تحلیل های وارونه رجوی بعد از هر پیام رجوی عده ای از تشکیلات جدا می شدند
به روایت محمدرضا ترابی، کودک سرباز مجاهدین خلق حرمسرای مسعود رجوی
مسعود رجوی درباره شهروندان ایرانی اظهار نظر نکند اظهارات بخشعلی علیزاده در واکنش به سخنان مسعود رجوی
دیکتاتوران به سوراخ خزیده نیز محکوم به فنا هستند
رجوی جنایتکار که در اواخر حکومت صدام به عنوان یکی از عوامل سرسپرده و خود فروخته به صدام جنایت های زیادی در عراق انجام داده پس از آن از ترس عقوبت اعمال خود همانند ولی نعمت اش به سوراخی خزیده که تاکنون جرات سرک کشیدن از آن را ندارد. باید اظهار داشت که این روباه مکار صرفا به خاطر جنایت مرتکب شده در عراق نیست که سالیان سال در خفا بسر می برد بلکه از مهمترین تهدیدهایش خشم و نفرت اعضای سازمان از وی می باشد که علی رقم احتمال زیاد حضور او در مخفیگاه اشرف، جرات نشان دادن خود در نزد آنان را ندارد.
رجوی و ادعای مهدویت
رجوی گفت آری امام زمان همانطور که از اسمش پیداست یعنی امام و رهبر حال و زمان و با مکثی گفت آری امام زمان من هستم و با این حرف چند دقیقه ای کوتاه همه جا را سکوت برداشت و حتی صدای خوردن موزها و میوه ها هم نمی آمد همه به همدیگر نگاه میکردند من که خودم پای میکروفون با شنیدن آن حرف ماتم برده بود
گردنبند و رقص رهایی در فرقه رجوی!
عکسی از جوانی مسعود رجوی بر این گردنبند نقش بسته است. کسی که خود را در هر نشستی سمبل رهایی از «ج» و «ف» (جنسیت و فردیت) و یا به زبان دیگر «عاری از هرگونه خودپرستی و افکار فساد جنسی» می خواند، در درون «حرمسرای» خود، گردنبندی با نگارۀ «خود» را به همسرانش هدیه می کرد! یعنی دقیقاً بر تمامی آنچه مدعی آن بود مهر باطل می زد: رهبری که عاری از فردیت است و بر همه جا نقش خود را عرضه می کند… رهبری که عاری از جنسیت است و حرمسرا تشکیل می دهد!
پیام واو مسعود؛ ای نیروها شما راحت بخوابید مریم بیدار است
برادر مسعود چرا واو شدی چه چیز باعث شد حالت واوی در نشست ها و پیام هایت برای همه روشن شود. انقلاب کجاست که یک نشست دیگ برای شما بگذارد و از این حالت واوی و صحبت های پرت و پلا بیرون بیایید. در پیام شما چه چیزی بود که بچه های اشرف نشان گوش کنند. به کارهای مریم و یا تلاش خواهران شورای رهبری و هدیه مریم به اشرفی ها، خانم زهره و یا داد و فغان از جامعه بین المللی که باید شما رابه عنوان پناهنده قبول می کردند و نکردند.
از شعارهای ضد امپریالیستی رجوی تا چشمک به امریکا
از آنجاییکه آقای رجوی در زیر و رو کشیدن و نامردی و عوض کردن حرف و موضع خود سابقه درخشانی دارد و در دنیا روی خیانتکارترین ها را هم سفید کرده بمجرد اینکه دید اوضاع عراق بهم ریخته و دیگرآبی از صدام برای او گرم نمیشود تمام این صحبتها و بحثهای صورت گرفته توسط خودش را فراموش کرد و تا قبل از اینکه اصل کاریها در عراق گیر بیفتند آنان را بدامان اروپا و امریکا فرستاد و ما بقی را هم در باتلاق اشرف به امان خدا رها کرد! خودش هم که الان نزدیک به یک دهه است که معلوم نیست در کدام سوراخی مخفی شده است!
دیگر حنایت بی رنگ شده مسعود خان رجوی!
حال از مسعودخان جای سوال دارد که یک جو شرافت و صداقت داشته باش و بگواصلا برای چه منظوری به پیشگاه بقول خودت سیدالرئیس حضور به هم رساندی!؟فرض محال که قبول کردیم که شما با صدام رابطه دولت با دولت داشتید آخه مشنگ جان منفعت سیدالرئیس درچه بود که همه جانبه تحت الحمایه اش بودیم!؟ در دنیای روابط دیپلماتیک هم سران دو دولت که به ملاقات هم میروند سرمنافع طرفین امضاء مشترک دارند وبه تفافق میرسند. انصافا غیرازاین هست!؟
نقدی بر پیام ۲۶ شهریور مسعود رجوی
بنظر میرسد سازمان در یک سراشیبی نزول و ازهم پاشیدگی تشکیلات سعی دارد با تمام دغلکاری ها اعضای خود را در بستری از ناآگاهی ها در خصوص مسائلی ساده همچون پناهجو شدن بفریبد. ولی شاید فرقه درمقابل اجتماع بیرون از اشرف جرات چنین اظهارنظرهایی نداشته باشد. که بگوید مشکلات ما تمام شد و کیفا و کیفا عراقی ها جرات نه گفتن به شما را بعد از این نخواهند داشت.
رجوی پناهندگی را قبول کرد
در پیام ویدیویی 26 شهریورسال جاری مسعود رجوی به ساکنان کمپ اشرف وی که پیروزیهای پی در پی مریم و خود را به رخ زندانیها و زندانبانان می کشید و مبارک باد می گفت واضافه می کرد که تلاش این 8 سال است که نتیجه داده و دروغ می گفت که همه ما در تلاش هستیم شما را به عنوان پناهنده سیاسی وآن هم به عنوان یک سازمان قبول کنند و پناهندگی بدهند.
این دیوار بالا بلند، قد و قواره برادر مسعود نیست
شخص رجوی درموضع مسئول جلسات مغزشویی ضمن مظلوم نمایی احمقانه ودجالگری مدرن! با بیان اینکه آب ندارم. خانه ندارم . خاک ندارم. قدرت ندارم. سلاح وتجهیزات آنچنانی ندارم وچی وچی های دیگررا ندارم با نشان دادن عکس شخصی که با تقلای زیاد و با جون کندن بی ثمراصرار بر بالا رفتن ازدیواری را داشت که مدام با دو دستانش لبه دیواررا میگرفت وبا دوپایش تلاش میکرد که خودرا بالای دیواربکشاند ولیکن هربار به طرز ناگوار و دلخراشی نقش برزمین میشد
به بهانه چهل و ششمین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین
فرصت طلبی به نام مسعود رجوی که از همان بدو ورود به سازمان درصدد از دور خارج نمودن رقبای تشکیلاتی و مسئولین سازمان بود که با لو دادن بنیانگذاران و کادرهای دیگر و نهایتا تیرباران آنها سکان سازمان را بدست گرفت و با تدوین خط و خطوط جدید تلاش نمود تا هژمونی سازمان مجاهدین را بدست بیاورد و به همین منظور با افکار بسیار پیچیده و خزنده، موذیانه درصدد کمرنگ کردن و زیر پا گذاشتن اصول تشکیلاتی سازمان شد
از فدا و صداقت تا دروغ و تظاهر در فرقه رجوی!
بعد از تیرباران بنیانگذاران و مرکزیت سازمان توسط شاه مسئولیت سازمان بطورخاص از فردای 22 بهمن و انقلاب ایران با مسعود رجوی شد.او که به هیچ عنوان صلاحیت بودن در این موضع را نداشت رفته رفته با گرفتن تصمیمات غلط سازمان را بکل از اهداف اولیه اش دور کرد و به منجلابی کشاند که نه را پس دارد و نه را پیش! این تصمیمات اشتباه در تمامی عرصه ها بود. چه بلحاظ سیاسی با جدا کردن خود از حاکمیت و تشکیل شورای ملی مقاومت و جذب نیروهای جدا شده از مردم ایران
در دوران تعیین تکلیف نهایی، رجوی کجاست؟
استفاده رجوی از این شرایط مشغول نگاه داشتن نیروها و انگیزه دادن به نفرات قرارگاه برای ماندن در عراق و برای نیروهای خارج از کشور هم چه مالی و چه سیاسی خارج کردن سازمان از لیست است. بنابراین شاید رجوی حساب میکند که سالی سی چهل نفر را که بایستی در درگیری و فعالیتهای ترور از دست میداد الان به نوعی در راه فعالیت سیاسی از دست بدهد، فرقی ندارد. ولی منظور و هدف او از این راه تامین میشود. چون مساله را در بقای خودش میبیند.

