خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و پنجم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش عنوان کرد که ما بالاخره قرار بود به ارتش بپیوندیم. این لحظهای بود که مدتها انتظارش را میکشیدیم. اما در عین حال، احساس میکردیم که این تصمیم در مقایسه با بقیه افراد ناعادلانه است. در شب، سوار یک کامیون نظامی آلمانی برند IFA شدیم و از ورودی خارج شدیم. […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و چهارم
در قسمت قبل امیر یغمایی توضیح داد که چگونه در همان روزهای ابتدای ورود به اشرف آموزش کلاش دید. بعد از ناهار، معمولاً نیم ساعت استراحت داشتیم. در این زمان، من و شریف در یکی از اتاقهای محل اقامتمان که کمدهایمان در آن قرار داشت، با هم کشتی میگرفتیم. من نسبت به او کوچکتر و […]
مرگ خاموش در اشرف ۳
مرگ تدریجی اعضای سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف ۳ در آلبانی، به یک تراژدی خاموش و در عین حال آشنا تبدیل شده است. جایی که سالهاست نه خبری از زندگی آزادانه هست و نه خبری از آینده. اشرف ۳، که به ظاهر محلی برای اسکان اعضای این سازمان پس از اخراج از عراق و […]
پرسش های کودک سرباز سابق درباره مرگهای پی در پی در مجاهدین خلق
در پی مرگ یکی دیگر از اعضای مجاهدین خلق در روزهای اخیر، امیر یغمایی چند پرسش کلیدی را مطرح میکند. امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق در واکنش به مرگ محمدرضا خالقی در قرارگاه موسوم به اشرف 3 در آلبانی، پرسش های بحث برانگیزی را مطرح میکند. یغمایی در حساب کاربری خود در شبکه […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و سوم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطرات خود روزهای اول ورود به اشرف را چنین می نویسد: بعد از اعلام برنامه، برای گرفتن سلاح به صف شدیم. یک قبضه کلاشنیکف چینی به من داده شد، که خیلی سنگین به نظر میرسید. سپس، در محوطهی آسفالتهای مقابل سالن غذاخوری، به صف ایستادیم. در همان روز، دوره آموزشی […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و دوم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش از ورود به اشرف گفت. بعد از صرف شام، یک جلسه جداگانه با فرمانده گروهمان درباره مسائل عملی داشتیم. پس از آن، آرام و بیصدا در مسیر آسفالتهای که به سمت خوابگاهها و محل سکونت پیشین خانوادهها منتهی میشد، حرکت کردیم. هنوز هوا بهشدت گرم بود و تیشرت من […]
عملیات جاری؛ ابزار رجوی برای کنترل ذهن اعضا
بعد از اتمام نشست های مسعود و مریم با اعضا فرماندهان هر قرارگاه، نشست های عملیات جاری در دستور کار روزانه یگان ها قرار گرفت. این نشست ها قبلاً هم در مناسبات اجرا می شد اما از اواخر سال 1372با شیوه و ابزار کار جدیدی به اعضای سازمان تحمیل گردید. شرکت در نشستهای عملیات جاری […]
سازمان مجاهدین خلق| ترور سرد و ترور گرم
بدون تردید شیوه های سرکوب و تصفیه اعضا و مسئولین منتقد سازمان مجاهدین، به ویژه تصفیه علی زرکش به عنوان فرد شماره دو سازمان، ریشه در ” مبارزه مسلحانه” و ” فرهنگ خشونت طلبی” و الگو برداری سازمان مجاهدین و رهبری آن از شیوه های استالین دارد. به واقع عملکرد استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیست و یکم
امیر یغمایی در قسمت قبل خاطراتش گفت که به سمت مرز عراق حرکت کردیم. مسیر بسیار خشک بود و تا چشم کار میکرد، در هر دو طرف جاده فقط بیابان دیده میشد. بعد از حدود چهار ساعت، به مرز عراق رسیدیم. وقتی به کمپ اشرف رسیدیم، مستقیماً به بخشی به نام “ورودی” رفتیم. اینجا همان […]
جنایت در سپیده دم: افشاگری درباره ۱۹ فروردین خونین در قرارگاه اشرف
در سحرگاه ۱۹ فروردین ۱۳۹۰، جهان بار دیگر شاهد چهره بینقاب و خونخوار تشکیلات تروریستی رجوی شد. پس از چندین دور مذاکره با دولت عراق و وساطت آمریکاییها، رجوی و سرکردگان تشکیلات حاضر نشدند حتی ذرهای از زمینهای اشغالشده در شمال قرارگاه اشرف را ترک کنند؛ زمینهایی که متعلق به کشاورزان مظلوم عراقی بود و […]
خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت بیستم
امیر یغمایی در قسمت قبل از پرواز پاریس به رم در ایتالیا گفت. تا در آنجا سوار هواپیمای دیگری به مقصد امان، پایتخت اردن، شوند. همگی سوار ماشین شدیم و به سمت مرز عراق حرکت کردیم. مسیر بسیار خشک بود و تا چشم کار میکرد، در هر دو طرف جاده فقط بیابان دیده میشد. بعد […]
داستانی نمادین از نشست طعمه در تشکیلات مجاهدین خلق
شب سرد و تاریکی است. صدها شعلهٔ لرزان، حیاط محصور اردوگاه را روشن کردهاند؛ شعلههایی که بر سر شمعهای قد و نیمقد میسوزند و سایههای درهمی بر دیوارها افکندهاند. سکوت سنگینی فضا را فرا گرفته، اما در چشمهای شعلهور آن جماعت، طوفانی از خشم موج میزند. در میانهٔ حلقهٔ شمعها، لامپی روشن با نوری سفید […]