سیانور، ترور، انفجار ... خوانش مفهومی عملکرد سازمان تروریستی مجاهدین خلق در جامعه ایران دهه ۶۰
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
افشاگری جدا شده ها تأثیرگذار بوده سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
جنگ آرزوی دیرنه مجاهدین
نکته ای که نباید در رابطه با گزارش محمد البرداعی فراموش کرد این مطلب است که بحث اتمی ایران یک مسئله حقوقی نیست که با گزارش آژانس حل و فصل گردد بلکه این مسئله به یک بهانه سیاسی تبدیل شده که قدرت های سیاسی – اقتصادی جهان و در راس آن آمریکا برای جلوگیری از پیشرفتهای اقتصادی- علمی کشورهای مستقل، ازجمله ایران به آن روی می آورند.
باز هم از جنگ طلبی فرقه رجوی
عصبانیت روحانی نتوانست از برگذاری یک جلسه مصاحبه مطبوعاتی دیگر، توسط شورای ملی مقاومت، در واشنگتن و ادعای دیگرش در باره فعالیتهای هسته ای ایران در نزدیکی شهر اصفهان، جلوگیری کند. جعفر زاده، در مصاحبه ای که لحنی شدید داشت و معلوم بود از طرف امریکا، اسرائیل و یا هر دو دیکته شده بود،
جنگ روانی رهبران مجاهدین علیه خانواده ها، پریشانی وجدان تیره بخت
آنان به جای پاسخگویی به نامه مادر عزیز آقای صادق کیهان به اصطلاح مچ گیری می نمایند و با طرح ادعاهای واهی و مضحک چنین القاء می کنند نامه به وسیله ی مادر آقای صادق کیهان نوشته نشده است و جابجایی دو نقطه که مطابق با اصل نامه و صرفا جهت رعایت امانت در نامه نگاری لحاظ شده است را دلیلی بر مدعای شگفت آور خویش قلمداد می کنند.
دوعکس از پمپ آب تخریب شده مجاهدین
مجاهدین مدعی هستند که پمپ آبی که در عکسها میبینید با 300 کیلو تی ان تی تخریب شده و این انفجار هم کارجداشدگان و بخصوص آقای مسعود خدابنده بوده است. به عکس ها نگاه کنید حتی موج انفجار یک کیلو تی ان تی هم بیشتر از این تخریب داشت و جالب اینکه ابدا اثری از دود و سیاهی انفجار نیست بیشتر به نظر میرسد
انفجار در شرایط بن بست کامل و فروپاشی از داخل
بعد ازمسافرت آقای مسعود خدابنده به عراق وبا پیام اُمیدی که این مسافرت به اشرف حمل نمود، درب دکان عراق، برای رجوی وباندش میرود تا گل گرفته شود و همچنین با توجه به خط”تام” و”جری” جمهوری اسلامی در برخورد با مسئله حضور منافقین در این دیار که بمدت پنج سال است دنبال میشود
چرا انفجار پمپاژ آب ۳۰۰ کیلو تی ان تی میخواهد
من بعنوان دیدبان از دور شاهد بودم که واقعه اینطور نبوده است و این سه نفر بعد از بیست دقیقه تیر اندازی و کشتن نفرات مقابل در حالی که در نفر بر زرهی بودند مورد اصابت آرپی جی قرار گرفته و سوخته اند ؛ شدت آتش به دلیل گالن های سوخت اضافی و 80 لیتر بنزینی که برای تنظیف سلاح روی نفر بر بود به حدی بود که پیشمرگه های کرد از محل دور شدند
من انقلاب کردم
یادم افتاد که خودم نیز انقلاب کردم. اونم چه انقلابی انقلاب یعنی دگرگونی. یعنی تغیرات اساسی که در یک: فرد، جامعه، سیستم و یا حکومت به وجود میاید. انقلاب یک جهش به جلو است. اینطور نیست که الزاما انقلاب در جوامع عقب افتاده به وقوع بپیوندد. انقلاب میتواند شامل یک جامعه مدرن و دموکرات نیز بشود.
مصاحبه پاتریک پسنوت با یکی از تحلیل گران سیاسی فرانسه – قسمت سوم
زیرا آنها می دانستند که خیلی دیر یا زود آمریکایی ها زمام عراق را به دست می گیرند. X: بله آنها به خوبی آگاه هستند. آنها از مدتها پیش روابط مخفیانه ای با عوامل cia ایجاد کرده اند و در نتیجه آنها 4 تا از پادگانهایشان در جنوب عراق را توانستند نگه دارند و نیروهایشان را در پایگاهایشان به نام اشرف در 90 کیلو متری شمال بغداد، نزدیکی مرز ایران متمرکز کردند.
افزایش بیسابقه فرار اعضاء مجاهدین از اردوگاه اشرف
به گزارش خبرگزاری فارس، روزنامه کریستین ساینس مانیتور در شماره مورخ 22/11/86 خود در مطلبی به قلم «اسکات پیترسون» مینویسد، حدود صد تن از اعضای گروه ایرانی مجاهدین در هفتههای اخیر اردوگاه اشرف در عراق را ترک کردهاند.
من و بابام و مادرم یک تن واحد هستیم
امروز عصر در سوپر مارکت در وستن پرو دیوس در خیابان یانگ بودم که خانمی مرا به اسم صدا زد. اول اونو نشناختم. خانمی از طرفداران رجوی بود. خیلی مودبانه با من بر خورد کرد و به این دلیل ادبش من هم 20 دقیه ای باهاش بودم. گفت که وب لاگ من به نفع رژیم است و آنرا همین امشب ببندم. زیرا در چند تا سایت که وی آنرا به رژیم نسبت می داد لینک و مطالب من هست
مجاهدین به روز”ر” و ساعت”س” نزدیک و نزدیکتر می شوند
گزارش دیدبان حقوق بشراز زندانی وشکنجه کردن وگرفتن اعترافات اجباری توسط سران مجاهدین ازناراضیان اشرف به شهادت وگزارش تعدادی از نجات یافتگان از اشرف مقردیدبان حقوق بشر گزارشی را تنظیم ومنتشر می کند. که نشان ازوجود سرکوب نیروها درداخل تشکیلاتی رجوی را مورد اعتراض قرار می دهد
نمایشنامه ای در یک و نیم پرده
تلفن زنگ میزند خواهر اقدس که از اعضای شورای رهبری مجاهدین در خارج کشوراست بطرف تلفن میدود، یادش میافتد که صدای موزیک زیاد است و حدس میزند که ممکن است تماس از عراق باشد، برمیگردد و صدای موزیک را قطع میکند واز ذهنش میگذرد که چه خوب که تلفنها تصویری نیستند.

