جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
نامه مادری که چندین سال در حسرت دیدن دخترش است! 15 آبان 1392

نامه مادری که چندین سال در حسرت دیدن دخترش است!

سلام دخترم! نمی دانم از کجا شروع کنم و چه کسی را نفرین کنم. چندین سال است از تو خبر ندارم در چنگال دیوی بنام رجوی اسیر شده ای و نمی توانی خودت را از دست این دیو خلاص کنی تا به حال نه نامه و نه تماس تلفنی با من داشته ای عواطف مادری به من اجازه نمی دهد آرام بگیرم همیشه در دلم هستی نمی دانم رجوی از جان ما چه می خواهد که این قدر ما را اذیت می کند آیا رجوی در رابطه با خانواده خودش همین کار را می کند

خانواده ها و پادگان اشرف 06 آبان 1392

خانواده ها و پادگان اشرف

چند سالی بود که خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان با کلی مشکلات مالی و جسمی به عراق سفر می کردند تا شاید بتوانند بعد از چندین سال دوری از فرزندانشان با آنها ملاقات کنند. وقتی خانواده ای به درب پادگان اشرف مراجعه می کرد به مثابه خاری در گلوی رجوی فرو می رفت در مقابل سران فرقه رجوی عناصر دست نشانده خود را توجیه می کردند که با خانواده ها برخورد تند کنند که دیگر خانواده جرات نکند به درب پادگان اشرف مراجعه کند

ملاقات صمیمی اعضای انجمن نجات اراک با خانواده طیبه نوری 29 مهر 1392

ملاقات صمیمی اعضای انجمن نجات اراک با خانواده طیبه نوری

. دختر من شناختی از اینها نداشت خودم هم نمی دانم چرا در دام اینها افتاد و الان خودش را اسیر آنها کرده است برای چی و چه هدفی نمی دانم فقط این را می دانم که زندگی خودش را نابود کرد. مادر طیبه چندین سال از نبود دخترش حصرت می خورد یکی دو ساعتی در منزل آنها بودیم فقط رجوی و سرانش را نفرین می کرد در ادامه می گفت اگر اینها انسان بودند این بلا را بر سر فرزندان ما نمی آوردند و ما مادران را داغدار نمی کردند خدا رجوی را لعنت کند

بارش باران سیاه بر سر فرقه رجوی! 13 مهر 1392

بارش باران سیاه بر سر فرقه رجوی!

الان با کوچکترین باد کشتی ما در حال چپ شدن است و خودمان بایستی مقاومت کنیم و از چپ شدن کشتی جلو گیری کنیم و اخیرا تعطیلی پادگان اشرف شکست پشت سر شکست برای فرقه رجوی و کلی کشته و زخمی رجوی بعد از سرنگونی اربابش صدام شکستهای بزرگی را متحمل شد و تا همین الان اعضاء از مناسبات سکت فرقه در حال فرار هستند.

درد دل مادری دلسوخته از فراق فرزندش 28 شهریور 1392

درد دل مادری دلسوخته از فراق فرزندش

زمانی که در پادگان اشرف بود با کلی مشکلات جسمی که داشتم به عراق سفر کردم که شاید بتوانم با پسرم دیداری داشته باشم و بعد از چند سال آن را در آغوش بگیرم ولی متاسفانه به جای اینکه پسرم را در آغوش بگیرم آدمهای توجیح شده فرقه رجوی با سنگ و فحش های رکیک از من مادر استقبال کردند. خبردار شدم بعد از بسته شدن پادگان اشرف او را به کمپ موقت (لیبرتی) منتقل کرده اند و هیچ اطلاعی از وضعیت او ندارم.

جلسه صمیمی با خانواده های عضو انجمن نجات استان مرکزی 18 شهریور 1392

جلسه صمیمی با خانواده های عضو انجمن نجات استان مرکزی

در این جلسه خانواده ها راههای موجود جهت نجات فرزندانشان از کمپ موقت (لیبرتی) را مورد بحث و برسی قرار دادند. مسئول انجمن در رابطه با خفقان حاکم بر کمپ موقت (لیبرتی) توضیحاتی داد و خانواده ها نقش فعال خود را در رابطه با آزادی فرزندانشان اعلام کردند در پایان جلسه خانواده به صورت جمعی نامه ای برای سازمان ملل تنظیم کرده همراه با عکس دسته جمعی و امضاء تک تک خانواده ها برای سازمان ملل ارسال کردند و از سازمان ملل خواستار شدند در مسیر آزادی فرزندانشان آنها را یاری کنند.

دلم برای پدرم تنگ شده! 14 شهریور 1392

دلم برای پدرم تنگ شده!

طی این چند سال که پدرم در فرقه رجوی اسیر است یک تماس هم با من نگرفته که از احوال آن با خبر شوم تا بحال چندین نامه برای او نوشته ام که شاید جوابی از او دریافت کنم ولی متاسفانه هیچ جوابی به من نداده است کم و بیش خبرهای فرقه رجوی را می خوانم فرقه رجوی خودش را مالک انسانها می داند و کارش تباه کردن عمر انسانهاست.

پایتخت گل گرفته شده رجوی! 15 تیر 1392

پایتخت گل گرفته شده رجوی!

در پادگان اشرف تردد می کردم ارتش عراق اکثر مناطق پادگان را به تصرف خود در آورده بود و یک منطقه محدودی را به دست فرقه رجوی داده بودند که فقط در آن منطقه حق تردد داشتند و کاملا به لحاظ تردد محدود بودند. خودروها و امکانات فرقه را می دیدم که ارتش عراق در یک محلی آنها را انباشته کرده بود. باد آورده را باد می برد.

فیل هوا کردن تکراری مریم رجوی! 13 تیر 1392

فیل هوا کردن تکراری مریم رجوی!

برای تمام دنیا روشن شده است که مردم ایران خودشان سرنوشت شان را رقم می زنند و به مریم رجوی و امثال مریم رجوی ربطی ندارد از طرفی با جدایی آقای قصیم و آقای روحانی سوزش مریم رجوی در آمده و اطلاعیه پشت سر اطلاعیه در رابطه با این دو بر روی سایت های مربوط به خودشان درج می کنند از همین الان مارک وزارت اطلاعات را به آنها زده اند

فرزانه میدانشاهی شکنجه گر فرقه رجوی! 13 تیر 1392

فرزانه میدانشاهی شکنجه گر فرقه رجوی!

فرزانه میدانشاهی برای خیلی ها که اسیر فرقه رجوی بودند نامی آشناست با خود شیرینی توانست کرسی های مختلفی را در فرقه رجوی کسب کند چند سالی که من در مقر زهره قائمی بودم این زن معاون زهره قائمی بود زنی تازه به دوران رسیده و دنبال این بود که کرسی بالاتری را کسب کند در نشست هایی که با لایه های مختلف برگزار می کرد کارش پاچه گرفتن نفرات در مقر بود و حرفش این بود که حق خواهر مریم را از گلویتان بیرون می کشم کارش در مقر سرکوب و شکنجه روحی اسیران بود

مجاهدین آرزوی یک جنگ اتمی دارند، چرا؟ 27 خرداد 1392

مجاهدین آرزوی یک جنگ اتمی دارند، چرا؟

اکنون رجوی تمام انرژی و هم و غم فرقه اش را پشت حمایت تمام عیار از جنگ اتمی در جهان می گذارد و آرزوی درجه یک ذهنی ورشکسته رجوی فقط وقوع جنگ اتمی در منطقه و جهان است تا او همه را همدرد خود کند و اینگونه پایانی مشابه با سایرین برای خود رقم بزند و در اولویت ذهنی اش جنگ هسته ای و نابود کننده را برای انتقام از ایران می خواهد.

فرو رفتن کشتی نجات رجوی در باتلاق 22 اردیبهشت 1392

فرو رفتن کشتی نجات رجوی در باتلاق

بعد از سرنگونی صدام دیکتاتور، رجوی بادکنکی بیش نبود و تمام رویاهای رجوی بر باد رفت در این رابطه ضربات سنگینی خورد. دو ضربه سنگینی که خورد یکی خلع سلاح توسط نیروهای ائتلاف و دیگری تعطیلی پادگان اشرف که نام او را پایتخت مجاهدین گذاشته بود و کشتی نجات رجوی دونصف شد و در بحرانها در باتلاق فرو رفت و ناخدای کشتی چند سال است که خودش را در سوراخ موش مخفی کرده و از سوراخ بیرون نمی آید.

blank
blank
blank