چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
  • یک تصویر و یک عالمه خاطره 09 دی 1404

    کارزار بزرگ با رجوی وطن فروش
    یک تصویر و یک عالمه خاطره

    داشتم آلبوم عکس از فعالیتهای خیرخواهانه انجمن نجات گیلان را نگاه میکردم. در میان عکسها به عکسی برخوردم که یه عالمه خاطره برایم زنده شد. خاطرات خوب و خوش و شیرین … خاطرات همدلی و همکاری جانانه در حوزه انجمن نجات ایران برای یک هدف مقدس انسانی در راستای کمک خداپسندانه به خانواده های دردمند […]

چرا سکوت کردم؟! 08 دی 1404

خاطره ای تلخ از دوران حضورم در تشکیلات رجوی چرا سکوت کردم؟!

واکنش ها به خبر “می بایست مانع . . . می شدید” 06 شهریور 1403

واکنش ها به خبر “می بایست مانع . . . می شدید”

انجمن نجات آلبانی در مطلبی با عنوان “می بایست مانع از برگزاری گردهمایی انجمن نجات آلبانی می شدید” که در صفحه فیسبوک این انجمن درج گردید، به تشریح خواسته های نابجا و غیرقانونی سازمان مجاهدین خلق از اعضای سابق خود در تیرانا که همچنان در وابستگی مالی به این سازمان بسر می برند، و تهدید […]

در کنار همسر و فرزندانم روزگار شیرینی را سپری می کنم 05 شهریور 1403

در کنار همسر و فرزندانم روزگار شیرینی را سپری می کنم

در این مقاله می خواهم به صورت گذرا روزهای پس از جدایی از سازمان مجاهدین خلق را مرور کنم. در روزهای نخست با وجود این که به آغوش گرم خانواده ام برگشته بودم و خیلی هم به من از سوی خانواده محبت می شد اما متاسفانه گاهی وقتها شبها هنگام استراحت خواب راحت نداشتم و […]

انصاریان: مجاهدین خلق با هر چه بوی زندگی بدهد مخالف هستند 05 شهریور 1403

انصاریان: مجاهدین خلق با هر چه بوی زندگی بدهد مخالف هستند

خلیل انصاریان عضو رهایی یافته از سازمان مجاهدین خلق در آلبانی و عضو کنونی انجمن نجات آلبانی خاطرات خود از زمان حضور در تشکیلات رجوی را نقل می کند. انصاریان که ساعاتی از اوقات فراقت بعد از کار و زندگی روزمره اش را در کنار ساحل دریای آدریاتیک می گذراند، از زمانی می گوید که […]

در کنار خانواده هر روز شکوفاتر می شویم و شاداب تر 05 شهریور 1403

در کنار خانواده هر روز شکوفاتر می شویم و شاداب تر

لحظه فرار از فرقه رجوی و از اردوگاه اشرف در استان دیالی عراق، تنها فکر و ذکرم خانواده ام بود. پدرم، مادرم، خواهرم و برادرانم. آن لحظات از واکنش خانواده ام نسبت به خودم هراس داشتم. از آینده می ترسیدم. البته حق هم داشتم. 20 سال در تشکیلات رجوی مدام در مغزم فرو کرده بودند […]

محمدرضا ترابی: تا ۳۷ سالگی همیشه قاچاقی از مرزها عبور می‌کردم 05 شهریور 1403

محمدرضا ترابی: تا ۳۷ سالگی همیشه قاچاقی از مرزها عبور می‌کردم

امروز دقیقا ۵ سال میشه که وارد آلمان شدم و زندگی جدیدم رو شروع کردم. سفرم از یونان به آلمان اصلا ساده نبود و بطور قاچاق و با مدارک جعلی صورت گرفت. در مقدمه باید بگم که وقتی در سال ۲۰۱۷ تو آلبانی از مجاهدین جدا شدم به معنی واقعی کلمه هیچی‌ نداشتم. نه پول، […]

تجربه شیرین رهایی در پیاده روی اربعین حسینی 05 شهریور 1403

تجربه شیرین رهایی در پیاده روی اربعین حسینی

بر خلاف شعارهای تو خالی سران فرقه مجاهدین خلق که تلاش می کنند خودشان را در مراسم مذهبی ایام محرم به ویژه روز اربعین هم سو با مردم ایران نشان دهند. با توجه به اینکه مقر مجاهدین خلق سالها در عراق بود و فاصله چندانی با کربلا و نجف نداشت، ولی هرگز اعضای گرفتار حق […]

از تلخی اسارت تا شیرینی رهایی 03 شهریور 1403

از تلخی اسارت تا شیرینی رهایی

در سال 1347 در شهر سربندر بدنیا آمدم، تا مقطع پنجم ابتدایی در این شهر به تحصیل مشغول بودم. با شروع جنگ تجاوزکارانه صدام بر علیه ایران همانند هزاران جوان دیگر برای دفاع از خاک وطن در تاریخ 18/1/66 به خدمت سربازی رفتم. دو هفته از حضور من در جبهه نگذشته بود که در جبهه […]

وحشت مجاهدین خلق از حضور ابراهیم خدابنده در دادگاه 03 شهریور 1403

وحشت مجاهدین خلق از حضور ابراهیم خدابنده در دادگاه

دو جلسه اخیر دادگاه محاکمه سران مجاهدین خلق با حضور مدیرعامل انجمن نجات همراه بود. ابراهیم خدابنده، عضو پیشین مجاهدین خلق در جلسات پانزدهم و شانزدهم دادگاه محاکمه 104 تن از سران مجاهدین خلق و سازمان به عنوان یک ماهیت حقوقی به عنوان مطلع در جایگاه حاضر شد. ابراهیم خدابنده مسئول پیشین بخش روابط بین […]

هزینه زندگی آزادانه مریم رجوی در اروپا، به اسارت کشاندن اعضا است 03 شهریور 1403

هزینه زندگی آزادانه مریم رجوی در اروپا، به اسارت کشاندن اعضا است

محمد آتابای عضو رهایی یافته از تشکیلات مجاهدین خلق در آلبانی، در حالیکه در کنار دوستانش، ساعاتی از اوقات فراغت خود را در کنار ساحل دریای آدریاتیک سپری می کند به یاد دوستانش که هنوز در اسارت رجوی در کمپ مانزا هستند می افتد. او با ذکر اسامی تعدادی از آنها همچون اسماعیل نیکذات، برات ریگی، بهزاد فرخی، یوسفی […]

کابوس فرقه گذشت و زندگی را از نو آغاز کردم 30 مرداد 1403

کابوس فرقه گذشت و زندگی را از نو آغاز کردم

انسانها صرف نظر از ملیت، تاریخ و تمدن، قومیت و مذهب در مسیر زندگی شان در معرض حوادث و تند بادهای مختلفی قرار می گیرند که سرنوشت و جریان زندگی آنها را دستخوش تغییرات و فعل و انفعالات زیادی می کند. و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. تجاوز نظامی عراق به ایران در […]

برای زندگی کردن هیچوقت دیر نیست 28 مرداد 1403

برای زندگی کردن هیچوقت دیر نیست

مجاهدین خلق ارمغان تاریکی من افشین جعفر زاده اهل ارومیه در سال ۱۳۷۴ برای کار به استانبول رفتم. با توجه به اینکه رشته ام مکانیک بود در همان جا مشغول به کار شدم. پس از چند سالی کار کردن با  کسانی آشنا شدم که به من قول مهاجرت و کار در کشور آلمان را دادند. […]

لذت بازگشت به وطن و به آغوش پرمهر خانواده 27 مرداد 1403

لذت بازگشت به وطن و به آغوش پرمهر خانواده

وقتی به خدمت سربازی رفتم دوست داشتم برای دفاع از وطن به جبهه های جنگ بروم تا اینکه در تاریخ 18/5/65 عازم جبهه شدم اما متاسفانه در تاریخ 24/4/67 در منطقه زبیدات توسط ارتش عراق اسیر و به اردوگاه اسرای جنگی منتقل شدم. حقیقتا شرایط اردوگاه برای اسرا خیلی سخت بود تا اینکه در سال […]

blank
blank
blank