مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
رجوی نیرویی می خواست که بی شبهه ترور کند آنان که فریب فتوای رجوی را خوردند
پنج دلیل برای طلاق اجباری اعضای مجاهدین خلق چرا مسعود رجوی طلاق را برای مجاهدین خلق اجباری کرد؟
بزرگترین گروگانگیری تاریخ در کمپ اشرف توسط رجوی
رجوی در این تصور است که در حال یک بازی اکشن و مهییج کامپیوتریست که دوست دارد هر چیزی را امتحان کند و هر اتفاقی را در دنیای مجازی و غیر واقعی فرض میکند که دست آخر با یک دکمه کیبورد همه چیز دوباره بحالت اول خود باز میگردد و تمام کسانی که در این بازی کشته شده اند دوباره زنده میشوند! اما متاسفانه واقعیت خیلی خیلی جدی تر و سرسخت تر از آن چیزیست که تصور میکنیم. واقعیت پوست و گوشت و استخوان جوانان و فرزندان این مردم است که به بازی گرفته شده است!
آیا رجوی زندگی می کند یا…
خانم مریم رجوی بهتر است به جای این همه نگرانی های کاذب که مستمر در کنفرانس های بروکسل و… مطرح می کنید، شجاعتی هم از خود نشان داده، بگوید مهمترین نگرانی ام «مسعود رجوی» است و حاضر هستم 3400 نفر را یکشبه قربانی وی کنم تا او جان سالم بدر ببرد و در همۀ طرح و مانورها اعلام می کردید: «بایستی چهار طرف مقر 49 تمام نفرات دیوار گوشتی ایجاد کنید و عراقی ها بایستی از روی جسد تک تک نفرات عبور کنند تا به فرماندهی برسند».
رهبر عقیدتی مجاهدین، یک بستر و دو رویا
این روزها رهبر عقیدتی مجاهدین در بن بست گریزناپذیری گیر کرده است. او میبایست برای تخلیه کادرهای تشکیلاتی و افراد از اشرف که سالهای متمادی تحت شستشوی مغزی قرار دارند قبل از پایان سال میلادی اقدام کند. اشرف به مثابه ظرف ایدئولوژیک و سیاسی و در واقع همه ی موجودیت مجاهدین از دیدگاه مسعود رجوی تلقی و تعریف شده است. حال او در میان انتخاب بین بد و بدتر قرار گرفته است. بی تردید، این امر وضعیت دشواری برای رهبر عقیدتی مجاهدین
گناهان کبیره در دستگاه رجوی
معمولا کسی که فتوایی میدهد در پایین ترین اشل فرقه ای نیز به آن عمل میکند و به قول خود رجوی حرف با عملکرد بیرونی باید تطابق داشته باشد حال نکته جالب اینجاست که خود رجوی و تشکیلاتش مرتکب این مواردهستند لازم است برای صدق و صحت این مطلب برای هر مورد دلیل بیاوریم…رجوی بارها وبارها نیروهایش را به انتحاری تشویق نموده وصدها مورد عملیات های انتحاری و خودسوزی علیه خلق ودولتمردان در کارنامه ننگین خود دارد.
دیکتاتوران به سوراخ خزیده نیز محکوم به فنا هستند
رجوی جنایتکار که در اواخر حکومت صدام به عنوان یکی از عوامل سرسپرده و خود فروخته به صدام جنایت های زیادی در عراق انجام داده پس از آن از ترس عقوبت اعمال خود همانند ولی نعمت اش به سوراخی خزیده که تاکنون جرات سرک کشیدن از آن را ندارد. باید اظهار داشت که این روباه مکار صرفا به خاطر جنایت مرتکب شده در عراق نیست که سالیان سال در خفا بسر می برد بلکه از مهمترین تهدیدهایش خشم و نفرت اعضای سازمان از وی می باشد که علی رقم احتمال زیاد حضور او در مخفیگاه اشرف، جرات نشان دادن خود در نزد آنان را ندارد.
رجوی و ادعای مهدویت
رجوی گفت آری امام زمان همانطور که از اسمش پیداست یعنی امام و رهبر حال و زمان و با مکثی گفت آری امام زمان من هستم و با این حرف چند دقیقه ای کوتاه همه جا را سکوت برداشت و حتی صدای خوردن موزها و میوه ها هم نمی آمد همه به همدیگر نگاه میکردند من که خودم پای میکروفون با شنیدن آن حرف ماتم برده بود
گردنبند و رقص رهایی در فرقه رجوی!
عکسی از جوانی مسعود رجوی بر این گردنبند نقش بسته است. کسی که خود را در هر نشستی سمبل رهایی از «ج» و «ف» (جنسیت و فردیت) و یا به زبان دیگر «عاری از هرگونه خودپرستی و افکار فساد جنسی» می خواند، در درون «حرمسرای» خود، گردنبندی با نگارۀ «خود» را به همسرانش هدیه می کرد! یعنی دقیقاً بر تمامی آنچه مدعی آن بود مهر باطل می زد: رهبری که عاری از فردیت است و بر همه جا نقش خود را عرضه می کند… رهبری که عاری از جنسیت است و حرمسرا تشکیل می دهد!
پیام واو مسعود؛ ای نیروها شما راحت بخوابید مریم بیدار است
برادر مسعود چرا واو شدی چه چیز باعث شد حالت واوی در نشست ها و پیام هایت برای همه روشن شود. انقلاب کجاست که یک نشست دیگ برای شما بگذارد و از این حالت واوی و صحبت های پرت و پلا بیرون بیایید. در پیام شما چه چیزی بود که بچه های اشرف نشان گوش کنند. به کارهای مریم و یا تلاش خواهران شورای رهبری و هدیه مریم به اشرفی ها، خانم زهره و یا داد و فغان از جامعه بین المللی که باید شما رابه عنوان پناهنده قبول می کردند و نکردند.
از شعارهای ضد امپریالیستی رجوی تا چشمک به امریکا
از آنجاییکه آقای رجوی در زیر و رو کشیدن و نامردی و عوض کردن حرف و موضع خود سابقه درخشانی دارد و در دنیا روی خیانتکارترین ها را هم سفید کرده بمجرد اینکه دید اوضاع عراق بهم ریخته و دیگرآبی از صدام برای او گرم نمیشود تمام این صحبتها و بحثهای صورت گرفته توسط خودش را فراموش کرد و تا قبل از اینکه اصل کاریها در عراق گیر بیفتند آنان را بدامان اروپا و امریکا فرستاد و ما بقی را هم در باتلاق اشرف به امان خدا رها کرد! خودش هم که الان نزدیک به یک دهه است که معلوم نیست در کدام سوراخی مخفی شده است!
دیگر حنایت بی رنگ شده مسعود خان رجوی!
حال از مسعودخان جای سوال دارد که یک جو شرافت و صداقت داشته باش و بگواصلا برای چه منظوری به پیشگاه بقول خودت سیدالرئیس حضور به هم رساندی!؟فرض محال که قبول کردیم که شما با صدام رابطه دولت با دولت داشتید آخه مشنگ جان منفعت سیدالرئیس درچه بود که همه جانبه تحت الحمایه اش بودیم!؟ در دنیای روابط دیپلماتیک هم سران دو دولت که به ملاقات هم میروند سرمنافع طرفین امضاء مشترک دارند وبه تفافق میرسند. انصافا غیرازاین هست!؟
نقدی بر پیام ۲۶ شهریور مسعود رجوی
بنظر میرسد سازمان در یک سراشیبی نزول و ازهم پاشیدگی تشکیلات سعی دارد با تمام دغلکاری ها اعضای خود را در بستری از ناآگاهی ها در خصوص مسائلی ساده همچون پناهجو شدن بفریبد. ولی شاید فرقه درمقابل اجتماع بیرون از اشرف جرات چنین اظهارنظرهایی نداشته باشد. که بگوید مشکلات ما تمام شد و کیفا و کیفا عراقی ها جرات نه گفتن به شما را بعد از این نخواهند داشت.
رجوی پناهندگی را قبول کرد
در پیام ویدیویی 26 شهریورسال جاری مسعود رجوی به ساکنان کمپ اشرف وی که پیروزیهای پی در پی مریم و خود را به رخ زندانیها و زندانبانان می کشید و مبارک باد می گفت واضافه می کرد که تلاش این 8 سال است که نتیجه داده و دروغ می گفت که همه ما در تلاش هستیم شما را به عنوان پناهنده سیاسی وآن هم به عنوان یک سازمان قبول کنند و پناهندگی بدهند.

