سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
  • نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی 09 دی 1404

    خودت را از حصار بسته رجوی نجات بده
    نامه ای به برادرم حمید رضا نوری در کمپ آلبانی

    حمید رضا جان سلام کجایی برادر پاک ما را فراموش کردی. دوریت برای ما خیلی سخت است بخصوص برای پدر . خبر داری پدر چشم انتظار شماست؟ پدر می گوید تا در قید حیات هستم می خواهم حمیدرضا را ببینم. ما چندین نامه برای شما ارسال کردیم شاید جوابی به ما بدهی ولی از شما […]

دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی 08 دی 1404

دخترم می ترسید با من صحبت کند دلتنگی های مادر پروانه ربیعی عباسی

عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر 08 دی 1404

این تنها یک تصویر نیست عکسی بر دیوار و عکسی در آغوش پدر

پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری 07 دی 1404

در حاشیه جلسه اخیر انجمن نجات گیلان پیام تصویری جلیل اکبری به برادر اسیرش ولیرضا اکبری

عیدی پدرانه 28 اسفند 1386

عیدی پدرانه

او اظهار می داشت برای بار دوم نیز فقط بخاطر مادر مرحومش به اشرف رفته بودم که او هم مثل من همه این گرفتاریهای ملاقات در قرارگاه اشرف را کشید و او هم بعد از 20 سال فقط 4 ساعت ملاقات داشت که همین هم باعث مرگ مادرش شد. او در ادامه اظهار داشت:در کجای دنیا رسم بر این است که اسیری برای تماس با مادر در حال احتزار در بیمارستان بایستی چند صد دلار (فقط 3 دقیقه) هزینه ارتباط آن را بپردازد.

تلاش بی نتیجه برای دیدار با عزیزان در کمپ اشرف 27 اسفند 1386

تلاش بی نتیجه برای دیدار با عزیزان در کمپ اشرف

خانواده آقای حسین مرادی که در کمپ اشرف مجاهدین در عراق حضور دارد سعی داشتند که با او ملاقاتی داشته باشند ؛ اما مجاهدین که به شدت از هرگونه تماس نیروهای خودشان با جهان خارج واهمه دارند به اشکال مختلف مانع از این ملاقات شدند. با آقای اکبر مرادی برادر و نیز آقای صفائیان داماد ایشان که برای دیدن

بجای پول دادن به وکیل مفت خور، این پول را خرج مردم ایران بکنید 23 اسفند 1386

بجای پول دادن به وکیل مفت خور، این پول را خرج مردم ایران بکنید

اگر سمیه 18 ساله بوده است پس آن ورقه رضایت نامه به امضای پدرمان چیست که به دادگاه عراق ارائه کرده اید؟ از یکطرف در تلویزیون دستگاه قضائی عراق را مسخر ه می کنند از طرف دیگر چند تا وکیل استخدام می کنند تا حکم سه تا ضد بشر را بر گردانند. البته دراین مورد به روی خودشان و به اطلاع هوادارنشان هم نمی آورند. زیرا ادعاهای آنان را باطل می کند.

چشم انتظاری تا کی 23 اسفند 1386

چشم انتظاری تا کی

دردیداربا خانواده های چشم انتظار، همواره می شنوم: چشم انتظاری تا کی؟ واین جمله وآرزوی به آغوش کشیدن عزیزان دربند اسارتشان که همواره از آن ها می شنوم و رنجی که خانواده ها از دوری عزیزانشان می برند، دردی است مضاعف بر روحم و البته انگیزه ام را چند برابرمی کند که از تلاش برای رهایی دوستانمان از فرقه رجوی که مهم ترین وظیفه انجمن است، تا آزادی کامل این عزیزان فروگذار نکنم.

نامه برادر جهانگیر جمالی 21 اسفند 1386

نامه برادر جهانگیر جمالی

به خدمت برادر عزیزم و بهتر از جانم آقای جهانگیر جمالی سلام. بعد از عرض سلام و آرزوی سلامتی امیدوارم که کاملاً صحیح و سالم و کامیاب باشید. برادر جان نزدیک بیست سال است که ما و خانواده چشم به راه شما هستیم تا شما را از نزدیک زیارت کنیم. جهانگیر جان دلمان برایت خیلی […]

به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید 14 اسفند 1386

به گروگانگیری فرزندانمان در پادگان اشرف پایان دهید

سخنان تاثیر گذار آقای خدابنده که درد مشترک همه انسانها و خانواده های آزاده می باشد تاثر و اشک های غلتان برصورتهای پر مهر، ساده و صمیمی خانواده های زحمت کش گیلکی نمایان ساخت و بعضی از خانوادهها از ایشان دعوت نمودند تا ضمن حضور بیشتر در استان، مهمان سفره های آنها باشد.

تسلیت به خانواده سلیمانی 13 اسفند 1386

تسلیت به خانواده سلیمانی

بدینوسیله انجمن نجات دفتر بوشهر به اقای ناصر سلیمانی تسلیت عرض مینمایید. ما را در غم خود شریک بدانید. برایتان از خداوند تقاضای صبر و بردباری داریم.

خانواده‌های اعضای دربند فرقه رجوی خواستار آزادی فرزندانشان شدند 13 اسفند 1386

خانواده‌های اعضای دربند فرقه رجوی خواستار آزادی فرزندانشان شدند

وی افزود: این اولین همایش با شرکت خانواده‌های گیلانی است که در این استان برگزار می‌شود.”ابراهیم خدابنده” یکی از مسوولان سابق مجاهدین نیز دراین همایش اظهارداشت: در سال ‪ ۵۹به عضویت این سازمان درآمدم و تا سال ‪ ۸۲به عنوان عضو روابط بین‌المللی این سازمان فعالیت کردم و از آن تاریخ از این سازمان جدا شدم.

پیام تسلیت به جناب آقای علی قشقاوی 06 اسفند 1386

پیام تسلیت به جناب آقای علی قشقاوی

پدران و مادرانی که از سال 60 تاکنون چشم به روی جگر گوشه هایشان باز نکرده و در واپسین روزهای عمر خود آرزوی مرگ رهبران فرقه رجوی و پاره شدن حصارهای اشرف را دارند تا لحظه ای رویت ماه دل کنند و جان به جان آفرین تسلیم نمایند.

بیانیه شماره یک بنیاد سحر 06 اسفند 1386

بیانیه شماره یک بنیاد سحر

آقای علیرضا بشیری و دخترش خانم نوشین بشیری که دختر خانم راضیه خبازان نیز می باشد رنج سفر از نروژ و خطرات اقامت در عراق را بر خود هموار نمودند و جهت دیدار با خانم راضیه خبازان اقدام به عزیمت به درب قرارگاه اشرف کردند. البته لازم به ذکر است که این سفر به اصرار خانم نوشین بشیری که از سه سالگی از مهر مادر محروم گردیده و به نروژ فرستاده شده است صورت پذیرفت.

نامه ای خطاب به خانواده های مستقر در بغداد 30 بهمن 1386

نامه ای خطاب به خانواده های مستقر در بغداد

رجوی ها شدیدا به دست و پا افتاده اند. حاضرند چند بار دیگر خود را بسوزانند و مایه تمسخر خاص و عام شوند اما شما از فتح بغداد صرفنظر کنید. اجازه دهید سلام ویژه ای داشته باشم به محبوبه و مصطفی محمدی که صبر ومقاومتشان در بازپس گیری دختر دلبندشان سمیه مثال زدنی است. شنیدم که دست رد بر سینه ی عوامل رجوی و بقایای صدام زده اید که می خواستند جریان را منحرف کنند

نامه برادر رضا رجب زاده 21 بهمن 1386

نامه برادر رضا رجب زاده

به: رضا رجب زاده اهل گیلان به نام خدا رضا جان با سلام. امیدوارم حالت خوب بوده باشد وتاکنون یادی ازما کرده باشید. خدای نکرده نکند که ما را فراموش کرده باشید ولی اعتقاد دارم که اینطور نیست وامیدوارم که بخاطرپدرومادرت وبچه هایت هم که شده به وطنت برگردید. من بهروزبرادرت هستم که دارم برایت […]

blank
blank
blank