خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل و یکم
گاهی یک نام، بیشتر از هزار تصویر در ذهن آدم حک میشود. برای من، آن نام «چیلات» بود. پایگاهی شبیه قلعهای افسانهای، نشسته بر سینه مرز ایران؛ و روزی، میدان نبردی شد که زندگیام را برای همیشه تغییر داد. شش ماه آتش و باروت پشت سرم بود، و در دل یکی از همان شبهای دلهرهآور، […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت چهل
در ژانویه سال ۲۰۰۱، تمامی پایگاههای مجاهدین خلق برای شرکت در نشستی مشترک فراخوانده شدند. محل این نشست، پایگاهی در نزدیکی بغداد به نام «باقرزاده» بود؛ همان پایگاه خشک و بیروحی که پنج ماه پیش در آن جلسات ایدئولوژیکمان را با نسرین، جانشین فرمانده کل، برگزار کرده بودیم. جلساتی که تنها به فرزندان مجاهدین اختصاص […]
بازخوانی تاریخی سفر مسعود رجوی به بغداد در سال ۱۳۶۵
چکیده: در سال ۱۳۶۵، مسعود رجوی، رهبر تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق، تحت فشارهای سیاسی و حقوقی در فرانسه، تصمیم به فرار از پاریس و پناه بردن به آغوش صدام حسین در بغداد گرفت؛ اقدامی که نه تنها گسست کامل این تشکیلات از ادعاهای اولیهاش را نشان داد، بلکه آن را به ابزاری نظامی و اطلاعاتی […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی و نهم
تابستان سال ۲۰۰۰ بود. ما، بچههای مجاهدین، بعد از هشت ماه دوری از هم، دوباره به هم رسیدیم. مقصد ما: یک پایگاه عظیم نظامی نزدیک بغداد، با نام کمپ باقرزاده. جایی که نه برای جنگ یا آموزش، که برای «نشستهای ایدئولوژیک» ساخته شده بود. مکانی ایزوله، محصور در لایههای دفاعی ارتش عراق، از خاکریزهای بلند […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی و هشتم
چند ماهی از استقرارمان در پایگاه مرزی فائزه گذشته بود که یکی از دورههایی که باید میگذرانیدم آغاز شد: «رزم گروه». این دوره ادامهای بود بر «رزم انفرادی» که پایهایترین آموزش نظامی به شمار میرفت. در رزم انفرادی، بیشتر به بقا در بیابان میپرداختند؛ اینکه چطور در تنهایی زنده بمانی، با ستارهها و قطبنما راه […]
بیانیه رسمی جمعی از اعضای جداشده از تشکیلات ورشکستهی موسوم به مجاهدین
ما جمعی از اعضای جداشده از تشکیلات تروریستی رجوی مقبور، با آگاهی از مسئولیت تاریخی خود در برابر مردم ایران و قربانیان جنایات این تشکیلات، بر خود فرض میدانیم که بار دیگر حقیقت را بیپرده بیان کنیم. آن تشکیلات تروریستی و وطنفروش که طی چند دهه با عوامفریبی و خیانت، جان هزاران نفر را به […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی و هفتم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از سوء تغذیه خود چنین می گوید: تصویری از من گرفته شد، درحالیکه با کلاشینکف روی یک زرهپوش BMP-1 ایستاده بودم. در آن تصویر، لاغری شدیدی که دچارش شده بودم، کاملاً نمایان بود. در پایگاه مرزی، دویدن را به عادتی روزانه تبدیل کرده بودم. هر روز دور محوطه پایگاه […]
عشوه های شتری مریم قجر عضدانلو
مریم قجر عضدانلو، که خود را نماینده خودخوانده یک ایران آزاد معرفی میکند، سالهاست در کسوت “رئیسجمهور خودخوانده مقاومت” در ظاهر نقش مدافع حقوق مردم ایران را بازی میکند. اما با نگاهی دقیقتر به مواضع و عملکردهای او، پرده از چهره واقعی زنی بر میدارد که نه تنها سودای آزادی ملت ایران را در سر […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی و ششم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود از نقشه فرارش می گوید؛ فرار از مرکز ۱۹ در نیمهشب و نفوذ به پارکینگ زرهپوشها! در اواخر ژانویه سال ۲۰۰۰، تمام نیروهای مرکز ۱۹ به پایگاه بدیعزادگان منتقل شدند تا در یک جلسه مهم با مسعود و مریم رجوی شرکت کنند. این همان پایگاهی بود که من […]
تب و تابهای مریم قجر عضدانلو؛ از خواب ترامپ تا کابوس لابیهای بیثمر
در کوران تحولات سیاسی خاورمیانه و همزمان با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، مریم قجر عضدانلو، سرکرده تشکیلات تروریستی مجاهدین، بار دیگر به خوابهای طلایی و توهمات استراتژیک خود دامن زد. او که سالهاست با دست دراز کردن به سوی قدرتهای خارجی، کاسه گداییاش را از این پارلمان به آن کنگره میبرد، این […]
طنز تلخ تاریخ؛ از انتقاد به اوجالان تا فرار همیشگی رجوی
در یکی از موضعگیریهای قدیمی، مسعود رجوی رهبر فراری و دخمه نشین تشکیلات تروریستی با زبان تند و پر ادعا، به عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کردستان (پکک)، تاخت و دستگیری او را ناشی از “جدا شدن از نیروها” و “ترک صحنه” دانست. رجوی در آن زمان، خود را نماد مقاومت و مبارزه معرفی میکرد […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت سی و پنجم
در قسمت قبل گفته شد که روابط دوستانه، زمینهساز “مکالمات غیرمجاز” میشد، که در اصطلاح داخلی محفل نامیده میشد. تجربهی سازمان نشان داده بود که این محفلها، خطرناکترین تهدید برای مجاهدین بودند، زیرا افراد در این مکالمات به صحبت درباره زندگی خارج از سازمان، دنیای بیرون و وسوسههای آن میپرداختند. این امر میتوانست باعث ایجاد […]