نامه ای به دخترم که سالهاست در فرقه رجوی اسیر است

ای خدا لعنت کند رجوی و سرانش را که امیدوارم در آینده نزدیک نیست و نابود شوند نه فقط من بلکه خیلی ها را داغدار کردند طیبه جان برای چی و چه هدفی پیش این آدمهای از خدا بی خبر مانده ای می دانی که الان دخترت چند سال دارد و مستمر سراغ تو را می گیرد و من جوابی ندارم که به او بدهم حیف نیست عمر خودت را داری به تباهی می کشی و سران سازمان در خارج در بهترین رفاه و آسایش دارند به زندگی خود ادامه می دهند

خدا لعنت کند رجوی و سرانش را
سلام دخترم!
blankامیدوارم حالت خوب باشد هر چند که می دانم در محلی که هستی خوبی وجود ندارد ولی ناچارم بگویم که امیدوارم حالت خوب باشد چندین سال است که تو را ندیده ام دردم را برم به چه کسی بگویم خداوند لعنت کند آن کسی را که ما را داغدار کرد چند بار با کلی مشکلات بیماری به عراق سفر کردم که شاید بعد از چند سال تو را در آغوش بگیرم ولی این از خدا بی خبران فرقه رجوی به من اجازه ندادند که حتی یک دقیقه شما را ببینم آیا این ها از انسانیت بویی برده اند آیا این ها به کسی رحم می کنند و با دل شکسته به ایران باز گشتم فرقه رجوی و سرانش چی فکر کرده اند فکر کردند که مالک انسانها هستند فکر کردند که تو از بوته عمل آمده ای خدا لعنت کند رجوی و سرانش را که امیدوارم در آینده نزدیک نیست و نابود شوند نه فقط من بلکه خیلی ها را داغدار کردند طیبه جان برای چی و چه هدفی پیش این آدمهای از خدا بی خبر مانده ای می دانی که الان دخترت چند سال دارد و مستمر سراغ تو را می گیرد و من جوابی ندارم که به او بدهم حیف نیست عمر خودت را داری به تباهی می کشی و سران سازمان در خارج در بهترین رفاه و آسایش دارند به زندگی خود ادامه می دهند به این فکر کردی که چه فریبی از فرقه رجوی خوردی اینها اگر انسان بودند به اندازه یک سر سوزن به شما آزادی می دادند که طی این چند سال یک تماس تلفنی با خانواده ات بر قرار می کردی و از احوال شما جویا می شدیم. من و مادرت و بخصوص دخترت نگار بی صبرانه منتظر آمدنت هستیم خودت را از فرقه تباهی نجات بده و به آغوش گرم خانواده برگرد.
دوستدار شما پدرت غلام رضا نوری.