافه شد، بنابراین چاره ای نداشتند که شکست خود را اعلام نمایند
تابلو محتمل در درگیری ۱۰ شهریور اشرف
رجوی به احتمال قوی در اشرف بوده و مریم به خاطر اینکه او را جابجا کند و از آنجایی که آن افرادی که می توانسته اند سرنخی از وجود او به خارج و یا درون مناسبات فرقه ای انتشار یا لو دهند. لذا تصمیم به قتل عام آنها با سناریوی مشخص می گیرد و آن افراد عمل کننده را تحت عنوان مفقود و گروگان معرفی می کند.
شکست فضاحت بار اعتصاب غذای باند رجوی
آیا این اعتصاب در راستای عدم دسترسی به این 42 نفر نبود؟ واگر بود چه راز و رمزی در این پنهان کاری وجود داشته است؟ با شناختی که ازاین فرقه وجود دارد، بنظر میرسد که این اعتصاب با هدف درتنگنا گذاشتن سازمان صلیب سرخ جهانی هم بوده است وآن اینکه احتمال داده میشود که این سازمان جهانی تحت فشار روانی رهبران فرقه قرار گیرد تا نتواند به وظایف خود درقبال اسرای فرقه عمل کند و بدین ترتیب دیوار چینی بین این اسرا و مامورین مستقر صلیب سرخ کشیده شود تا آنها نتوانند با اسرا و این 42 نفر دیگر ارتباط برقرار کرده
فرهنگ رجوی، مادون فرهنگ لومپنیزم
خواهران اقبال، این را نپذیرفته و بدلیل اینکه فکر می کردند جان برادرشان در خطر است، اقدام به افشاگری بر علیه فرقه تشکیلاتی زده و تمام خواسته شان این بوده و است که باید محمد را رو در رو دیده وبا وی صحبتی داشته باشند.موج فحش و بد و بیراه سایت های فرقه برعلیه این خانواده شروع شد. خواهران اقبال، نیز فقط و فقط برادرشان را می خواستند. ضمن اینکه سیاست های مغزشویی و اسیر نگاه داشتن اعضای فرقه را به شدت افشا کردند.
پایان اعتصاب غذای مجاهدین، شکست یا پیروزی؟
میتوان نتیجه گرفت آنچه که مریم رجوی را مجبور کرد اطلاعیه فضاحت بار ۲۶ آذر ماه ۹۲ را صادر کند نه رای دادگاه اسپانیا و آنچه که وی آنرا”پیروزی بزرگ” می نامد بلکه بی توجهی جهانی از جمله کشورهای اروپائی و ملل متحد بویژه دولت مردان آمریکایی به باج خواهی های رهبری مجاهدین تحت پوشش اعتصاب غذا بوده است.

