چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
  • خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم 10 دی 1404

    فرماندهان دیروز زندانبانان و شکنجه‌گران امروز
    خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت ششم

    تشکیلات رجوی بسیاری از ما را به بند کشید. من هم در میان آن بازداشت‌شدگان بودم. فرماندهان دیروز، همان زندانبانان و شکنجه‌گران امروز بودند. همان‌طور که در قسمت‌های قبل نوشتم، با گذشت زمان، بسیاری از بچه‌ها یکی‌یکی و اغلب در دل شب ناپدید می‌شدند. آن‌قدر این روند ادامه پیدا کرد که بخش ورودی و پذیرش […]

یک تصویر و یک عالمه خاطره 09 دی 1404

کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش یک تصویر و یک عالمه خاطره

خیانت مجاهدین 20 اردیبهشت 1389

خیانت مجاهدین

مناسبات تیره و تار مجاهدین که آقای قادر رحمانی در خاطرات خویش به آن اشاره صریح و بی پرده دارد حاوی نکات تامل انگیزی از چگونگی مرگ اندیشه سیاسی و ایدئولوژیکی ست که مجاهدین به آن تاکنون پایبند بودند. تفکر مجاهدین در حیطه های سیاسی، اعتقادی و انسانی به باور آقای قادر رحمانی یکی از اعضای با سابقه مجاهدین و ارتش آزادیبخش که سالها برای دارودسته رجوی و تا سرحد مرگ و جنون فداکاری کرده است، تفکری غیر دموکراتیک، غیر انسانی و فاشیستی ست

اعلام جدایی آقای مهدی سجودی از فرقه رجوی 18 اردیبهشت 1389

اعلام جدایی آقای مهدی سجودی از فرقه رجوی

اینجانب مهدی سجودی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در همبستگی و حمایت از خانواده های متحصن در مقابل درب قلعه اشرف، جدایی خود را از فرقه رجوی رسما اعلام می کنم. من در ابتدای جوانی به دام این سازمان افتادم و خوشحالم که توانستم قبل از اینکه موهایم سپید شوند، به ماهیت این فرقه پی ببرم و آزادی خود را بیابم. قصد دارم واقعیت هایی که در مدت چند سال گذشته در فعالیت با سازمان مجاهدین خلق داشته ام را به اطلاع افکار عمومی برسانم.

علمدار شایگان، آخرین نجات یافته از فرقه رجوی 13 اردیبهشت 1389

علمدار شایگان، آخرین نجات یافته از فرقه رجوی

آخرین نفری که موفق به فرار شده است آقای علمدار شایگان می باشد که روز بیست و چهارم آوریل گذشته بعد از بیست و دو سال اسارت خود را نجات داد و به خانواده های مستقر در جلوی درب کمپ پیوست. آقای شایگان توانست با فرار از اسارتگاه خود را به جلوی درب ورودی برساند. برخی از خانواده های قربانیان فرقه رجوی اکنون حدود سه ماه است که جلوی این درب بست نشسته اند و خواستار آزادی اسرا می باشند.

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت یازدهم 13 اردیبهشت 1389

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت یازدهم

از متن واکنش مجاهدین چنین به نظر می رسد که حتی از رسیدن صدای خانواده ها به فرزندانشان هراس دارند و اقدام به نصب بلندگوها قوی و پخش سرود های مجاهدین می کنند تا یک سانسور علنی را به نمایش بگذارند، اگر ممکن است مکانیزم های سانسور در مجاهدین را برای خوانندگان توضیح دهید.

نامه خانم بتول سلطانی به دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در بغداد 11 اردیبهشت 1389

نامه خانم بتول سلطانی به دفتر نمایندگی سازمان ملل متحد در بغداد

تاکید می کنم اعضای این سازمان مستمرا تحت کنترل سلسله مراتب تشکیلاتی هستند و روزانه باید در نشستهای تفتیش عقاید حاضر شده و حتی خصوصی ترین مسائل خود را بازگو کنند. همچنین ا ولیه ترین حقوق انسانی غیر مجاز شمرده شده است و سازمان مدعی است که افراد داوطلبانه اسیر شده و تن به این شرایط داده اند در حالیکه این اسارت به شیوه های مختلف کنترل ذهن و طی دهها سال حکومت صدام حسین صورت گرفته است.

گفتگو با آقای نصیر حیدری ـ قسمت پنجم 07 اردیبهشت 1389

گفتگو با آقای نصیر حیدری ـ قسمت پنجم

به نظرم نشست نقطه مثبت فقط به خاطر فریب دادن بچه های حاضر در اشرف بود تا دل آنها را به دست آورند. به خاطر اینکه قبل از این نشست آمریکائیها دو صفحه مواد حقوق بشر به سازمان داده بودند که توسط مژگان در یک نشست عمومی خوانده شد. قرار این بود بچه ها خودشان در سالن اجتماعات این برگه ها را از آمریکائیها بگیرند و امضاء بکنند به همین دلیل برای اینکه هندوانه زیر بغل بچه ها بگذارند این دوره از نشست ها را برگزار کردند

رهایی علمدار شایگان؛ رهایی از تمام قید و بندهای فرقه رجوی 06 اردیبهشت 1389

رهایی علمدار شایگان؛ رهایی از تمام قید و بندهای فرقه رجوی

علمدار مستقیم و بی واسطه به آغوش خانواده ها پرید و این نشان میدهد که سازمان دیگر همه سنگرهایش را از دست داده و تبلیغاتش برای مزدور نمایاندن خانواده ها و ضد ارزش نشان دادن عشق و عاطفه و علاقه دیگر کاملا بی اثر شده و در یک کلام چیزی که انقلاب ایدئولوژیک نامیده میشود دیگر یک مضحکه بیشتر نیست.

علمدار شایگان با فرار از فرقه رجوی خود را به خانواده ها رساند 05 اردیبهشت 1389

علمدار شایگان با فرار از فرقه رجوی خود را به خانواده ها رساند

ظهر روز شنبه بیست و چهارم آوریل 2010، علمدار شایگان اهل شیراز که بیست و دو سال گذشته را در اسارت فرقه رجوی سپری کرده است، توانست با خروج از درب اصلی کمپ خود را نجات دهد. علمدار شایگان در صحنه ای تاثر بر انگیز خودش را به آغوش خانواده ها ی مستقردر مقابل درب کمپ اشرف انداخت.

اولین پیام خانم سلطانی به خانواده ها و قربانیان اسیر در قلعه اشرف 01 اردیبهشت 1389

اولین پیام خانم سلطانی به خانواده ها و قربانیان اسیر در قلعه اشرف

اقدام به کار گذاشتن بلند گو ها توسط این تشکیلات در صد متری درب ورودی و سایر اقدامات ایذائی آنها برای این است که شاید بتوانند واکنش خانواده ها را که در پشت درب هستند را برانگیزند و کار را به خشونت بکشند و با به کشتن دادن اعضا یعنی شما ها کاسه کوزه را بر سر خانواده ها خراب کنند و آنها را دور کنند تا راحت به کارشان مبنی بر بیگاری کشیدن شبانه روز از شما و اسارت شما و ادامه نشستهای تفتیش عقاید و عملیات جاری و غسل و هزار مزخرفات دیگرادامه دهند

پیام تسلیت به آقای محمد رضا پیر نظری 30 فروردین 1389

پیام تسلیت به آقای محمد رضا پیر نظری

با کمال تأسف و تأثر مطلع شدیم که مادر آقای محمد رضا پیر نظری (از رها یافتگان فرقه رجوی) در سن کهولت و بیماری دار فانی را وداع گفتند. انجمن نجات استان گلستان غم وارده را به آقای محمد رضا پیر نظری و بازماندگان آن مرحومه تسلیت عرض می‎نماید.

اعلام جدایی مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان مجاهدین از فرقه رجوی 29 فروردین 1389

اعلام جدایی مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان مجاهدین از فرقه رجوی

من در سال 1370 در عملیات مروارید به اسارت نیروهای مجاهدین در آمدم و بعد از یکسال در زندان بخاطر خلاص شدن از زندان تقاضای پیوستن به مجاهدین را کردم و بلافاصله مرا پذیرفتند. من بدلیل نفرتی که از رژیم داشتم چونکه وضعیت جنگ و همینطور بلایی که بعد از جنگ بر سر خودم آمد تصمیم گرفتم در سازمان بمانم. آنجا مرا فریب دادند و امضا گرفتند که زندگی و خانواده نداریم و بعد از مدتی ورقه دیگری مبنی بر اینکه تا الی الابد نباید ازدواج بکنید و باید همسران خود را طلاق بدهید و هر چه ما گفتیم مجرد هستیم گفتند باید ذهن خودتان را طلاق بدهید

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت دهم 28 فروردین 1389

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی ـ قسمت دهم

آقای مسعود رجوی ترجیح داده در حالیکه هنوز چند هفته به روزجهانی کارگر باقی مانده، اطلاعیه ای در حمایت از کارگران بنام سازمان مجاهدین خلق منتشر کند. آیا به نظر شما سازمانی که اعضایش را که بیش از بیست سال در این سازمان شبانه روزی از دل و جان کار می کردند، بعد از این مدت نه تنها حق و حقوق مادی آنها را حتی به عنوان یک کارگر نپرداخت بلکه به زندان و تبعیدگاه فرستاد، می توان مدافع کارگر نامید؟

blank
blank
blank